دوشنبه ۲۷ شهريور ۱۴۰۲ - ۰۵:۴۷

دولت بدون حمایت اکثریت قدرتی ندارد

هیچ دولتی بدون حمایت اکثریت و بلکه عموم مردم (از اکثریت و اقلیت)، قادر نیست به بالاترین درجه از ثبات و امنیت که لازمه پیشرفت اقتصادی و قدرت سیاسی است برسد.

سید مسعود رضوی: امنیت از نظر مردم و حکومت باید یکسان باشد؛ تعریف و حدود آن باید همپوشانی داشته و آنچه موجب آرامش عمومی است، زمینه ثبات دولت و حکومت را هم فراهم سازد. امنیت دولت و حکومت، امنیت جامعه و مردم است و امنیت ملت و عموم، ضمانتی برای اقتدار و امنیت زمامداران و نهادهای تابعه در دولت محسوب می شود. 

امنیت، مسئله اول جوامع بزرگ است و ایران بدون شک کشوری پهناور و دارای جامعه ای بسیار بزرگ و متکثر است که باید به مردمانش زندگی درخور و آینده‌ای تضمین شده، بر اساس برنامه توسعه و افق امیدی روشن بدان نیرو و انگیزه ببخشد. 

امنیت همواره تابعی از چند مسئله موازی و مکمل است. از این مسائل، اقناع افکار عمومی، اولین و حساس‌ترین موضوع است و البته سازوکار جمهوریت و مشارکت سیاسی مردم از طریق صندوق آراء برای پاسخ به همین نیاز طراحی و تجربه شده است.

بزرگ‌ترین آزمون‌های بشری به ما آموخته که هیچ دولتی بدون حمایت اکثریت و بلکه عموم مردم (از اکثریت و اقلیت)، قادر نیست به بالاترین درجه از ثبات و امنیت که لازمه پیشرفت اقتصادی و قدرت سیاسی است برسد؛ درست مثل یک جبهه جنگ که نیروهای رزمی، از اطلاعات و زرهی و پیاده و هوایی و توپخانه، اگر در بهترین موقعیت هم قرار گیرند، باز هم باید جامعه و افکار عمومی بدان ها انگیزه و امکانات لجستیک و سرمایه برای مبارزه و پیروزی بدهد.

بدون جلب رضایت عموم، دولت یک ماشین سنگین دربسته است که راه می رود اما یا به مقصد نمی رسد یا بسیار دیر و دور و از بیراهه ها می راند. 

اقتصاد و سیاست خارجی هم دوعنصر اساسی امنیت عمومی‌اند. اقتصاد یعنی معیشت مردم و درآمد دولت، و سیاست خارجی یعنی تجارت و صادرات و واردات بر اساس تفاهم و تبادل با معیارهای متکی به منفعت طرفین. سیاست خارجی چیزی نیست جز تامین بستر گفتگو و شناخت برای تجارت و توریسم و افزایش ثروت ملی؛ شناخت بین الملل هم چیزی جز درک متقابل برای ایجاد کریدورهای کالا، اطلاعات، پول و سفر نیست. 

این مسائل که گفته شد، زمینه نشاط و سلامت و آرامش را در جوامع فراهم می سازد. اخیرا به منطقه کشاورزی دوران کودکی رفتم و چیزهای زیادی از واپسین بازماندگان کشت و کار آموختم که تمثیل مناسبی برای این بحث است.

جامعه و کشور مناسب و رشد یافته، دقیقا مثل زمینی است که آب دارد، مستعد است، هموار شده، در هر فصل به آن رسیدگی می شود و برای بهره برداری آماده است. طبعا کاشت و داشت و برداشت در کشتزاری به نام جامعه، بسیار حساس و نتیجه دانایی فراوان و تجربه نسل‌هاست.

نمی شود فقط چاه آب حفر کرد و زمین را سالی چند بار شخم زد و علف‌های هرز و فاسدش را وجین نکرد و انتظار محصول و برکت داشت. باید از آفت و سیلاب و آتش، چاره اندیشی کرد و نیز مراقب بازار و رقبا و رهزنان بود. باید مدام سنگ و زباله را جمع کرد و زمینی سالم داشت. هرزآب‌ها و فاضلاب نباید محصول را آلوده کند و اینها همه تمثیل درست و دقیقی برای آیین ملکداری و حکومت است.

حکومت و مردم با هم در زمین، در سرزمین، در وطن کار می کنند و نفع می برند. صاحب زمین البته مردم هستند و حکومت‌ها، وکلای موقت و باید مستخدمین معتمد باشند؛ در غیر این صورت خودبه خود معزولند.

غالباً مثل زمین که توانی دارد و جانی، سرزمین و جامعه هم توانی دارد و جانی. حکومت هم همینطور است. اگر افزون از داشته ها و توان و منابع به آن فشار آورند پاسخ می دهد و ناهنجاری ایجاد می شود.

سیلاب و خشکی، اولین واکنش است، مثل قهر با صندوق رای یا اعتراض جمعی و عوارض آن. اما اگر زمان زیادی بگذرد و بی توجه به فریاد زمین (سرزمین) از منابع و منافعش برداشت شود و به نیازهایش پاسخ داده نشود، آنگاه جامعه دچار فرونشست می‌شود.

دوستی می گفت در جاده ای با اتومبیلم می رفتم که ناگاه صدای وحشتناکی در پشت سر شنیدم. به سرعت راندم و در بلندایی به جاده پشت سر نگاه کردم. زمین استواری که چند دقیقه پیش بر آن می آمدم، با شکافی عظیم، بخش‌هایی از جاده را نابود و ناپدید کرده بود، بلعیده بود و داشت به زبان زمین ناله و فریاد می کرد. این فرونشست بود.

نویسنده :
سید مسعود رضوی
گزارش خطا
ارسال نظر
captcha
آخرین مطالب