دوشنبه ۱۸ تير ۱۴۰۳ - ۰۵:۲۰

سیاستمداران کوچک در برابر چالش‌های بزرگ

تقریباً تمامیت غرب، نه فقط با بحران رهبری روبروست، بلکه با بحران سیاستمداران جدّی دست و پنجه نرم می‌کند که خود چند لایه است.

سیاستمداران کوچک در برابر چالش‌های بزرگ

محمد کاظم سجاد پور: دو انتخابات پارلمانی در فرانسه و ایتالیا، زلزله‌های سیاسی مهم و در خور توجهی نه در قاره اروپا، بلکه در سطح جهانی می‌باشند. در انتخابات فرانسه، برآمدن راست‌گرایان افراطی به رهبری خانم لوپن و به قدرت رسیدن حزب کارگر بعد از مدت مدید، در سالی رخ می‌دهد که 60 کشور جهان انواع و اقسام انتخابات را پشت سر گذاشته یا در مقابل خود دارند.

بی‌تردید نوعی پوست‌اندازی سیاسی در اروپا را شاهد هستیم که به نوبه خود کم‌نظیر و در خور اعتنا است. چگونه می‌توان این زلزله‌های سیاسی که در اروپا رخ داده است را در یک چشم‌انداز کلان مورد تجزیه و تحلیل قرار داد؟ در پاسخ به این سؤال باید «پدیده‌های بومی»، «پدیده‌های بین‌المللی» و «ناتوانی کوتوله‌های سیاسی» را مورد مداقه قرار داد.

تردیدی نیست که هرکدام از انتخاباتی که در کشورهای اروپایی برگزار شده و یا برگزار می شود، بازتاب شرایط، تحولات و ساختارهای بومی است. زیست‌بوم سیاسی فرانسه با زیست‌بوم سیاسی بریتانیا، متفاوت است. شرایط افراد، نهادها، جریان‌ها و مناسبات سیاسی در دو کشور با یکدیگر فرق دارد و اشتباه است که تفاوت‌های ماهوی این انتخابات را مد نظر قرار ندهیم.

مکرون در پی افزایش تعداد نمایندگان احزاب دست راستی در پارلمان اروپا تقاضای انتخابات زودرس در فرانسه کرد که به برآمدن حزب راست خانم لوپن انجامید و البته در بریتانیا اینگونه نبود.در ورای جزئیات متفاوت متن‌های سیاسی فرانسه و بریتانیا، هر دو مورد از پدیده‌ای ماوراء سرزمین‌ها‌ی خود سخن می‌گویند. نارضائی عمیقی در گوشه و کنار جهان، عمدتاً از شرایط اقتصادی وجود دارد که منجر به نارضائی سیاسی شده  است.

نارضائی اقتصادی ریشه در افزایش قیمت‌ها دارد. نیویورک‌تایمز 6 ژوئیه 2024 (16/4/1403) در گزارشی تحقیقاتی به ناآرامی سیاسی جهانی ناشی از افزایش قیمت‌ها و بدهکاری‌ها پرداخته است. در این گزارش به ناآرامی‌های سیاسی در کنیا در هفته گذشته اشاره شده که منجر به کشته شدن 35 نفر گردید. علت آن افزایش مالیات‌ها بود. دولت‌ برای پرداخت بدهی‌های خود به افزایش مالیات‌ها دست زده و این نارضایتی سیاسی گسترده‌ای ایجاد کرده که منجر به اشغال پارلمان گردید. 

در بولیوی، فرمانده ارتش دست به کودتا زد و البته ناموفق بود ولی جمله‌ای به رئیس جمهوری که یک اقتصاددان است گفت که قابل توجه می‌باشد. او به رئیس جمهوری گفت که فقیر شدن مردم را متوقف کن. در فرانسه، کشاورزان خشمگین، برای چند ماه، سروصدا کردند و راه‌ها را در مخالفت با افزایش قیمت‌ها بستند و در این میان حزب خانم لوپن سربرآورد.علاوه بر فرانسه، در لهستان، بلژیک، آرژانتین، تونس، آنگولا و سریلانکا، تظاهرات و ناآرامی‌هایی که ریشه اقتصادی دارند، رخ داده است.

علیرغم تفاوت کشورها و شرایط آنها، مخرج مشترک همگی افزایش نابرابری‌های اقتصادی، کاهش قدرت خرید و نگرانی در مورد بدتر شدن شرایط در آینده می‌باشد. این پدیده‌های اقتصادی، به شک و تردیدهای سیاسی مردم نسبت به روندهای سیاسی انجامیده است و این خود موضوع ناتوانی‌های کوتوله‌های سیاسی برای حل مسائل جوامع متنوع بشری را برجسته می‌کند.

واقعیت آن است که جهان دستخوش تغییرات اساسی شده است. این تغییرات را نباید منحصر در تغییرات ژئوپلتیکی خلاصه کرد. تغییرات ناشی از تکنولوژی، تغییرات ناشی از محیط زیست، تغییرات ناشی از جابجایی انبوه انسان‌ها و تغییرات ناشی از به‌هم ریختن هنجارها که همگی پی‌آمد اقتصادی دارند، چالش‌های جدّی و عمیقی را فراروی مردم قرار داده که نتیجه آنها سخت شدن زندگی اقتصادی است.

احزاب سیاسی و سیاستمداران، تغییرات را از طریق انتخابات، مدیریت می‌کردند. اما افزایش نارضائی اقتصادی، عمدتاً در کشورهای غربی، به ایجاد طبقات و طیف‌هایی انجامیده که احساس می‌کنند حاشیه‌ای و از نظر اقتصادی ناتوان شده‌اند. در این میان افراد و احزاب دست راستی و پوپولیست سر برآورده‌اند. آنها راه‌حل ندارند، راه حل آنها، عمیق‌تر کردن شکاف روانی از طریق افزایش تنفر از گروه‌های خاص مانند مهاجرین می‌باشد. آنها همچنین خلوص‌گرایی نژادی و فرهنگی را دنبال می‌کنند که نه تنها مسائل اقتصادی را حل نمی‌کند، بلکه اوضاع را بدتر هم می‌کند. 

ترامپ نیز در زمره این گروه از سیاستمداران قرار می‌گیرد که در واقع کوتوله‌ای فاقد درایت سیاسی برای مدیریت تغییرات است. مکرون نیز در مقایسه با رهبران برجسته تاریخ فرانسه، بسیار کوتاه قد است ولی کوتاه‌تر از همه همین خانم لوپن است. نخست‌وزیری ریشی سوناک در انگلیس که به انتها رسید، دوران سیاستمدار کم قواره‌ای را تداعی می‌کند که تقریباً در تاریخ آن کشور برابری ندارد.

تقریباً تمامیت غرب، نه فقط با بحران رهبری روبروست، بلکه با بحران سیاستمداران جدّی دست و پنجه نرم می‌کند که خود چند لایه است. و این در حالی است تحولات همه‌جانبه‌ای در سطح افقی و در سطح عمودی در جهان و اروپا انجام گرفته و در حال انجام است. سیاستمداران خُرد و فاقد چشم‌انداز کلان در مدیریت این شرایط پیچیده ناتوان به نظر می‌رسند.

سیاستمداران اروپایی و احزاب اروپایی با بحران بازتعریف کردن خود در شرایط نوین روبرو هستند. لحظه‌ای شدن سیاست در اروپا بیش از حد احساسی شدن سیاست در اروپا، چالش‌های سترگی برای راه حل یافتن مسائل عمیق اقتصادی و اجتماعی‌اند. کوچک و ناتوان شدن احزاب سنتی اروپا، کم عمق شدن سیاستمداران در این زمانه حساس، لزوم فرا رفتن از عصر کوتوله‌های سیاسی را به میان می‌کشد. اما آیا کوتوله‌های خرد حاضر به باز کردن فضا برای مدیریت بهتر چالش‌ها هستند؟

نویسنده :
محمد کاظم سجادپور
گزارش خطا
ارسال نظر
captcha
آخرین مطالب