سه‌شنبه ۲۸ شهريور ۱۴۰۲ - ۰۰:۵۴

برای این فرهنگ طرحی نو دراندازیم

وضعیت کتابخوانی یکی از مهمترین دغدغه‌های بسیاری از مسئولان فرهنگی در تمامی سطوح در کشور است، اما ایجاد فرهنگ کتابخوانی را نباید فقط به مسئولان دولتی و حاکمیتی تقلیل داد.

منوچهر دین پرست در ضمیمه ادب وهنر امروز روزنامه اطلاعات نوشت: حتماً بارها شنیده اید که در فلان کشور، آمار مطالعه کتاب دو ساعت یا سه ساعت یا حتی پنج ساعت در روز است، اما در ایران به چند دقیقه می رسد. همگی از شنیدن این آمار احساس سرافکندگی و ضعف می کنیم و دائم به خود می گوییم ما که کشوری متمدن و با تاریخچه طولانی و با فرهنگی هستیم و یکی از سرزمین هایی که ادیبان و حکیمان و هنرمندان بزرگی در تاریخ داشته؛ چرا وضعیت کتابخوانی ما تا این اندازه ضعیف و حقیر است؟!

پاسخ به این پرسش، یکی از مهمترین دغدغه های بسیاری از مسئولان فرهنگی در تمامی سطوح در کشور است، اما ایجاد فرهنگ کتابخوانی را نباید فقط به مسئولان دولتی و حاکمیتی تقلیل داد. همانطور که در بسیاری از رفتارهای ما، در آداب و رسوم مختلف، هیچ نهاد حکومتی قصد دخالت ندارد و حتی نمی تواند دخالت کند، در فرهنگ کتابخوانی نیز به نظرم چندان این ماجرا را نباید بر گردن مسؤولان فرهنگی کشور انداخت.

 کتاب بی گمان مهمترین و بزرگترین صنعت فرهنگی کشور است که از جنبه های مختلف اقتصادی و اجتماعی و حتی سیاسی، قابل بررسی و رصد است. حال باید به این نکته توجه کرد که چنین صنعت مهمی تا چه اندازه می تواند این چنین لاغر و نحیف باشد که اثرگذاری آن کمرنگ شود؟

در اینجا با طرح پرسش فوق قصد دارم به یک نکته دیگری اشاره کنم و آن اینکه ما در نقطه خاصی از تاریخ ایستاده ایم که تا قرن ها پیش چنین وضعیتی نداشته ایم. اگرچه آیندۀ این وضع نامعلوم و پوشیده است، اما باید درباب وضع فعلی به دقت اندیشید. وضع فعلی ما ارتباط وثیق و جدی با تکنولوژی و اینترنت و شبکه های اجتماعی دارد. در گذشته، ما از چنین وضعی محروم بودیم، اما اکنون ما تنها نسلی هستیم که با این وضع مواجهه مستقیم داریم و باید نه فقط دقت درستی نسبت به این موقعیت داشت،بلکه باید از مواهب و دستاوردهای آن به شکل جدی استفاده کرد.

 روی سخن من این است که می توانیم با طرح ها و ایده های خلاقانه و مبتکرانه و بدون پشتوانه دولتی و حکومتی و با حضور در شبکه های اجتماعی، نسبت به ترویج کتابخوانی تلاش کنیم. سخنم را قدری واضح تر بیان می کنم تا ابعاد دیگری از آن برای ما روشن شود.

همه گیری استفاده از موبایل که بر اساس آمارهای اعلام شده، بیش از 50 میلیون دستگاه موبایل در دست مردم است؛ خود وسیله و ابزار مهمی برای این هدف است.

 شاید بگویید که همین الان هم در شبکه های اجتماعی، بسیاری از ناشران و مؤلفان و مترجمان حضور دارند و دربارۀ کتاب ها صحبت می کنند و حتی نسبت به فروش آن اقدام می کنند و دسترسی به کتاب، بسیار سهل تر از گذشته شده و شما در هر جای کشور باشید، می توانید کتاب مورد نظر را خریداری کنید و حتی طرح هایی تبلیغاتی از سوی خانه کتاب، مانند فروش فصلی و نمایشگاه مجازی کتاب و اهدای یارانه نیز دسترسی به کتاب را ساده تر از گذشته کرده است. 

اما روی سخن من تبلیغ و دسترسی به کتاب نیست، بلکه ترویج فرهنگ کتابخوانی به مثابه میل به دانستن است. اگر میل به دانستن در کشوری فروکش کند، قطعاً لطمات جدی به تمامی سطوح آن وارد می آید و در این باب بسیار سخن گفته شده و قصد ندارم درباره آن صحبتی کنم، بلکه دقیقاً تمرکز صحبتم  روی ترویج کتابخوانی با توجه ویژه به میل به دانستن است. ما می توانیم با ایجاد کمپین های مختلف و مبتکرانه و حتی با هشتک های خاصی در شبکه های اجتماعی، ذهن ها را به کتابخوانی متوجه کنیم. شبکه های اجتماعی به واسطه گستردگی و وسعتی که دارند و تنوعی که در جذب مخاطب و سلایق مختلف وجود دارد، می توانند در این هدف کمک کننده باشند. 

توسعه شبکه‌های اجتماعی کتابخوانی، امروزه در کشورهای مختلف دنیا طی سال‌های گذشته، رونق بیشتری گرفته‌اند. 

در بسیاری از این شبکه‌ها، کاربران می‌توانند کتاب های مورد علاقه و خوانده شده را در جملاتی کوتاه و مختصر و حتی ویدیوهای چند دقیقه ای با مخاطبان به اشتراک بگذارند. آنها می توانند کتاب هایی را که حتی قصد خواندن آن را دارند، با کاربران به صورت همگانی به اشتراک بگذارند و نظرات و دیدگاه های مختلف نسبت به آن کتاب را جویا شوند.
 این ایده می تواند افرادی را که آن کتاب را نخوانده اند، نسبت به مطالعه آن با هدف میل به دانستن ترغیب کند.

اگرچه استفاده از پادکست  ها و ویدیوها در جذب کاربران نقش جدی در شبکه  های اجتماعی ایفا می کند و آنان را نسبت به بسیاری از کتاب ها آگاه می کند، اما باید توجه داشت که هدف ما اینجا فروش یا تبلیغ کتاب نیست که از سوی بسیاری از ناشران با شیوه  ها و متدهای مختلف انجام می شود و ما نیز نسبت به آن دیدگاه منفی و بازدارنده نداریم و آن را هم در جای خود بسیار مهم و مثبت ارزیابی می کنیم. همانطور که اعلام شد، ترویج فرهنگ کتابخوانی با تاکید بر میل به دانستن هدف جدی ماست.  

به خوبی می دانیم که شبکه‌های اجتماعی کتاب و کتابخوانی، بسته به سطح مخاطب، از لحاظ چگونگی خدمات،‌ انواع مختلفی دارند. روشن است که یک شبکه اجتماعی کتاب در جامعه کتابخوان، با توجه به دغدغه‌ها و نیازهای متفاوت مخاطبان با جوامع دیگر تفاوت‌هایی خواهد داشت. 

همچنین به لحاظ اهداف حرفه‌ای هم شاهد شبکه‌های اجتماعی با کارکرد متفاوت هستیم، اما جامعه ای که فرهنگ کتابخوانی در آن ضعیف است، باید ایده هایی را در آن محقق کرد که به مثابه موتور محرکه ای باشد که کتابخوانان بتوانند حتی روزی اگر تمایل داشتند، خود به تولیدکنندگان کتاب اعم از نویسنده و مترجم تبدیل شوند.

 در چنین جامعه ای که آرمانی هم نیست، من پیشنهاد «هر ایرانی یک کتاب» را می دهم. می توانیم با هشتگ #هر-ایرانی- یک-کتاب، جامعه را به سوی ایده ای سوق دهیم که همۀ افراد سرزمینم، خود نه فقط کتابخوان باشند، بلکه مروّج کتاب و تولید کننده کتاب نیز هم. اگرچه در نگاه اول، این ایده خام اندیشانه و حتی جاه طلبانه به نظر بیاید و تحقق آن ناممکن باشد، اما اگر بتوانیم از دریای کتاب به جای یک سطل، دهها سطل آب برداریم، ما برنده هستیم.

 اگر حتی همه نتوانند کتاب بخوانند و بنویسند، اما می توانیم به روزی برسیم که در خانۀ هر ایرانی حداقل یکی از اعضای آن خانواده، خود به کتاب علاقه مند جدی باشد و دیگر اعضا را به مطالعه تشویق کند و حتی خود صاحب اثری باشد. 

در این صورت، گام بزرگی در چارچوب ترویج و تثبیت کتابخوانی در کشور برداشته ایم و بی  گمان این بار می توانیم با افتخار بگوییم که ما سرزمینی کهن و صاحب فرهنگ زندگی می  کنیم که سرانۀ مطالعۀ مردم آن واقعاً جای افتخار دارد. 

گزارش خطا
ارسال نظر
captcha
آخرین مطالب