دوشنبه ۰۳ مهر ۱۴۰۲ - ۰۵:۵۴

صنعت گردشگری با این دست فرمان نابود می‌شود

در حال حاضر عمده درآمد آژانس‌های گردشگری از تور‌های خارجی است و افراد به سختی تصمیم می‌گیرند که یک اقامتگاه بومگردی یا آژانس گردشگری احداث کنند، چون شرایط گردشگری در ایران ایمن نیست.

دولت تمایلی به سرمایه گذاری در گردشگری ندارد!

گردش و تفرج با وجود این که به معنای فراغت از زندگی روزمره است می‌تواند یکی بهترین ابزارهای تبادل فرهنگی و هویتی باشد، زیرا در سفر است که انسان با ابعاد ناشناخته و جهان‌های گوناگون آشنا می‌شود. شناختن ابعاد وجودی خود نیز یکی دیگر از دستاوردهای سفر برای انسان است. هر فرد در سفر می‌تواند با وجه بهتر خود آشنا شود و تجارب گوناگونی کسب کند.

 سناء شایان که کارشناس ارشد ارتباطات و روزنامه‌نگار است با فعالیت در مجموعه مستند «محله ما» به گردشگری علاقه‌مند شده و از سال 1394 رسما به عنوان تورلیدر فعالیت می‌کند. او معتقد است گردشگری علاوه بر گردش و شادی باید زمینه‌ساز ایجاد هویت در افراد شود و سطح آگاهی آن‌ها را افزایش دهد.

گفت وگوی مینا حیدری خبرنگار اطلاعات با شایان را در ضمیمه جامعه امروز روزنامه اطلاعات می خوانید:

*  مهم‌ترین چالش گردشگری ایران در حال حاضرچیست؟

مهم‌ترین چالش ما آسیب‌پذیری گردشگری است. هر اتفاقی که در کشور رخ دهد بر صنعت گردشگری اثرگذار است و کلا هیچ ثباتی در این مقوله وجود ندارد. مثلا در زمان کرونا گردشگری ایران به مرز نابودی رسید و در اتفاقات سال گذشته و اعتراضات در شهرهای مختلف، مردم ترجیح ‌دادند سفر نکنند یا در مراسم مذهبی تمام سایت‌های تاریخی تعطیل می‌شوند. حتی آب و هوا هم یکی از چالش‌هایی است که در امر گردشگری با آن مواجهیم.

من به عنوان تورلیدر، قطعا برنامه‌ای برای گردشگرانم دارم و تور یک‌سری آیتم دارد، اما مثلا مسئول فرهنگی یک سایت یا خانه تاریخی به دلایل کاملا شخصی تصمیم می‌گیرد که سایت را باز نکند و میراث فرهنگی هم هیچ نظارتی روی تصمیمات فردی افراد مسئول در حوزه گردشگری ندارد. همین بی‌ثباتی سبب می‌شود کسانی که علاقه‌مند به سرمایه‌گذاری در حوزه گردشگری هستند کمتر در این زمینه هزینه کنند.

در حال حاضر عمده درآمد آژانس‌های گردشگری از تورهای خارجی است و افراد به سختی تصمیم می‌گیرند که یک اقامتگاه بومگردی یا آژانس گردشگری احداث کنند، چون شرایط گردشگری در ایران ایمن نیست.

عوامل اقتصادی یکی از مهم‌ترین مسائل در حوزه گردشگری است، زیرا وقتی افراد جیبشان خالی است دیگر توان گردشگری ندارند و به تبع آن این امر روی هتل‌ها، رستوران‌ها و حتی سوغات مناطق و صنایع دستی آن اثر می‌گذارد.

یکی از مسائل دیگر که در این زمینه اهمیت دارد مشکل زیرساخت‌های گردشگری است، اگرچه این وضعیت در سال‌های اخیر بهبود چشمگیری یافته و تأسیس خانه‌های بومگردی و هتل‌ها از مصادیق آن به حساب می‌آید اما اولین چیزی که گردشگر نیازمند آن است امکانات رفاهی و سرویس بهداشتی است که حتی در تهران به عنوان پایتخت هنوز به صورت کامل وجود ندارد.

در اطراف سایت‌های تاریخی تهران که شامل بازار تهران، میدان امام خمینی و آن حوالی است حتی سرویس‌ بهداشتی‌ که بابت آن هزینه بپردازید نیز وجود ندارد و همین مسأله سبب می‌شود کسی که بخواهد در زمینه گردشگری فعالیت کند نتواند خدمات حرفه‌ای به گردشگران ارائه دهد.

*  آیا گردشگران با فرهنگ مناطق گردشگری به خوبی سازگار می‌شوند یا هنوز در این زمینه دچار مشکل هستیم؟

یکی از مسائل مهم در ایران، نبود مراکزی برای شادی و تفریح است. تورهای شاد شاد شاد دقیقا برای جبران این کمبود برگزار می‌شوند و همه باخبریم که در این تورها چه اتفاقاتی رخ می‌دهد. عدم آمادگی افراد برای گردشگری سبب می‌شود تا رفتارهای نامناسبی بروز دهند و این مسأله بیانگر آن است که گردشگر ما آماده نیست تا گردش را به معنای واقعی آن تجربه کند.

به هرحال گردش برای خود دارای تعریف مشخصی است و قرار نیست گردشگر تمام هیجاناتش را در گردش تخلیه کند. همین عدم آمادگی است که سبب می‌شود مثلا وقتی برخی گردشگران وارد کویر می‌شوند به آن منطقه آسیب وارد کنند یا وقتی وارد شهرها و اماکن مذهبی می‌شوند رفتارهایی بر خلاف عرف آن جامعه بروز دهند و جامعه میزبان نیز علاقه‌ای به تداوم ورود گردشگر نداشته باشد.

یکی دیگر از مباحث مهم در امر گردشگری، احساس بی‌هویتی آدم‌هاست. مثلا اگر شما تور موزه ایران باستان برگزار کنید ممکن است فقط پنج نفر روز جمعه علاقه‌مند باشند در آن شرکت کنند اما اگر در همان زمان تور تنگه واشی برگزار کنید 50 نفر برای حضور ثبت‌نام می‌کنند، چون در آن تور قرار است انرژیشان تخلیه شود. هویت ایرانی در طول زمان آن‎قدر مورد هجمه واقع شده است که گاهی افراد با خود می‌گویند موزه ایران باستان اصلا چه اهمیتی دارد. علاوه بر مسأله هویت، مردم ایران در این بازه تاریخی دغدغه نان دارند و همین موضوع سبب شده نه علاقه و اطلاعی درباره هویت تاریخی خود داشته باشند و نه در این زمینه کنجکاو باشند.

*  اگر بخواهیم به گردشگری ایران به عنوان شاخص رقابتی بنگریم چه مزیتی نسبت به سایر کشورها داریم؟

ایران یکی از کهن‌ترین گستره‌های فرهنگی است که از تیسفون تا عراق و قزاقستان، تاجیکستان و افغانستان سیطره دارد. ما فرهنگی بسیار غنی در حوزه‎های گوناگون تاریخ و ادبیات داریم.

ایران، کهن‌ترین سرزمین شرق و یونان کهن‌ترین سرزمین غرب بوده اما مقایسه وضعیت گردشگری در این مناطق کهن بسیار اندوهبار است، چون ما در این زمینه خوب عمل نکرده‌ایم.

در ایران سایت‌های قدیمی تاریخی وجود دارد و با وجود این که بسیاری از سرمایه‌های تاریخی ما در دوره قاجار و پهلوی از ایران خارج شده است اما هنوز بخش‌هایی وجود دارد که توریست‎های علاقه‎مند ایرانی و خارجی را به سمت خود می‌کشد. حتی بخش‌های خارج‌شده از کاخ‌های ما در شوش در موزه لوور بسیار مورد توجه بازدیدکنندگان این موزه است.

فرهنگ ایران مزیت بسیار مهمی است که سبب می‌شود گردشگران سایر کشورها به ایران علاقه‌مند شوند و عمده کسانی که علاقه‌مندی تاریخی یا تحصیلاتی در این زمینه دارند به ایران می‌آیند و حتما از یزد، اصفهان و خوزستان دیدن می‌کنند.

یکی دیگر از مزایای ایران، طبیعت آن است، ایران از نظر جغرافیایی هم روی نوار بیابانی است و روی خط سلسله جبال هیمالیا قرار گرفته و هم در شمال و جنوب آن دریا وجود دارد و این اقلیم جاذبه بالقوه برای بسیاری از گردشگران است، زیرا کشورهای کمی وجود دارند که به لحاظ اقلیمی شبیه ایران باشند. ما همزمان تفریحات کویری، کوهستانی و دریایی را با هم داریم. برخی کشورهای همسایه مانند ترکیه با وجود این که قدمت کهنی دارند اما بیشتر گردشگرانشان در حوزه اماکن تفریحی هستند.

* کدام شهر ایران در زمینه گردشگری عملکرد بهتری داشته و توانسته‌ امکانات بهتری برای گردشگران فراهم کند؟

من به شهرهای مختلف ایران سفر کرده‌ام و با توجه به تجاربی که از شهرهای گوناگون دارم فکر می‌کنم همدان و قزوین در زمینه گردشگری بسیار خوب عمل کرده‌اند، زیرا این شهرها در بازه‌هایی از زمان استاندارهای خوبی داشتند که توانسته‌اند آن‌ها را از منظر گردشگری فرهنگی ارتقا دهند. مثلا وقتی به هگمتانه می‌روید یک میدان بزرگ اطرافش وجود دارد و پارکینگ و سرویس‌های بهداشتی و همه امکانات رفاهی برای گردشگران فراهم شده است، در ضمن همدان هتل‌های بسیار خوبی دارد.

در قزوین هم شما با امکانات خوبی مواجهید، سایت‌ها کاملا از هم تفکیک شده‌اند و امکاناتی نظیر پارکینگ و سرویس‌های بهداشتی منظم برای گردشگران فراهم است.

اگر بخواهیم در زمینه گردشگری زمین‌شناسی صحبت کنیم قطعا قشم برای گردشگران حیرت‌انگیز است اما امکانات رفاهی در آن فراهم نیست. نکته جالب درباره ایران این است که هیچ شهری از آن شبیه به شهر دیگر نیست و هر شهری پتانسیل خاص خود را برای جذب گردشگر دارد. کشور ما برای علاقه‌مندان به حوزه گردشگری، سرزمینی است که وجب به وجبش تجربه‌های اعجاب‌انگیز ایجاد خواهد کرد. حتی در برخی شهرها شما می‌توانید اقلیم‌های مختلف را تجربه کنید، مثلا شمال شهر کرمانشاه کوهستانی است و جنوب آن گرم و دارای نخل‌های خرما.

* بخش خصوصی چقدر می‌تواند در توسعه گردشگری نقش داشته باشد و دولت در این زمینه باید چه اقداماتی انجام دهد؟

دولت‌ها نشان داده‌اند که سرمایه‌گذاری در این زمینه برایشان در اولویت نیست. تنها انتظاری که می‌توان از دولت داشت این است که نابسامانی‌های این حوزه را با اقدامات بسیار ساده سروسامان دهند تا بخش خصوصی فضا را برای سرمایه‌گذاری مساعد ببیند. در وضعیت کنونی چون امنیت سرمایه‌گذاری و زیرساخت برای گردشگری وجود ندارد بخش خصوصی کمتر مایل است در این زمینه ورود کند. دولت می‌تواند با اقداماتی نظیر سر و سامان دادن سایت‌ها، ایجاد سرویس بهداشتی و بهبود حمل و نقل، زمینه را برای بخش خصوصی فراهم کند.

تاکنون چنین بوده است که در ایام سفر اربعین اگر قرار  بوده است به دلیلی حتی غیرگردشگری به جایی سفر کنید به سختی می‌توانستید وسیله نقلیه یا پرواز پیدا کنید و طبیعی است که بسیاری از کارهای مهم افراد بر زمین بماند و در چنین شرایطی اصلا نمی‌توان درباره گردشگری صحبت کرد. گرچه گردشگری زیارتی نیز یکی از بخش‌های قابل توجه صنعت گردشگری است اما بهتر است کل سیستم حمل و نقل کشور را تحت‌تأثیر قرار ندهد. ما همچنان زیرساخت‌های مناسب را نداریم و دولت باید در ابتدای امر این زیرساخت‌ها را فراهم کند.

* آیا ما به گردشگری به عنوان یک صنعت نگاه نکرده‌ایم؟

ما نگاه صنعتی به گردشگری نداشته‌ایم و چون سال‌ها به درآمد‌های نفتی تکیه کرده‌ایم از سایر ظرفیت‌ها غفلت کرده‌ایم اما با توجه به این که منابعمان رو به اتمام است ناچاریم به حوزه‌های دیگر نیز فکر کنیم. در دولت حسن روحانی این امر مورد بحث بود اما اقدام جدی در این زمینه صورت نگرفت. تا وقتی صاحبان سرمایه و گردشگران نتوانند نقطه ثباتی پیدا کنند این صنعت رشد نخواهد کرد. یک اقامتگاه بومگردی اگر بتواند 60 روز در سال گردشگر داشته باشد وقت آزاد‌تری برای تمرکز در این زمینه خواهد داشت اما عمده اقامتگاه‌ها بیشتر در ایام نوروز فعالیت دارند و شاید در سال، فقط 20 روز پر باشند. البته این آمار مربوط به پنج اقامتگاه اصلی که فعالیت‌های تبلیغی گسترده‌ای دارند نیست.

حتی درآمد رستوران‌ها نیز بستگی به رونق گردشگری دارد. وقتی یک فرد باید برای یک خانواده چهار نفره باید حدود چهار میلیون تومان هزینه کند که شاید برایش مقدور نباشد ناچار می‌شود بنا به شرایط اقتصادش‌اش در چادر اقامت کند و غذای ساده‌ای برای خانواده‌اش تدارک ببیند. پایه گردشگری به بحث اقتصادی باز می‌گردد و اگر قرار باشد گردشگری رونق بگیرد باید اقتصاد آن سرو سامان یابد.

* آیا توریست‌های خارجی سفر به ایران را خطرناک می‌دانند یا این نگاه اصلاح شده است؟

هنوز هم بسیاری از خارجی‌ها تصویر درستی از ایران ندارند، حتی گاهی نمی‌دانند که زبان ما فارسی است و می‌پرسند مگر زبان شما عربی نیست. اگرچه با توجه به فیلم‌هایی که ساخته شده و تبلیغات اینستاگرامی، این فضا کمی بهتر شده است و خارجی‌ها تصویر درست‌تری از ایران امروز دارند اما قطعا مسأله امنیت یکی از نکات بسیار مهمی است که گردشگران تا بابت آن اطمینان حاصل نکنند به ایران سفر نمی‌کنند.

فضای سیاسی و اجتماعی هم در انتخاب گردشگران برای مقاصد گردشگری بسیار مهم است و ما هرچه جامعه آرام‌تری در این زمینه‌ها داشته باشیم گردشگران بیشتری را جذب خواهیم کرد.

 نکته دیگری که برخی گردشگران در سفر به ایران با آن مواجه شده‌اند رفتارهای نادرستی است که با آن برخورد می‌کنند. مثلا یک راهنما گردشگران را به مغازه‌های خاص صنایع دستی می‌برد، چون از مغازه‌دار پورسانت دریافت می‌کند و آن مغازه‌دار هم محصولاتش را با چندین برابر قیمت به گردشگران می‌فروشد، یا مثلا گردشگر در یک اقامتگاه 20 دلار می‌پردازد و در جایی دیگر با همان امکانات باید 30 دلار بپردازد. متأسفانه نظارتی بر این امر وجود ندارد و مرجعی هم برای شکایت نیست که گردشگر خارجی بتواند به آن مراجعه کند و در آن دچار بروکراسی‌های ایرانی نشود.

به طور خلاصه برای گردشگران، امنیت مالی، امنیت فضای اجتماعی و حتی امنیت سیاسی بسیار مهم است تا قربانی اتفاقات کشور مقصد نشوند اما بسیاری از تورلیدرها تلاش کرده‌اند فضای خوبی برای آن‌ها ایجاد کنند تا تجربه سفر بهتری را داشته باشند.

* استقبال گردشگران از خانه‌های بومگردی چطور است و با چه چالش‌هایی مواجهند؟

خانه‌های بومگردی اتفاق خوبی است که در ایران رخ داده و من تجربه کار داوطلبانه در چندین خانه بومگردی را دارم که هرکدام از آن‌ها با خصوصیات ویژه‌ای که دارند برای گردشگران جالبند. مثلا ما در سیاه‎چادر‌های ایل قشقایی کار داوطلبانه انجام دادیم و اعضای ایل در سیاه‎چادر از مهمان‌هایشان پذیرایی می‌کردند یا در جهرم یکی از دوستانمان در نخلستانش از مهمانانش پذیرایی می‌کرد.

این اتفاق خوبی است که میزبان، سبک زندگی یک منطقه را به گردشگر هدیه می‌دهد و چون قیمت‌های اقامتگا‌ه‌های بومگردی هم از هتل‌ها به مراتب پایین‌تر است گردشگران ترجیح می‌دهند به این اماکن مراجعه کنند.

البته این اقامتگاه‌ها مشکلات خاص خودشان را هم دارند، زیرا کسانی که آن‌ها را تأسیس کرده‌اند اغلب با همراهی خانواده این کار را انجام داده‌اند و چون افراد خانواده همیشه در آنجا حضور ندارند، شاید نتوانید امکانات کاملی در این مکان‌ها دریافت کنید، مثلا شاید پذیرایی از شما در سطح هتل نباشد و نتوانید غذاهای متنوعی سفارش دهید.

 البته این فضاها طوری تدارک دیده شده است که گردشگر خودش بخشی از امور را انجام دهد، مثلا می‌تواند صبحانه‌اش را خودش آماده کند یا اگر علاقه‌مند است غذا بپزد.

اتفاق خوب دیگری که در خانه‌های بومگردی رخ می‌دهد این است که از نیروهای داوطلب کمک می‌گیرند، مثلا یک روستای دور افتاده سیستان و بلوچستان شاید رنگ‌کار یا نجار حرفه‌ای نداشته باشد اما از طریق آگهی در شبکه‌های اجتماعی، افراد مختلف را در ازای محل اقامت به کار دعوت می‌کنند و شما شاهد هستید که در یک اقامتگاه دورافتاده، به خوبی سنت و مدرنیته با هم تلفیق شده‌اند.

چالش‌های این اقامتگاه‌ها هم کاملا به وضعیت اقتصادی بستگی دارد، زیرا با این که قیمتشان از هتل‌ها کمتر است اما حداقل شبی 500 هزارتومان برای هر نفر دریافت می‌کنند و بنابراین میزان اقامت در این خانه‌ها هم کاهش یافته است. اقامتگاه‌های بومگردی به دلیل درآمد اندکی که دارند معمولا به عنوان فعالیت جانبی افراد در نظر گرفته می‌شوند، ممکن است فرد کشاورز یا دامدار باشد و اگر شما در زمان برداشت محصول مراجعه کنید امکانات خوبی دریافت نکنید، از سوی دیگر این اقامتگاه‌ها عموما نیروی آموزش‎دیده ندارند و شما نباید انتظار یک هتل را از آن‌ها داشته باشید.

 مسأله بهداشت نیز نکته بسیار مهمی است که امکان دارد برخی از اقامتگاه‌ها آن را به خوبی رعایت نکنند و گردشگر از این نظر دچار مشکل شود. به هرحال با وجود اینترنت، می‌توان در مورد همه این نکات جستجو و نظرات سایر گردشگران را مطالعه کرد و بعد اقامتگاهی را برای اسکان برگزید.

* آیا گردشگران خارجی هم از اقامتگاه‌های بومگردی استقبال می‌کنند؟

چند اقامتگاه بومگردی وجود دارند که خیلی خوب فعالیت می‌کنند، به خوبی در فضای مجازی معرفی شده‌اند و صفحه‌های پرمخاطبی هم دارند، حتی برخی از آن‌ها سایت مخصوص خودشان را دارند و مستقیم اقامت می‌دهند یا در اپلیکیشن‌ها فعالیت می‌کنند، بنابراین امکان دسترسی گردشگران خارجی به آن‌ها فراهم است. البته سایت‌های چند  زبانه‌ای هم هستند که اقامتگاه‌ها را معرفی می‌کنند و مبلغی به عنوان حق معرفی می‌گیرند. همچنین «گوگل مَپ» هم کمک مهمی به گردشگران خارجی کرده است و آن‌ها به راحتی اقامتگاه‌ها را پیدا می‌کنند.

 * تور لیدرها چقدر می‌توانند در تجربه یک سفر خوب مؤثر باشند و آیا دوره‌های خاصی برای آن‌ها برگزار می‌شود؟

اولین شرط برای تور لیدر شدن، داشتن مدرک لیسانس است. باید دوره‌های خاصی را در مراکز تخصصی بگذرانید و این دوره‌ها مدل‌های مختلفی دارند.

 مثلا من تورلیدر فرهنگی هستم و برای این کار 11 درس خوانده‌ام، تورلیدرهای طبیعت‌گرد هم که به زیرشاخه‌های مختلف تقسیم می‌شوند حدود 20 درس می‌آموزند، پس از آن یک آزمون جامع و یک آزمون زبان از شما می‌گیرند و بعد هم به مصاحبه دعوت می‌شوید و بالاخره کارت تورلیدری را دریافت می‌کنید. نداشتن سوء‌پیشینه و عدم اعتیاد نیز از شرایط تورلیدری است.

تورلیدرها باعث شدند مقاصد گردشگری در کشور که تنها محدود به مشهد، شیراز، اصفهان و نهایتا شمال بود گسترش یابد. این روزها وقتی به برخی روستاها وارد می‌شوید می‌گویند که تور به این روستا آمده است و حتی اهالی منطقه نیز اهمیت این مسأله را درک کرده‌اند که این امر می‌تواند برای آن‌ها درآمدزا باشد. مثلا در چابهار پسر نوجوانی آمد و گفت که من می‌توانم شما را راهنمایی کنم.

وضعیت تور لیدری در تهران هم شرایط بهتری پیدا کرده است، چون فعالیت‌های تخصصی فرهنگی در حال انجام است که امکان دارد در سایر شهرها هنوز مرسوم نباشد و تور لیدرهای تهرانی بهتر می‌توانند برای گردشگران برنامه‌ریزی کنند.

اما تور لیدرها هم مانند سایر مشاغل مشکلاتی دارند، مثلا اغلبشان بیمه نیستند. شما با کارت تور لیدری نمی‌توانید به سازمان تأمین اجتماعی مراجعه کنید و بخواهید که شما را بیمه کنند، مگر این که انجمن صنفی راهنمایان گردشگری برایتان اقدامی انجام دهد. البته علاوه بر انجمن صنفی، جامعه راهنمایان گردشگری نیز مرجعی برای تور لیدرهاست. مشاغل این رسته باید مورد حمایت و نظارت قرار بگیرند.

برای تأمین نیرو در حوزه گردشگری نیز باید تبلیغات خاص صورت گیرد تا شاغلین در این بخش بیشتر شوند و نظارت در همه بخش‌ها به خوبی انجام شود. مثلا شما بلیت ترکیه را یک روز 13 میلیون و یک روز 18 میلیون نخرید تا گردشگری به ثبات نسبی برسد.

* تور فرهنگی خوب باید چه مؤلفه‌هایی داشته باشد؟

این مسأله کاملا بستگی به آن دارد که شما چه چیزی از تور می‌خواهید، مثلا اگر عکاس باشید باید مکان‌هایی را که قرار است بازدید کنید جستجو کنید و ببینید برای شما چه جذابیت‌هایی دارد اما اگر به عنوان یک گردشگر عادی در تور شرکت می‌کنید مهم است که تور برای شما چه برنامه‌ای تدارک دیده و پیش از آغاز تور اطلاعاتی به شما ارائه می‌شود که باید در مورد آن‌ها جستجو کنید.

 البته تور لیدر هم در تجربه یک تور جذاب بسیار مؤثر است. مثلا من در تورهای شخصی‌ام به پیاده‌روی علاقه‌مندم، زیرا دوست دارم با فضای اطرافم آشنا شوم و مشاهدات میدانی داشته باشم اما ممکن است شما به پیاده‌روی علاقه‌مند نباشید که قبل از حضور در تور می‌توانید تمام این موضوعات را بررسی کنید. در تهران تورها انواع مختلفی دارند، مثلا می‌توانید با اتوبوس روباز، شهرها را از بالا ببینید که شاید برای بسیاری از افراد جذاب باشد. این انتخاب‌ها در تهران بسیار زیاد است ولی در بسیاری از شهرها هنوز وجود ندارد.

من حس می‌کنم گردشگری باید به هویت‌یابی کمک کند و اگرچه گردش و تفرج بدین معناست که آدم‌ها از زندگی روزمره آزاد شوند اما پتانسیل خوبی است که به هویت‌یابی آدم‌ها کمک کند و آگاهی افراد را بالا ببرد؛ تلاش من نیز در همین زمینه بوده است. وقتی افراد را به موزه ایران باستان می‌برم تمام تلاشم این است که پس از خروج از موزه آن احساس هویت در افراد ایجاد شده باشد و آرزومندم که گردشگری در ایران بتواند در حد تاریخ و ادبیات پیشرفت کند.

گزارش خطا
ارسال نظر
captcha
آخرین مطالب