دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۳ - ۲۰:۴۶

ثبت یک شکست دیگر در کارنامه صداوسیما!

طبق آخرین نظرسنجی ایسپا، تنها ۳۸.۳ درصد پاسخ‌دهندگان اخبار مناظرات را از طریق سازمان صداوسیما دنبال می‌کنند.

فراز نوشت: با نزدیک‌شدن به ۸ تیر، انتظار‌ها آن است که فضای جامعه بیش از پیش رنگ و بوی انتخابات به خودش بگیرد. همچون سنوات گذشته، راهکار معمول استفاده از جذابیت مناظرات زنده نامزد‌ها بوده است. اما اکنون وضعیت متفاوت است؛ اگرچه نخستین مناظره انتخاباتی دوشنبه شب برگزار می‌شود، اما فضای جامعه به نحوی است که هنوز با جوّ انتخاباتی فاصله دارد. حال پرسش اصلی این است؛ راهبرد جدید صداوسیما چیست و چرا به نتیجه مطلوب نمی‌رسد؟

آمارها چه می‌گوید؟

طبق آخرین نظرسنجی ایسپا، تنها ۳۸.۳ درصد پاسخ‌دهندگان اخبار مناظرات را از طریق سازمان صداوسیما دنبال می‌کنند. در رتبه‌های بعدی، سایت‌ها و صفحات مجازی داخلی با ۱۴ درصد، صفحات مجازی و وب‌سایت‌های خارجی با ۹.۴ درصد، نزدیکان و آشنایان با ۳.۶ درصد و شبکه‌های ماهواره‌ای با ۲.۹ درصد قرار دارند. نکته مهم این نظرسنجی آن است که ۲۸.۴ درصد افراد اساساً دنبال‌کننده اخبار انتخابات نیستند. رقمی که می‌تواند بر نگرانی‌ها بیافزاید، نرخ پاسخگویی افراد به پرسش‌های ایسپا است؛ تنها ۴۱ درصد از افراد حاضر به پاسخگویی شدند.

البته این نکته شایان توجه است که این نظرسنجی‌ها دقیقاً پیش از آغاز برنامه‌های تبلیغاتی صداوسیما صورت گرفته است؛ اما با نگاهی به نتایجی که برنامه‌های صداوسیما به خصوص پلتفرم «میزگرد» داشته است، بیشتر سهم دیگر رسانه‌ها، به خصوص فضای مجازی، را بیشتر می‌کند. به طور مثال، اکنون شاید مردم با دیدگاه‌های حسین انتظامی و یا فؤاد ایزدی بیشتر از دیگر نامزد‌ها آشنا هستند و اگر امکان رقابت برای این دو فراهم شود، می‌توان دید که در اثر اشراف به اندیشه‌های آنان، مردم به راحتی می‌توانند با تشخیص تفاوت‌ها و اشتراک‌ها، این دو را انتخاب یا رد کنند.

ساختار برنامه‌ها چه ایرادهایی دارد؟

نکته حائز اهمیت در راهبرد صداوسیما، ایجاد وزن نابرابر در این برنامه‌های موسوم به «میزگرد» است. نامزد انتخابات با دو همراه در برابر سه متخصص آن حوزه می‌نشینند و مخاطب از ساختار این برنامه چنین می‌پندارد که اکنون در این نبرد تن به تن، بایستی بر گروه کارشناسان فائق بیاید. در این ساختار، مشاوران چندان در کانون توجه قرار ندارند و بار اصلی «مناظره» روی دوش کاندیداست. همانگونه که سعید جلیلی در میزگرد سیاست خارجی به مشاورش، به نحو قابل شنیدنی گفت که به صحبت‌هایش خاتمه دهد تا او پاسخگوی پرسش‌ها باشد. در این حالت، به حتم کاندیدا دچار لغزش خواهد شد.

مهم‌ترین لحظه‌ای که ناکارآمدی این ساختار عیان شد، واکنش پزشکیان به پرسش  کارشناس در مورد «مردمی‌سازی» اقتصاد بود که تعبیر مشهور «من کارشناس نیستم» را به کار برد که البته دستمایه حمله به او شد. اما با این حال، سخن او کاملاً صحیح بوده است. نیّت صداوسیما خیر بوده و قرار بر آن بود تا با نقد و بررسی کارشناسی طرح‌ها و وعده‌های نامزدها، بتوان انتخابی دقیق داشت؛ اما قبح فعلی صداوسیما آن است که به نکته هم‌ارزی جایگاه‌ها توجه نکرده است. قرار بر این نیست که رئیس جمهوری بر تمامی حوزه‌ها اشراف کارشناسانه داشته باشد و بعد در تمامی این حوزه‌ها راهبرد مشخص، با اعداد ارقام و جدول زمانی مشخص داشته باشد. نامزد‌ها بایستی ایده کلّی دولت‌شان را تشریح کنند؛ آن هدفی که تمامی برنامه‌های دیگر را به یکدیگر متصل می‌کند و به اقدامات دولت جهت می‌دهد.

درست مانند حالتی که در کشور‌های دیگر اجرا می‌گردد. نامزد‌ها با یکدیگر رقابت می‌کنند، مجریانی با گرایش‌های مختلف در صحنه حضور دارند و با طرح پرسش‌های نه‌چندان تخصصی، سعی دارند تا به مناظره جهت دهند.

در شرایط کنونی، گویی صداوسیما به دنبال فیلسوف- شاه مطلوب افلاطون است که همه فضایل و علوم را در خود جای داده باشد. این نیت صحیح صداوسیما زمانی به نتیجه مطلوب می‌رسید که مشاوران دو نامزد در یک حوزه تخصصی همراه با مجری- کارشناس آشنا به موضوع، با یکدیگر به بحث بپردازند. در این مورد، نه شاهد کلی‌گویی بودیم، نه مایه تمسخر نامزد‌ها فراهم می‌شد و نه کانون توجهات به سمت کارشناسان می‌چرخید.

نکته مهم بعدی آن است که صداوسیما در قالب این پلتفرم، به طور آشکار بی‌طرفی خود را نقض کرده است. مشخص نیست که کارشناسان هر میزگرد چگونه تعیین شده‌اند و چگونه از بی‌طرفی آنان و رعایتش در طول میزگرد اطمینان حاصل می‌شود؟ ثبات اعضای پنل کارشناسان نیز مسئله دیگر است. به فرض کارشناسی همچون آقای الف با گرایش فکری نزدیک به کاندیدای ب عضو پنل کارشناسان است. اگر آقای الف از آقای ب پرسش کند و آن پرسش به طور آشکار له آقای ب باشد، همچنان می‌توان از بی‌طرفی صحبت کرد؟

در این فضایی که ترسیم شد، تنها خروجی چشم‌گیر مناظرات صداوسیما، سوژه‌هایی مناسب برای کاربران و صفحات طنز است و البته تمسخر نامزد‌ها در این صفحات.

ریشه ماجرا کجاست؟

آن چیزی که شاید بتوان به عنوان ریشه این مسئله عنوان کرد، تغییر ذائقه مخاطبان رسانه‌ها در اثر زیست در شبکه‌های اجتماعی است. الگوریتم حاکم براین پلتفرم‌ها، تلاش برای جلب بیشتر توجه کاربران است. هر کاربری بیش از دیگری دنبال سوژه‌ای است که بتواند با آن دیده شود، دنبال‌کنندگان خود را افزایش دهد و از این رهگذر اثرگذاری خود را بیش از پیش کنند. در نتیجه، کاربران این شبکه‌ها در پی آن هستند که تکه‌های مطابق سلیقه مخاطبین را جدا و منتشر کنند. اگرچه ممکن است نیت اولیه ایجاد چالش و در نتیجه جلب مخاطب به برنامه‌های صداوسیما باشد، اما این تنش‌ها به علت محوریت شبکه‌های اجتماعی و افت مرجعیت رسانه ملی، خواه و ناخواه رنگ و بوی کلیپ‌های اینستاگرامی پیدا می‌کند؛ چراکه صداوسیما تنها بازیگر به دنبال جلب توجه نیست و نامزد‌ها و کارشناسان به دنبال استفاده از این پلتفرم برای «وایرال‌شدن» باشند.

در نتیجه، این چند عامل روی هم‌رفته، مسبب وضعیت کنونی است؛ حرف‌های تکراری، نمایش برتری کارشناسان و بیشترشدن ضریب نفوذ شبکه‌های اجتماعی تنها ماحصل آن است.

گزارش خطا
ارسال نظر
captcha
آخرین مطالب