سه‌شنبه ۱۹ تير ۱۴۰۳ - ۰۹:۰۵

روح سرگردانی که به زمین نشست!

اجرای کنسرت موسیقی اصیل ایرانی توسط علیرضا قربانی و با حمایت وزارت میراث فرهنگی، همین اتفاق تکین است که مخاطب را با هنری رو به رو کرد که پیش از این، ما در خاطرات و خبرها جستجو می کردیم. 

روح سرگردانی که به زمین نشست!

منوچهر دین پرست در ضمیمه ادب و هنر امروز روزنامه اطلاعات نوشت: میراث فرهنگی و به خصوص تخت جمشید، بخشی جداناشدنی از هویت ایرانی ماست. تخت جمشید کانونی است که حوادث و رویدادهای معنی‌دار هویت خود را در آن تجربه می‌کنیم و در عین حال نقطه‌ عزیمتی است که از طریق آن به جهت‌یابی در محیط نایل می‌شویم و در آن دخل و تصرف می‌کنیم.

 تخت جمشید یک عرصه‌ درونی است که با عرصه‌ بیرونی احاطه‌کننده در تقابل است. این واقعیت که مفهوم تخت جمشید به عرصه‌ داخلی و عرصه‌ خارجی وابسته است، این نکته را روشن می‌سازد که هویت، خود در یک زمینه وسیع‌تر قرار دارد و نمی‌توان آن را در شرایط ایزوله فهمید.

 لازم است یادآوری شود که میراث فرهنگی، تأویل و تفسیر معینی ندارد. از یک طرف، مقیاس آن از یک موقعیت تا فضای واحد متنوع است و از طرف دیگر معنی و هدف آن برای همه‌ مردم یکسان نیست. برخی از مردم، آن را واجد ارزش مهم احساسی، فرهنگی یا تاریخی می‌دانند که در هویت محلی، ناحیه‌ای و یا ملی تبلور یافته است. بعضی دیگر آن را محلی برای مبادلات دیداری در وجه هنری تلقی می‌کنند.

 در عین حال، مفهوم میراث فرهنگی، به‌خصوص در طی سده‌ گذشته از تلقی رایج از آن به عنوان جایی که دارای مرزهای محدود و مشخص و استقرار یافته و واجد ارتباط است، به چیزی گسترده از هر سو، سیال و فضای جریان‌ها و اطلاعات تغییر یافته است. از این دیدگاه، تخت جمشید بدون مرز است. این فضای بدون مرز را می توان با عنصر هنر وادار به سخن کرد. 

تخت جمشید کلیتی است که از اشیاء و چیزهای واقعی ساخته شده و دارای عناصری مانند راه، انسان، روزمره بودن و تخیل است. مجموعه این عناصر می تواند با هنر گویا شود و آن هم چه هنری والاتر و متعالی تر از موسیقی. موسیقی در روان‌شناسی محیطی فضای میراث دخل و تصرف ایجاد می کند و نیروهای نهفته در آن فضا را به جنبش وادار می کند. 

بر اساس چنین ایده ای ما شاهد اتفاقی تکین و نادر در تخت جمشید پس از سال ها بودیم. اتفاقی که توانست نیروهای نهفته در تخت جمشید را آزاد کند و ما با هنری ناب رو به رو شویم.  هنری که می تواند مخاطب را نه تنها به وجد آورد بلکه روح خود را با روح تخت جمشید در محلی مورد نزاع به یک نقطه برساند و مخاطب میان خود و تخت جمشید تفاوتی قائل نشود. 

اجرای کنسرت موسیقی اصیل ایرانی توسط علیرضا قربانی و با حمایت وزارت میراث فرهنگی، همین اتفاق تکین است که مخاطب را با هنری رو به رو کرد که پیش از این، ما در خاطرات و خبرها جستجو می کردیم. 

ما پیش از این در اهرام مصر باستان قاهره، برج ایفل و سالن تئاتر باستانی اورانژ فرانسه، میدان سرخ مسکو، محوطه تاریخی آکروپلیس و آمفی تئاتر اودئون هرودس آتیکوس یونان، پمپئی، کلوسئوم و میدان سن‌مارکو ونیز ایتالیا شنیده بودیم، اما این بار در فضای میراثی خود تخت جمشید دیدیم. 

بدون تردید، اتفاقی که می تواند ما را به سمت یک کنش واقعی فرهنگی سوق دهد، همین است.  از یک سوی دغدغه های میراثی، میراث بانان را به شمول گسترده تری سوق می دهد و سوی دیگر ما را در یک فضای هنری و اقتصادی جدیدی وارد می کند. 

ما می توانیم لباس کهنه و باورهای پیشین را با رویدادهای جدید تغییر دهیم و مداخله ای جدی در مناسبات فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و روان‌شناختی ایجاد کنیم.

 اگرچه همه اینها را باید در کانال علمی قرار داده و اگر دغدغه میراثی داریم با فرضیات اثبات شده علمی، از فضای میراثی حمایت کنیم و از سوی دیگر مانع گسترش زمینه های ابتذال آن را در آینده ای نه چندان دور باشیم.  ما در موقعیتی هستیم که شبکه‌ای از ارتباطات که بیانگر جنبه‌های خاص آگاهی و تجربه‌ انسانی است، قرار داریم. 

روشن است که فضای میراثی بر پایه‌ معرفتی خاصی قرار دارد. تخت جمشید، زمینه‌ای از موقعیت‌هاست و عموماً دارای یک هویت مشخص است که گذشته، حال و آینده را به هم می‌پیوندد.  اجرای پنج شب موسیقی زنده در محوطه میراث جهانی تخت جمشید از سوی علیرضا قربانی، اگرچه در نوع خود اولین کنسرتی بود که در این پهنۀ باستانی برگزار شد؛ اما نباید اجرای کنسرت محدود به این پهنه باستانی و اتفاق باشد و ما باید منتظر اجرا‌های مشابه دیگر هم باشیم. ما می توانیم دیگر فضاهای تاریخی و باستانی را تبدیل به نقطۀ عطفی در حوزه گردشگری و هنری کنیم که روح میراث تاریخی ما را در گسترۀ متعالی خود قرار دهد.

گزارش خطا
ارسال نظر
captcha
آخرین مطالب