شعر فارسی به عنوان هنر اول ایرانیان، از گذشته همواره مورد توجه بوده است تا آنجا که دانشمندان، فلاسفه ، منجمان، پزشکان و... بسیاری از معارف و علوم را به زبان شعر در اختیار جامعه قرار می داده اند و این نشان از تاثیرگذاری و جایگاه والای این هنر در بین فارسی زبانان دارد. اما این که شعر چیست و شعر خوب کدام است؛ پرسشی است که پاسخ واحدی برای آن وجود ندارد و بسیاری از شاعران و ادیبان و حکیمان از منظر خود ویژگی هایی برای شعر و شاعر بیان کرده اند.
در بین فیلسوفان قدیم، ارسطو معتقد است که شعر را باید در معنا و مضمون آن یافت. چرا که صورت و شکل آن مقید به وزن و قواعد دیگر نظم است. بنابراین، صورت را جز ماهیت آن نمی داند. ازطرف دیگر، افلاطون شعر را تقلید از طبیعت می داند. چون جهان طبیعت را پیامد سایه و تصویر می داند. بنابراین می توان معتقد بود شعری که از عالم طبیعت تبعیت می کند، هرگز تا درجه تصاویر ساده نزول نمی کند. آنچه از لطف و زیبایی جهان هستی پدید آمده، خیال شاعر را می سازد. اما از آنجایی که ابزار شاعر برای تصویرسازی و تجسم طبیعت محدود است، بنابراین به صورت ناخودآگاه، شاعر رؤیا و یا شبح خیال انگیزی از آن را در آثار خود ایجاد و ارائه می کند. حافظ می گوید :
آن همه ناز تنعم که خزان می فرمود
عاقبـت در قـدم باد بهـار آخـر شد
دقیقاً همان تصویر خیال انگیزی است که به واسطه عناصر طبیعت به ذهن شاعر نفوذ کرده و سیل عاطفی و احساسی او را به جریان انداخته. همۀ ما می دانیم که ذوق و قریحۀ شاعر، دو عامل را ایجاد می کند؛ یکی ماده و مضمون که آن را از جهان خارج می گیرد و دیگر آن که این موارد و مقوله ها را از جهان خارج و پیرامون می گیرد و به هم پیوند می دهد. در این پیوند، به اعتقاد افلاطون، الهام شکل می گیرد. این الهام می تواند خود تعبیر عارفانه ای از تخیلات باشد و نشانه قدرت و خلاقیت شاعر و هنرمند.
قرن هاست که بشر برای شناخت شعر و ادبیات، شاهد نظریات و رویکردهای متفاوتی بوده است. همچون نظریۀ ساخت گرا، دریافت، پسا ساخگرا، فمینیستی، پسا استعماری، شناختی و غیره. سبک شناسی شناختی(شعرشناسی شناختی) با زدن پلی میان سبک شناسی و مبانی علمی تلاش کرده است تا درک فرایندهای دخیل در خلق و دریافت ادبیات و هنر را مهیا کند و تحلیلی دقیق از آنچه انسان به مثابه ادبیات و هنر ادراک می کند ارائه کند. به نظر می رسد که شعر شناسی شناختی را باید یک نظریه هرمنوتیکی تلقی کرد که یافته هایش را بر اساس مطالعه علمی انسان می سنجد تا با تعامل معنادار و استفاده از تجربه احساسی درخوانش ادبی امکان مطالعه ابعاد گوناگونی از ادبیات و هنر را فراهم آورد.
***
به تازگی کتاب «ادبیات از منظر شناختی» اثر امیلی تروشانکو مایکل برک، توسط انتشارات لوگوس و تحت نظر و ویرایش لیلا صادقی منتشر شده که کتابی درخور اهمیت و قابل توجه است. امیلی تروشانکو، استادیار پژوهشی دانشگاه آکسفورد است و حوزه علایق او شامل خواندن متون ادبی، خودآگاهی و سلامت روان، مطالعات ادبی با رویکرد شناختی و رابطه میان ذهن بشر و متون ادبی میشود. مایکل برک استادتمام رتوریک در دانشگاه اوترخت است و حوزه تخصص او علوم ادبی شناختی است. پژوهشهای او متمرکز بر حوزههای چون رتوریک، سبکشناسی، زبان، خواندن صحبت کردن و اقناع است.
این کتاب، پژوهشگرانی را با پیشینههای شناختی علمی و ادبی گردهم میآورد تا تحقیقات نوآورانهای را در این سه زمینه، پیش روی مخاطبان احتمالی مطالعات ادبی و علوم شناختی قرار دهد. ساختار سهجانبۀ این کتاب، مفهوم بلندپروازانهتری را از آنچه رویکرد شناختی به ادبیات به شمار میآید، منعکس میکند. بخش اول کتاب، مطابق با رویکردی است که «شعرشناسی شناختی» یا «مطالعات ادبی شناختی» نامیده میشود و عبارت است از مطالعه ادبیات از سوی محققان ادبی و با استفاده از روشها، یافتهها و بحثهای شناختی-علمی تا بینشهای تازه ای در حیطه ادبیات پیش روی مخاطب قرار گیرد.
بخش دوم نشان میدهد که محققان ادبی برای بررسی ادبیات صرفاً به مطالعهی علوم شناختی نمیپردازند، بلکه میتوانند به شیوهای بینارشتهای، و دیدگاهی آگاهانه شناختی در ادبیات، امکاناتی را به علوم شناختی ارائه دهند. در نهایت، در بخش سوم که به «ادبیات در علوم شناختی» میپردازد، ادبیات میتواند موضوعی برای مطالعۀ نظریهها و الگوهای متفاوت شناختی باشد که این بخش، نهتنها برای محققان ادبی، بلکه برای دانشمندان علوم شناختی نیز کاربرد دارد. در اینجا با بهره مندی از دانش و آموزش علمی، به پرسشهای کلیدی در مطالعات ادبی شناختی پرداخته میشود.
این کتاب با پانزده مقاله که هریک میان ادبیات و یکی از علوم زمانه پیوند برقرار می کنند، می تواند دریچه ای برای ورود به این جهان باشد. لازم است درباره لیلا صادقی گفته شود که وی شاعر و نویسندهای تجربهگراست که مهمترین حوزۀ پژوهشیاش نقد ادبی است. او پایاننامۀ دکتریاش را با تمرکز بر شعرشناسی شناختی در سال ۱۳۹۴ در دانشگاه تهران دفاع کرد و کتابهای بسیاری در حوزۀ داستان، شعر و نقد ادبی تألیف و ترجمه کرده است. ازجمله ویژگیهای سبکی صادقی استفاده از امکانات تصویری، بینامتنی و فراروی از مرزهای ژانری است. بهعلاوه، بهرهگیری از ساختارهای نو برای ارائه داستان از ویژگیهای آثار روایی او است.