يکشنبه ۰۶ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۵:۲۴

طرح شکست خورده‌ی ۲ دولت

واقعیت این است که اکنون شرایط منطقه ای در مقایسه با دهه های گذشته بسیار فرق کرده و آنها این بار این طرح را نه در چهارچوب دوجانبه بین اسرائیل و فلسطینی ها بلکه در چهارچوب یک استراتژی بزرگ منطقه ای به گونه ای مطرح می کنند که هیچ طرفی نتواند با آن مخالفت کند.

طرح شکست خورده‌ی ۲ دولت

محمد علی مهتدی:  هرچند اخبار و تحلیل های مربوط به سقوط بالگرد حامل رئیس جمهوری، شهید ابراهیم رئیسی، و هیأت همراه و شهادت جانسوز ومظلومانه همه سرنشینان، ابعاد بزرگ منطقه ای و بین المللی یافته و همه دیگر تحولات را تحت الشعاع قرارداده ، اما در عین حال، از آنجا که در این شرایط حساس، همه رویدادها به یکدیگر مربوط شده یا بر همدیگر تاثیر می گذارند، سیر تحولات منطقه ای پیرامون جنگ در نوار غزه و مسأله فلسطین را نمی توان نادیده گرفت.

درحالیکه عملیات نظامی در نوار غزه بین  نیروهای اشغالگر متجاوز و نیروهای مقاومت ادامه دارد، یک رشته دیدارها و مذاکرات علنی و غیر علنی نیز به موازات این درگیری ها صورت گرفته و می گیرد که به نظر می رسد هدف از آن ایجاد یک چهارچوب یا پوشش سیاسی برای تحولات در صحنه فلسطین و حتی درکل منطقه است.

بدیهی است که هرگونه عملیات نظامی در نهایت باید به تحقق اهداف و دستاوردهای سیاسی منجر شود. عملیات حماس در 15 مهرماه گذشته، 7 اکتبر،تحت عنوان طوفان الاقصی، در واقع واکنشی بود به اقدامات دولت راستگرا و افراطی صهیونیستی در جهت یهودی کردن قدس شریف و تخریب مسجد الاقصی. حماس در پی واداشتن رژیم به توقف این عملیات و نیز گرفتن اسیر برای مبادله و آزادسازی بیش از 6000 اسیر فلسطینی از زندانهای رژیم صهیونیستی بود.

در مقابل، حمله وحشیانه ارتش صهیونیستی به نوار غزه و کشتار بی سابقه ساکنان آن به دو هدف صورت گرفت: آزاد کردن اسیران بدون دادن هیچ امتیازی و بدون مبادله و نابود کردن مقاومت اسلامی حماس. اینک پس از هفت ماه کشتار و ویرانی، دولت نتانیاهو نتوانسته به هیچ یک از اهداف خود دست یابد و در عین حال با افزایش تلفات و زیان های نظامی و اوجگیری  بحران های داخلی، هیچ افق روشنی برای ادامه عملیات به چشم نمی خورد مضافا به اینکه نفرت و فشار جهانی بر رژیم نیز افزایش می یابد.  

در این شرایط است که آمریکا شروع به اقدام برای نجات رژیم از باتلاق غزه و پایان دادن به عملیات نظامی کرده و بدیهی است که پیشبرد این اقدام نیاز به یک پوشش سیاسی مورد قبول طرفین دارد. عنوان این پوشش بازگشت به طرح تشکیل دو دولت است که سال ها متروک مانده و اینک دولت جو بایدن دوباره دارد آن را مطرح می کند.

چند ماه است که آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ، و ویلیام برنز، رئیس دستگاه اطلاعات خارجی آمریکا، سی آی ای، در منطقه می چرخند و در جلسات مختلف در قاهره و دوحه مشغول چانه زنی برای تهیه راهکارهایی برای عملی کردن طرح تشکیل دو دولت، یعنی یک دولت فلسطینی در کنار اسرائیل، هستند. موضوع تشکیل دو دولت سابقه ای طولانی دارد که با طرح فهد ، ولیعهد وقت عربستان سعودی در 1981 و سپس طرح فاس، و آخرین آن طرح شاهزاده عبدالله در کنفرانس سران عرب در سال 2002 در بیروت مطرح شده و اساس همه این طرح ها این بوده که اسرائیل به موجب قطعنامه 242 شورای امنیت از اراضی اشغالی سال 1967 خارج شود و دولتی برای فلسطینیها در کرانه باختری و نوار غزه به پایتختی قدس شرقی برپا گردد و در مقابل، کشورهای عربی اسرائیل را به رسمیت بشناسند و روابط عادی با آن برقرار کنند.

آیا این طرح عملی است؟  رژیم صهیونیستی هرگز این طرح را نپذیرفته زیرا اولا: به وجود چیزی به نام "ملت فلسطین" اذعان ندارد و اصولا تشکیل "دولت اسرائیل" از آغاز با  شعاردروغین" سرزمینی بدون ملت برای ملتی بدون سرزمین" صورت گرفته و اعتراف به وجود چیزی به نام ملت فلسطین، اساس تشکیل دولت اسرائیل را زیر سؤال می برد. 

ثانیا: وجود دولتی به نام فلسطین در کنار خود را تهدیدی وجودی می پندارد و بارها تاکید کرده که بین نهر و بحر تنها یک دولت وجود دارد و آن هم اسرائیل است؛ و ثالثا، و از همه مهمتر، کرانه باختری رود اردن را بخشی از سرزمین توراتیو اجدادی خود می داند و در ادبیات  دینی و سیاسی خود از آن به عنوان " یهودا و سامره" یاد می کند و در هیچ شرایطی حاضر به عقب نشینی از آن نیست. تنها شخصیتی که با عقب نشینی از کرانه باختری و تشکیل دولت فلسطین موافقت کرد، اسحاق رابین، نخست وزیر وقت رژیم بود که در نوامبر 1995 در تلاویو ترور شد و طرح صلحش ناکام ماند.

با این وجود، آنها در مواردی، بطور مصلحتی و منافقانه  و به عنوان پوششی برای پُرکردن خلأ  سیاسی در منطقه ، وانمود کرده اند که حاضرند در باره طرح دو دولت مذاکره کنند. مذاکراتی هم شروع شده که در مرحله ای قرار بوده ظرف پنج سال به نتیجه نهائی بیانجامد اما پس از 20 سال معلوم شده که ، به گفته اسحاق شامیر، مذاکره برای مذاکره است نه برای رسیدن به نتیجه. آخرین تحول در این مسیر، طرح اسلو بود که یاسر عرفات را فریب دادند و در حالیکه عرفات اسرائیل را به رسمیت شناخته و پرونده مقاومت را بسته بود، چیزی بیشتر از نوار غزه و دفتری در رام الله به او ندادند.

با این سابقه، چه شده است که آنها بار دیگر طرح شکست خورده ی دو دولت را مطرح می کنند؟ واقعیت این است که اکنون شرایط منطقه ای در مقایسه با دهه های گذشته بسیار فرق کرده و آنها این بار این طرح را نه در چهارچوب دوجانبه بین اسرائیل و فلسطینی ها بلکه در چهارچوب یک استراتژی بزرگ منطقه ای به گونه ای مطرح می کنند که هیچ طرفی نتواند با آن مخالفت کند. در یادداشت های بعدی، ان شاءالله، به جزئیات و ابعاد مختلف طرح جدید خواهیم پرداخت. 

نویسنده :
محمد علی مهتدی
گزارش خطا
ارسال نظر
captcha
آخرین مطالب