چهارشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۲ - ۱۴:۳۸

جنگ غزه با اقتصاد ایران، منطقه و جهان چه می‌کند؟

طولانی شدن جنگ و عدم دستیابی اسرائیل به اهداف خود نشان می‌دهد که صلح چندان در دسترس نیست؛ بنابراین بازار‌ها به ویژه بازار‌های کالایی چندان قابل پیش بینی نبوده و دچار نوسان هستند.

حجت الله صیدی مدیرعامل سابق بانک صادرات ایران در یادداشتی در ضمیمه طوفان الاقصی روزنامه اطلاعات نوشت: بررسی پیامدهای اقتصادی عملیات هفت اکتبر در سه سطح امکان پذیر است. سطح نخست بررسی این آثار بر اقتصاد جهان، سطح دوم بر اقتصاد منطقه (نه فقط خاورمیانه) و در نهایت سطح سوم بررسی پیامدهای این رویداد بر اقتصاد ایران خواهد بود.

عملیات الاقصی فعالان بازارهای ارزی، مالی، اوراق بهادار و کالایی در شرق و غرب عالم را شوکه کرد. این عملیات در صبحگاه شنبه اتفاق افتاد و به همین دلیل بسیاری از فعالان اقتصادی و تحلیلگران بازار تا صبح دوشنبه برای عبور از این شوک و تحلیل های عمیق تر فرصت داشتند. بازار سیدنی و توکیو تا بازار نیویورک و دیگر بازارهای جهان، دو گروه تحلیل وجود داشت.

گروه نخست معتقد بود که این عملیات آثاری مانند جنگ اوکراین خواهد داشت و جهان به این جنگ هم مانند جنگ اوکراین عادت خواهد کرد و به آن به عنوان یک عامل ثابت نگاه خواهد کرد و بازارها دوباره برخواهند گشت و تعطیل نخواهند شد. 

تحلیل دوم که گروه بیشتری به آن معتقدند و البته بدبینانه تر هم است بر این مبنا استوار بود که این جنگ نشانه ای از جنگ جهانی سومی است که قرن بیست و یک انتظار آن را می کشید؛ به این دلیل که طرف های درگیر در جنگ تنها به دو کشور محدود نیست بلکه عرصه زورآزمایی کشورهای مختلف است و بازیگران مختلفی در آن وجود دارد.

معتقدان به این تحلیل احتیاط بیشتری را توصیه می کردند که آثار آن در چند هفته گذشته قابل ملاحظه بود و خرید و فروش ها در بازارهای اوراق بهادار کاهش پیدا کرد و سرمایه گذاران از ابزارهای مالی به سوی سرمایه گذاری فیزیکی مانند طلا گرایش پیدا کردند. تصور این بود که این جنگ در کنار جنگ اوکراین ادامه پیدا کرده و اثرات خود را خواهد گذاشت و ممکن است بازیگران دیگری هم به آن اضافه شوند.

موضع گیری کشورهایی مانند ایران که امکان ورود به جنگ درباره آن ها وجود داشت، بر بازارهای مالی اثرگذار بود. واکنش عاقلانه و محتاطانه ایران به این جنگ تا حدود زیادی خیال فعالان بازارهای دنیا را راحت کرد.

واکنش روسیه و ترکیه هم در همین راستا و محدود به اقدامات سیاسی بود و از این رو همه منتظر اعلام نظر حزب الله و دبیرکل آن بودند که این موضعگیری هم مشابه موضع گیری های ایران تفسیر شد و بنابراین بازارها با نگاهی به جنگ و تاثیر آن بر حامل های انرژی کار خود را محتاطانه پیش می برند. در موضوع نفت و گاز با حالت ویژه  و باز هم با دو گونه تحلیل روبرو هستیم.

افزایش بهای نفت به دلیل محدودیت های موجود در عرضه طبییعی است. عربستان، عراق، ایران و قطر به عنوان عرضه کنندگان نفت و گاز  به نوعی درگیر مسائل جنگ هستند حتی اگر طرفی از آن نباشند. گروه دیگری هم معتقد بودند، ایران و روسیه به دلیل تحریم ها، عرضه نفت خود را در بازارهای غیررسمی ادامه خواهند داد و بنابراین قیمت نفت چندان افزایش نخواهد داشت.

نگاه  و پرسش ویژه ای هم درباره نقش عربستان در جنگ غزه وجود داشت که آیا ریاض با کارت نفت بازی خواهد کرد یا نه؟ در پاسخ به این پرسش، مجموع دلایل نشان می دهد که سعودی نمی تواند از نفت به عنوان یک کارت قوی در بازی موجود استفاده کند. اینکه آیا عربستان تمایلی برای اثرگذاری بر جنگ با ابزار قیمت نفت و مدیریت عرضه با توجه به رویکرد عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی دارد یا نه؟ محل پرسش است. به ویژه وقتی بر تلاش ها برای عدم متوقف سازی تلاش های عادی-سازی تاکید می کند. از سوی دیگر درباره کارآمدی این ابزار هم ابهاماتی وجود دارد و به نظر می آید که قیمت نفت قله های جدیدی را فتح نخواهد کرد اما دچار افزایش و کاهش های مقطعی و روزانه خواهد شد. این موضوع درباره گاز هم به این صورت است و این شرایط در هفته های آینده هم ادامه خواهد یافت. 

نکته مهم در بررسی پیامدهای جنگ بر اقتصاد جهان موضوع عدم اطمینان است. در حال حاضر هیچکس نمی-تواند پیش بینی کند که سرانجام نبرد در غزه چه خواهد بود و پرونده این جنگ یا با صلح یا با جنگی تمام عیار چه زمانی بسته خواهد شد؟

طولانی شدن جنگ و عدم دستیابی اسرائیل به اهداف خود نشان می دهد که صلح چندان در دسترس نیست. بنابراین بازارها به ویژه بازارهای کالایی چندان قابل پیش بینی نبوده و دچار نوسان هستند.

پیش از آغاز جنگ غزه، بازارهای جهانی به دو دلیل دچار تلاطم بود، دلیل نخست ماندگاری تاثیر اقتصادی همه گیری ویروس کرونا و دلیل دوم جنگ اوکراین و نقش روسیه در عرضه انرژی بود. عملیات طوفان الاقصی و طولانی شدن آن و نبود یک زمان بندی روشن برای پایان آن، این عدم اطمینان به شدت فعالان اقتصادی را مردد و درباره تصمیم گیری خرید و فروش و سیاستمداران را درباره واردات، صادرات و پیمان های اقتصادی دچار ابهام کرده است.

عدم اطمینان اشاره شده مهمترین عامل تصمیم گیری های اقتصادی پس از عملیات هفت اکتبر است اما موضوع پساجنگ هم اهمیت ویژه ای خواهد داشت. این جنگ دیر یا زود با پیروزی یکی از طرفین و یا امضای صلح و آتش بس به پایان خواهد رسید و به اعتقاد تحلیلگران، اقتصاد جهان پس از دوره یک ساله یا حتی 6 ماهه دچار رکود تورمی کم سابقه و فراگیر شده و رونق بازارها بسیار کاهش خواهد یافت.

بازارها نمی توانند پس از این جنگ به فعالیت روبه رشد خود ادامه دهند. بنابراین وقتی پیش بینی های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و تحلیلگران مهم را مرور می کنیم، عموما در پیش بینی رشد اقتصادی کشورها محتاط تر شده اند. درباره رژیم صهیونیستی هم پیش بینی می شود که به شدت با کاهش رشد اقتصادی روبرو شده و بر اقتصاد دیگر کشورها هم اثرگذار باشد. به طور کلی بر اثر این عدم اطمینان و نیز آثار باقی مانده از جنگ در یک ساله آینده شاهد شکوفایی اقتصاد و رونق بازارها نخواهیم بود. 

اقتصاد منطقه پس از هفت اکتبر

شرایط برای منطقه هم خوب پیش بینی نمی شود، همسایگان فلسطین و خاورمیانه و ترکیه و روسیه، چندان با رونق روبرو نخواهند بود و حتی امکان خسارات و زیان مهمی هم بر اساس ساختار اقتصاد و میزان واردات و صادرات و وابستگی به صنایع برای آنها وجود دارد.

دو کشور مهم همسایه فلسطین اشغالی یعنی مصر و لبنان با خسارت هایی روبرو خواهند شد. گردشگری به عنوان صنعت مهم مصر در اثر بحران در چند ماه آینده دچار رکود خواهد بود و یکی از خسارت دیدگان مهم این کشور  خواهد بود این موضوع درباره اردون هم صادق است.

اقتصاد لبنان درحال حاضر دچار  شرایط خاصی بوده و با هیچ کشوری به دلیل بحران های اقتصادی و سیاسی قابل مقایسه نبوده و مشخص نیست با چه آینده  اقتصادی روبرو خواهد شد. در مورد اقتصادهای بزرگی چون عربستان، ترکیه، ایران و امارات و همچنین قطر و عمان پیش بینی های مختلفی وجود دارد. به نظر می آید ترکیه میان کشورهای غربی و طرفداران فلسطین در نوسان باشد و اقتصاد این کشور دچار رونق نخواهد شد و گردشگری این کشور هم محدودتر خواهد شد.

عربستان با آغاز متوازن سازی در ارتباط با چین و آمریکا، در همین وضعیت خود باقی خواهد ماند و نه توان افزایش تولید و صادرات را خواهد داشت و نه زیان ویژه ای خواهد دید. امارات متحده عربی تلاش کرده است خود را از این جنگ دور نگه دارد و بنابراین شرایط جدیدی را تجربه نخواهد کرد. در کنار این احتمالات، ممکن است نقش آفرینی یمنی ها، اقتصاد عربستان و امارات را تهدید کند که دور از ذهن به نظر می رسد. اقتصاد روسیه به دلیل درگیری در جنگ اوکراین و تداوم تحریم ها و حضور در سوریه، روبه کاهش و کوچکتر شدن خواهد رفت به این دلیل که نمی تواند به گسترش روابط با دیگر کشورها امیدوار باشد. چین و هند هم رقیب روسیه هستند و بعید است به اقتصاد روسیه کمک کنند. 

پیامدهای اقتصاد جنگ غزه بر اقتصاد ایران 

در بررسی آثار جنگ غزه بر اقتصاد ایران، موضوع تحریم و آثار آن بر اقتصاد خرد و کلان جمهوری اسلامی و ثابت ماندن این تحریم ها به عنوان مفروض و عامل ثابت در نظر گرفته می شود. در بررسی این آثار سوال مهم این خواهد بود که آیا پای ایران به این جنگ گشوده خواهد شد یا نه؟ بسیاری از تحلیلگران با توجه به موضعگیری های ایران و حزب الله و آمریکا، معتقدند که ایران به این جنگ ورود نخواهد کرد.

اگر فرض بدبینانه درباره ورود ایران را در نظر نگیریم؛ می توان گفت که این جنگ در صورت تداوم به شکل موجود،  تهدید ویژه ای برای اقتصاد ایران نخواهد بود و مانند دیگر کشورهای منطقه و دنیا دچار رکود عمومی خواهد شد. گرچه درباره فروش بیشتر نفت در بازارهای غیررسمی هم گمانه  زنی ها مثبت است. بازارهای مالی و دارایی و فیزیکی در ایران به دلیل عدم اطمینان خاص موجود که ناظر به عملکرد مجموعه دولت، تحقق درآمدهای بودجه و نحوه جبران کسری بودجه قابل توجه و نیز عدم شفافیت در سیاست های اقتصادی دولت و دیگر ارکان اثرگذار در اقتصاد است، چشم انداز روشن و شفافی ندارد.

گاهی گمانه هایی از خروج سیمان و فولاد از بورس کالا یا تغییر شرایط حامل های انرژی مانند برق و گاز  اعلام می شود که نوسان های شدیدی در بورس ایجاد می-کند. زمانی که بیشترین بازدهی و اقبال به سپرده های بانکی وجود داشته باشد، به معنای همین عدم اطمینان موجود است که جنگ غزه آن را تشدید و موجب سقوط بورس شد که موضع گیری های رهبری در مقاطعی آن را کنترل کرده است. اما به دلیل تداوم جنگ و عدم شفافیت در بازارهای داخلی این بی اعتمادی ادامه خواهد یافت. 

فرصت هایی که ایران می تواند از این جنگ و پس از آن برای خود بسازد هم باید مورد بررسی قرار گیرد. واقعیت آن است که با این جنگ سه موضوع یا مسئله محقق و به نفع ایران شده است. موضوع نخست کریدور هند به اروپا است که قرار بود از اسرائیل و امارات عبور می کرد و ایران و روسیه را به شدت نگران کرده بود و به ضرر هر دو کشور بود.

اجرای این طرح با جنگ غزه اگر نگوییم به طور کامل اما دستکم برای چند سال آینده به تعویق خواهد افتاد و ایران همچنان به روابط اقتصادی و داد و ستد ادامه دهد. موضوع دوم بحث دالان زنگزور و موقعیت ویژه جمهوری آذربایجان است که این طرح هم به نظر می رسد تا آینده ای قابل پیش بینی از مرحله اجرا دور شده و فرصتی برای ایران به منظور گسترش روابط با کشورهای منطقه فراهم کرده است.

موضوع سوم هم روند عادی سازی روابط اسرائیل با عربستان است که دستکم سرعت پیشین را نخواهد داشت و ایران دست-بازتری برای تبادلات تجاری خواهد داشت. این جنگ همچنین فرصتی برای گسترش بیشتر روابط  اقتصادی میان ایران، چین، ترکیه، هند، امارات و عربستان خواهد بود و تهران می  تواند اجرای سند راهبردی 25 ساله با چین را با سرعت و جدیت بیشتری پیش برد. در کل جمهوری اسلامی ایران باید از فضای به وجود آمده در منطقه و جهان برای بهبود شاخص های اقتصادی خود استفاده کند. 

گزارش خطا
ارسال نظر
captcha
آخرین مطالب