سه‌شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۵:۱۹

هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق

بی تردید مردی از میان ما رفت که می توانست سال ها تربیت کنندۀ فرزندان این مرز و بوم در حوزۀ داستان نویسی شود. کما این که برخی در مؤسسه اطلاعات اذعان دارند که او عامل دست به قلم بردن آنان شده که حالا سال هاست به عنوان نویسنده در بخش های گوناگون آن مؤسسه  فعالیت دارند.

هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق

محمد جواد مظفر: دو روز قبل که پس از شنیدن خبر تأسفبار و باور نکردنی در گذشت  ناگهانی استاد محمد علی علومی، نویسنده و طنز پرداز برجستۀ ایران زمین در زادگاهش بم، تلفنی با برادر عزیز رضا رفیع دردمندانه سخن می گفتیم و من پیشنهاد کردم مراسم بزرگداشتی برای او در سالن مؤسسه اطلاعات که سال ها شاهد وجود پر ارزش آن نویسندۀ ارزشمند بوده برگزار شود، رضا رفیع با تاسف  می گفت:«ای کاش در زمان حیات او مراسمی برای بزرگداشتش برگزار کرده بودیم.» و من افسوس خوردم که تا چه اندازه خود من کوتاهی کرده ام و این اقدام ارزشمند را به سهم خود دنبال نکرده ام.

استاد محمدعلی علومی سال ها بود که از تهران به زادگاه خود بم رفته و درآنجا ساکن بود. در تنهایی و عزلت. و سرانجام نیز چه زود و ناباورانه به دوست و همشهری عزیزش ایرج بسطامی که زلزله غم انگیز و خسارتبار بم، جامعه هنری را از وجود گرانقدرش محروم کرد، پیوست.  در تمامی سال های حضورش در بم، این توفیق را داشتم که با او به وسیله تلفن و یا از طریق فضای مجازی در ارتباط باشم و  از دلتنگی ها و  افسردگی های ناشی ازفشار های  زندگی مادی و نیز استعداد های خفته در وجودش که امکان ظهور و  بروز نمی یابند، تا حدودی مطلع باشم.  تواضع و فروتنی او کم نظیر بود .

مردی باکارنامه ای درخشان  از آثار برجسته در داستان و ادبیات و طنز که هم برندۀ جایزۀ کتاب سال شده بود و هم جایزۀ سی سال طنز نویسی را از آن خود کرده بود. نه تنها نشانی از خودبینی، خودبزرگ بینی و تکبر در او نبود، بل تواضع و فروتنی اش از نگاه من گزافه و غیر لازم بود. و بارها این را به خود او گفته بودم، اما این ویژگی ذاتیِ اش بود و کاری نمی شد کرد که او از آن دست بر دارد.

 در دوسال گذشته تلاش کردم تا واسطۀ همکاری او با  بنیاد خیریۀ سپهر از طریق برادر عزیزدکتر مهدی نواب شوم که عامل و مجری طرح های مردمی در بم از فردای زلزله خانمانسوز آنجا بود. خوشبختانه این ارتباط سرانجام به همکاری صمیمانۀ او با آن مؤسسه خیریه در آموزش داستان نویسی و رشد فرزندان با استعداد در آن خطه در حوزه ادبیات منجر شد.

باری، بی تردید مردی از میان ما رفت که می توانست سال ها تربیت کنندۀ فرزندان این مرز و بوم در حوزۀ داستان نویسی شود. کما این که برخی در مؤسسه اطلاعات اذعان دارند که او عامل دست به قلم بردن آنان شده که حالا سال هاست به عنوان نویسنده در بخش های گوناگون آن مؤسسه  فعالیت دارند.

باید تلاش کرد  آثار استاد علومی را به نسل جوان معرفی و  حضورش را به وسیله کتاب هایش در جامعه همیشگی کرد. رحمت و رضوان الهی نصیب او باد که به حق شایستۀ آن است.

نویسنده :
محمد جواد مظفر
گزارش خطا
ارسال نظر
captcha
آخرین مطالب