دوشنبه ۱۱ تير ۱۴۰۳ - ۰۴:۲۲

آینده پادکست فارسی به کجا می‌رود؟

محمد امین چیتگران پادکستر می‌گوید: من معتقدم که در پنج سال آینده، نهایتا حدود ۲۰ یا ۳۰ پادکست وجود خواهند داشت که تولید و شنیده می‌شوند و بسیاری از پادکست‌ها از گردونه خارج خواهند شد. بسیاری از پادکست‌ها وقتی نتوانند مخاطبی جذب کنند از ادامه فعالیت منصرف می‌شوند.

آینده پادکست فارسی به کجا می‌رود؟

ضمیمه جامعه امروز روزنامه اطلاعات نوشت: محمدامین چیتگران، یکی از پادکسترهای قدیمی است که در سال 1394 پادکست «داستان شب» را راه‌اندازی کرد. این پادکست تاکنون حدود 2350 شب برای مخاطبانش داستان خوانده و هر اپیزود آن با 130 هزار بار دانلود، جزو پادکست‌های پرمخاطب فارسی است. از زمانی که داستان شب روی اپلیکیشن‌ پادگیر منتشر شد تاکنون حدود 11 میلیون مخاطب داشته است، پادکستی که رأس ساعت 23 داستانی کوتاه برای مخاطبان می‌خواند و برخی داستان‌ها به‌صورت سریالی خوانده می‌شوند. 

تیم داستان شب برای خود چارچوب خاصی دارد و اسپانسر غیرفرهنگی نمی‌پذیرد. پس از داستان شب، چیتگران در سال 1397 پادکست «رادیو بندرِ تهران» را راه‌اندازی کرد. او می‌گوید پادکست یک رسانه مستقل به شمار می‌آید که چون حمایت دولتی ندارد هنوز سانسور به آن رسوخ نکرده است.

آغاز داستان شب

محمدامین چیتگران درباره ایده تولید پادکست داستان شب می‌گوید: در سال 1394 در بازار تهران در حجره‌ای مشغول به کار بودم و از 7 صبح تا 8 شب، پیوسته کار می‌کردم. مدام خودم را سرزنش می‌کردم که چرا کتاب نمی‌خوانم و داستان نمی‌نویسم. این افکار رهایم نمی‌کرد. یک روز به بازار رفتم و حساب‌وکتاب‌ها را تحویل دادم و به یکی از دوستانم پیشنهاد کردم که گروهی برای خواندن داستان در تلگرام ایجاد کنیم و در نظر داشتم نام آن را قصه شب یا داستان شب بگذارم، در نهایت داستان شب را انتخاب کردم و شب اول، داستان نخست را در گروه منتشر کردیم. 

در آن زمان، گروه‌های تلگرامی، 200 نفره بودند. پس از ایجاد گروه اول داستان شب، برخی دوستان هنرمند و سلبریتی‌ نیز عضو گروه شدند و حضور آن‌ها باعث جذب مخاطبان بیشتری شد. گروه‌های مختلفی تأسیس ‌کردیم تا این‌که تعداد آن‌ها به 64 گروه رسید و هر شب داستان‌ها را در این گروه‌ها فوروارد می‌کردیم. بعد از این‌که قابلیت ایجاد کانال به تلگرام اضافه شد، کانال داستان شب را ساختیم و داستان‌ها را به آن منتقل کردیم. این‌گونه بود که داستان شب شکل گرفت. 

این پادکستر ادامه می‌دهد: در ابتدا قصه‌ها را خودمان انتخاب می‌کردیم و معرفی کتاب‌ هم داشتیم، برخی داستان‌ها را نیز مخاطبان پیشنهاد می‌دادند تا در داستان شب خوانده شود. 

این روزها من یکی از اعضا گروه مدیریتی داستان شب هستم و کمتر روی آن تمرکز دارم و بیشتر روی پادکست رادیو بندر تهران متمرکزم که ابتدا یک پادکست شخصی بود، از مرداد 1397 منتشر شد و یک جمعه در میان برای مخاطبانش داستان می‌خواند. در حال حاضر یک تیم شش‌نفره تولید محتوا دارد، با همفکری موضوعی را مشخص می‌کنیم و اعضای گروه محتوای آن را تولید می‌کنند، بعد من مطالب را در استودیو ضبط می‌کنم و در نهایت محتوای تولیدشده ویرایش می‌شود. 

مراحل پس از نگارش متن تا انتشار اپیزود، حدود یک هفته زمان لازم دارد. هر اپیزود رادیو بندر تهران شش تا هشت هفته پس از تولید بین 170 تا 200 هزار بار در اپلیکیشن‌های مختلف شنیده می‌شود. 

لذت همراهی با مخاطبان

چیتگران می‌گوید: مخاطبان پادکست معمولا از طریق کامنت‌ها یا پیام‌های شخصی، تجربیات جالبی را در اختیارمان می‌گذارند، تجربه‌هایی مانند این که چه زمانی، در چه حالی و کجا اپیزودها را شنیده‌اند اما من حس می‌کنم ارتباط من به‌عنوان پادکستر با مخاطبان، آن‌قدر قوی است که هنوز ارتباط کاملا دوسویه میسر نشده است. شاید خیلی طبیعی باشد، چون بسیاری از افراد پادکست را مانند موج رادیو گوش می‌کنند و برخی از آن‌ها گاهی اوقات کامنت‌های مختلفی می‌گذارند یا فیدبک‌های جالبی می‌دهند. 

او ادامه می‌دهد: یک بار حدود ساعت دو نصف شب، آقایی به من پیام داد و گفت از شما تشکر می‌کنم که مرا از مرگ نجات دادید. تعجب کردم و پرسیدم ماجرا چیست. گفت من در شهر نیویورک زندگی می‌کنم و قصد داشتم روی پل بروکلین خودکشی کنم، وقتی سوار ماشین شدم تا به آنجا بروم، خیلی اتفاقی دوستی یکی از اپیزودهای رادیو بندر تهران را برایم ارسال کرده بود و من تا رسیدن به مقصد این اپیزود را شنیدم و پس از شنیدن آن احساس آرامش عجیبی داشتم که مرا از اقدام به خودکشی باز داشت. گاهی افرادی به ما پیام می‌دهند و می‌گویند در حال گذراندن دوره سوگ هستند و شنیدن رادیو بندر تهران به آن‌ها در گذر این لحظه‌های سخت کمک کرده است. 

چیتگران به تجربه جالب یکی دیگر از مخاطبان داستان شب اشاره می‌کند: در دوره تولید داستان شب، گاهی کتابی را انتخاب می‌کردیم و در یک روز مشخص از هفته آن را برای مخاطبان می‌خواندیم. کتاب‌های زیادی مانند صدسال تنهایی، مردی به نام اوه، چشم‌هایش و بسیاری کتاب‌های دیگر را در داستان شب خواندیم. 

در آن زمان خانمی به من پیام داد و گفت یکی از دوستانش دچار سکته مغزی شده و دیگر توان خواندن و نوشتن ندارد. این خانم هر روز داستان چشم‌هایش را روی تلگرام برای دوستش که فقط می‌توانست پیام‌های شنیداری را باز کند و بشنود ارسال می‌کرد. او توانسته بود تا حد بسیار زیادی با شنیدن این داستان، دایره لغاتش را بازیابی کند و این اتفاق واقعا خوشایند و لذت‌بخش بود.

او ادامه می دهد: پادکست فارسی این روزها از نظر تعدد پادکست و مخاطبان اشباع‌ شده است. تا چند سال پیش اگر می‌خواستید پادکستی تولید کنید جهان کشف‌نشده‌ای پیش رویتان بود اما این روزها پادکست‌های فراوانی در حوزه‌های مختلف تولید می‌شوند و شاید بتوان گفت دیگر به‌سختی می‌توان پادکست تازه‌ای با موضوعی جذاب برای مخاطبان تولید کرد. 

پادکست‌سازی شغل نیست

چیتگران می‌گوید: پادکستری را نمی‌توان یک شغل تلقی کرد، زیرا دولت برای کسانی که در حوزه فرهنگ فعالیت می‌کنند اهمیتی قائل نیست. در ایران بسیاری فعالیت‌ها مانند نویسندگی، شغل محسوب نمی‌شود و شما همزمان باید در کنار شغلی که زندگیتان را تأمین کند نویسنده باشید، در غیر این صورت نمی‌توانید امرارمعاش کنید. 

اقتصاد پادکست از دو شیوه پذیرفتن اسپانسر و حمایت‌های مردمی (دونیت) تأمین می‌شود. حمایت‌های مردمی آن‌قدر کم است که شاید نباید اصلا آن را در نظر گرفت. 

اما همچنان خوشحالم که دولت به‌قصد حمایت از پادکست، وارد این مقوله نشده و به بهانه آن نتوانسته سانسوری در این رسانه ایجاد کند. خوشبختانه هنوز خط قرمزی در این حوزه وجود ندارد و اگر قرار باشد دولت از پادکست به‌عنوان یک فعالیت فرهنگی حمایت کند سانسور به‌سرعت در آن راه می‌یابد.  

او اعتقاد دارد: پادکست فارسی توانسته جایگاه خودش را پیدا کند و مخاطبان پادکست از نظر فرهنگی، طبقه متوسط و رو به بالای جامعه هستند؛ یعنی کسانی که کتاب می‌خوانند، شعر و ادبیات را می‌شناسند، فیلم و سریال خوب تماشا می‌کنند. این مخاطبان معمولا پادکست‌ها را به‌صورت حرفه‌ای دنبال می‌کنند. تعدد موضوعات پادکست با موضوعاتی نظیر روان‌شناسی، فناوری اطلاعات، جامعه‌شناسی، سیاست، طنز و... نیز این شرایط را برای مخاطبان تسهیل کرده است. 

آینده پادکست فارسی

چیتگران می‌گوید: من معتقدم که در پنج سال آینده، نهایتا حدود 20 یا 30 پادکست وجود خواهند داشت که تولید و شنیده می‌شوند و بسیاری از پادکست‌ها از گردونه خارج خواهند شد. بسیاری از پادکست‌ها وقتی نتوانند مخاطبی جذب کنند از ادامه فعالیت منصرف می‌شوند. در حال حاضر پادکست فارسی در جای درست ایستاده و روند خوبی دارد اما در آینده نزدیک، به دلیل مخاطبی که ندارد و فضایی که اشباع شده، به سمت ویدئوکست یا یوتیوبری خواهد رفت.

این پادکستر می‌افزاید: بسیاری از هنرمندان در روایت داستان شب و رادیو بندر تهران به ما کمک کردند و بدون این که حق‌الزحمه‌ای دریافت کنند برایمان داستان خواندند. تنها توضیحی که به آن‌ها می‌دادم این بود که این پادکست، اسپانسر ندارد و صرفا درصدد تولید مطالب عام‌المنفعه است و دوستان با لطف تمام پیشنهادمان را برای خواندن داستان می‌پذیرفتند. البته برخی از دوستان هم قبول نمی‌کردند و قطعا نمی‌توان بر آن‌ها خرده گرفت. 

هیچ‌چیز جای کتاب را نمی‌گیرد

چیتگران می‌گوید: پادکست می‌تواند نقش پررنگی در عرصه فرهنگ داشته باشد اما مسلما نمی‌تواند جای کتاب خواندن را بگیرد. با این حال پادکست‌ها اتفاق خوبی در عرصه فرهنگ هستند. 

پادکست‌هایی ماندگار خواهند شد که مخاطب ثابت و وفادار داشته باشند، چون بسیاری از افراد فقط پادکست‌ها را فالو می‌کنند اما آن‌ها را نمی‌شنوند. در چنین شرایطی اگر کسی قرار باشد پادکست جدیدی تولید کند راه بسیار دشواری پیش رو خواهد داشت، مگر آن که موضوعات جنجالی و عجیبی را دنبال کند که برای مخاطب جذاب باشد. در شرایط فعلی، راه‌اندازی پادکست در هر زمینه‌ای کار دشواری است. 
این پادکستر بیان می‌کند: تولید محتوایی که کاملا موردپسند مخاطبان باشد بسیار دشوار است.

 هیچ پادکستری نمی‌تواند ادعا کند کاملا ذائقه مخاطبانش را می‌شناسد؛ مثلا گاهی خودم اپیزودی را خیلی دوست دارم اما از مخاطبان، بازخورد‌های مثبت نمی‌گیرم. فکر می‌کنم حدود 50 درصد توانسته‌ام سلیقه مخاطبانم را بشناسم و رگ خواب آن‌ها را بیابم. 

آشنایی با ذائقه مخاطب، چالش مهم سازندگان پادکست است. مخاطبان رادیو بندر تهران بیشتر در دهه 30، 40 و 50 زندگیشان هستند، البته مخاطبانی از دهه‌های 70 به بعد هم داریم اما این نسل‌ها تفریحات مختلفی دارند که شاید پادکست خیلی به چشمشان نیاید و احتمالا محتوای یوتیوب برای آن‌ها جذاب‌تر است. 

گزارش خطا
ارسال نظر
captcha
آخرین مطالب