نشست بزرگداشت علامه کیوان سمیعی کرمانشاهی و رونمایی از کتاب «حکیم آزاده» در احوال آقا میرزاحسن کرمانشاهانی، روز گذشته با حضور استادان و علاقمندان در مجمع فلاسفه ایران برگزار شد.
اطلاعات نوشت: این آیین با صحبتهای منوچهر صدوقی سها، استاد فلسفه و عرفان آغاز شد. وی گفت: خوشحالم از این مرد جلیلالقدر و در عین حال مجهولالقدر بعد از سی سال یاد میشود. مرحوم کیوان به قدر امکان در ساحت نظر و در ساحت عمل از کاملین عصر خودش بود. به لحاظ علمی ایشان در کرمانشاه خدمت استادان بسیاری رسیده بود و در ایام جوانی نیز به قم رفت و محضر آیتالله شاهآبادی را دریافت.
همچنین در شهر مشهد پای درس ادیب نیشابوری و حکیم شهیدی نشست و ادبیات و فلسفه آموخت. در تهران هم پای درس کیوان قزوینی حاضر شد و آنجا فصوص خواند.
صدوقی سها ادامه داد: ایشان در بسیاری از فضائل اخلاقی انصافا ممتاز بود؛ نمونه این که اواخر حیات، کتابخانه خود را به دانشگاه کرمانشاه اهدا کرد، آن هم در شرایطی که قیمت یک جلد از آن کتابها برایشان اهمیت داشت. وی نزدیک دو هزار جلد متن ممتاز را در آن شرایط ناگوار به کتابخانه شهر خود اهدا کرد.
در ادامه نشست حکمتالله ملاصالحی؛ استاد دانشگاه تهران گفت: از منظر دانشجوی باستانشناسی به عرفان و میراث درویشی در تاریخ بشر اشاره میکنم. هر بار این آیه قرآن در ذهن من مرور میشود جان من میلرزد: «کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام». قسمت اول آیه خیلی تکاندهنده است؛ یعنی حتی سیاره ما که افکنده میان صدها میلیارد غبار کیهانی است، روزی خاموش میشود و گردی از حیات بر آن نخواهد بود.
وی افزود: فراموشی قسمت دوم آیه زندگی ما را خیلی سوگناک و فاجعهبار کردهاست. احساس میکنیم همه چیز بیهوده است و این بیهودگی ما را رنج میدهد. انسان خیلی زود متوجه شد بدون پاسخهای فوری، عملی و حیاتی و بدون دانش و دانشوری در برابر سوانح طبیعی، در برابر حوادث تاریخی چقدر آسیبپذیر و شکننده است و به همین خاطر با امکانات وجودی خودش توانست ابزارهای جدیدی بسازد و زیستاقلیم عالم انسانی خودش را بنیاد کند. اصلا انسان فراخوانده شد تا عالم خودش را پدید بیاورد و پدید آورد. آرامآرام متوجه شد جهان بدون احساس و ذوق و زیبایی و جهانی که در آن نظم و هماهنگی نباشد، چقدر ملالآور است، چقدر دلگیر است، چقدر خستهکننده است.
ملاصالحی یادآور شد: ما امروز یاد انسانی را گرامی میداریم که از تبار عارفان بود و از قضا ایران، کانون چنین میراثی است. اگر قرار است یکبار دیگر خیزشی معنوی در جهان ما اتفاق بیفتد و انسانی دیگر بر صحنه بیاید، ایران محور آن است.
سپس محمدعلی سلطانی؛ پژوهشگر تاریخ گفت: استاد کیوان همیشه به ما میفرمود ادبیات لازمه تاریخ است و تاریخ لازمه فلسفه؛ یعنی تا کسی ادیب نباشد نمیتواند مورخ باشد و تا کسی تاریخ را نداند، ورود او به دایره فلسفه غیر ممکن است. این سخن طلایی استاد برای من همیشه تکرار میشود که فلسفه در ایران، در مکتب اصفهان از دیوار مدرسه بیرون نیامد و در مکتب تهران نیز از دیوار مدرسه سپهسالار خارج نشد.
وی تصریح کرد: از نگاه استاد کیوان، فلسفه در سرزمین ما مظلوم بود، دور خود میچرخید و وارد جامعه ما نشد؛ به همین خاطر امروز باید این دردها را بر پشت بکشیم و از روشنگری اجتماعی نگرانی نداشته باشیم. اگر فلسفه در جامعه ما رشد پیدا میکرد از هیچ یک از کشورهای پیشرفته جهان کمتر نبودیم. ما هزار سال است همان کتاب ابن سینا و فارابی را تدریس میکنیم و این نشان آن است که گامی فراتر در این حوزه نگذاشتیم، در حالی که در سایر کشورها به گونه دیگر به فلسفه نگاه میکنند.
سلطانی افزود: در غرب ایران از حدود ۲۰۰سال قبل شخصیتهای بزرگ عالم و علمی از کربلا به کرمانشاه آمدند؛ از جمله خانواده بهبهانی که مورد توجه قرار گرفتند و در کرمانشاه یک دولت نیمه مستقل بهبهانی ایجاد شد. پس از حضور شیخ احمد احصایی در کرمانشاه، نزاع میان اصولیان و شیخیه پیش آمد. این جدال ادامه یافت و استاد کیوان سمیعی ادامه این راه بود. ایشان اولین کسی بود که میزگرد میان فلسفه و ادیان را برگزار کرد، تنها کسی بود که در دایره فلسفه و عرفان به صورت علمی و میدانی کار کرد و تمامی محرومیت اجتماعی ایشان به خاطر این بود که دنبال روشنگری، حقیقت و آن چیزی رفت که امروز چراغ راه جامعه باشد.
نمایش مستندی از کیوان سمیعی، اجرای موسیقی، رونمایی از کتابها و پوستر عکس آقا میرزا حسن کرمانشاهانی از دیگر برنامههای این همایش بود.