پنجشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۲ - ۰۶:۱۸

این کارت‌های خاص شما را در ذهن مردم زنده نگه می‌دارد

وقتی کارت پستال‌های نوروزی به دست شما می‌رسید این حس را داشتید که انگار در ذهن یک نفر دیگر هنوز زنده‌اید!  

روفیا تیرگری خبرنگار اطلاعات نوشت: در گذشته نوروزی‌خوان‌ها و حاجی‌فیروزها در هر کوی و برزن با آوایی خوش، آمدن بهار را بشارت می‌دادند، اما چشمک‌زدن کارت‌پستال‌های زیبا و رنگارنگ پشت ویترین مغازه‌های کتاب‌فروشی و لوازم‌التحریری نیز خبر از آمدن نوروز داشت. دانش‌آموزان، دانشجویان، کارمندان و خلاصه تمام اقشار جامعه و تک‌تک کسانی که می‌خواستند آغاز سال نو را به عزیزی تبریک بگویند، از این کارت‌های زیبا که در قیمت‌های متنوع عرضه می‌شد تهیه و برای عزیزانشان ارسال می‌کردند. 

بچه‌های مدرسه از چند روز به عید مانده، پول توجیبیشان را خرج تهیه کارت‌پستال می‌کردند تا به دوست، همکلاسی و معلم‌هایشان هدیه بدهند. در آن وقت از سال، سر اداره‌های پست بدجوری شلوغ می‌شد، چون کارت‌های تبریک نوروز باید قبل از تحویل سال به مقصد می‌رسید.

پیام‌آور شادی‌های رنگارنگ 

دکتر شهرام خرازیها، کارشناس ارشد رسانه، از کارت‌پستال‌های نوروزی به عنوان پیام‌آور شادی یاد می‌کند و می‌گوید: پشت کارت‌تبریک، یک مستطیل کوچک برای الصاق تمبر طراحی شده بود، زیر مستطیل هم فضایی با چند نقطه‌چین در نظر گرفته بودند که برای نوشتن پیام بود، می‌شد کارت‌تبریک را بدون گذاشتن داخل پاکت نامه، در صندوق پست انداخت. فقط کافی بود که پشت آن تمبر چسبانده می‌شد.

مجموعه‌ای از کارت‌های تبریک با اطلاعات موجود در تصاویرشان بر دانش عمومی می‌افزودند؛ مثلا از طریق این دسته از کارت‌ها می‌شد فهمید که آرامگاه سعدی یا مقبره حافظ چه شکلی است یا معماری بقاع متبرکه چه جور طراحی دارد.

خلاقیت در طراحی کارت‌های متنوع 

این کارشناس رسانه می‌افزاید: خلاقیت‌های موجود در تعدادی از کارت‌های تبریک بر جذابیتشان می‌افزود. مثلا کارت‌هایی که مثل نقش‌برجسته‌های آثار باستانی از دل مقوای کارت بیرون می‌زدند و می‌شد این بیرون‌زدگی‌ها و برجستگی‌ها را لمس کرد؛ مثل یک گل که گلبرگ‌هایش برجسته بودند یا یک شخصیت که فقط صورتش برجسته بود.

خلاقیت‌هایی که در طراحی بعضی از کارت‌های تبریک جاری بود، سبب برانگیختن عواطف خاص در بیننده می‌شد.  

در این زمینه می‌توان به کارت پستال‌های سه‌بعدی اشاره کرد که نقش‌های طراحی‌شده در آن‌ها عمیق‌تر از کارت‌های معمولی به نظر می‌رسید و بیننده دوست داشت دستش را به داخل نقش فرو کند. طراحی‌های کارت‌های سه‌بعدی را می‌شد با تغییر دادن زاویه تابش نور به حرکت درآورد، مثل چشمک زدن یا باز و بسته شدن هر دو چشم شخصیت یا آدمک طراحی‌شده در کارت‌پستال که حالت بیداری یا در خواب فرورفتن را تداعی می‌کرد.

هرچه زمان جلوتر رفت، ابعاد کارت‌های تبریک تغییر بیشتری پیدا کرد، مثلا بزرگ‌تر یا کشیده‌تر شد. این کارت‌ها هم در نوع خود جالب بود اما نسل بعدی به دشواری می‌توانستند این ابعاد جدید را بپذیرند، زیرا به آن قالب کلیشه‌ای عادت کرده بودند. درست مثل وقتی که دوبلور ثابت یک هنرپیشه سینما را عوض می‌کنند و در نتیجه صدای جدید به گوش تماشاگران فیلم آشنا نمی‌آید. 

ارزش معنوی کارت پستال‌ها 

اخباری در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود که کارت‌های تبریک دهه 50 با قیمت‌های گزاف قابل خرید و فروش هستند.

سیمین خانم که در دهه 50 کودکی دانش‌آموز بوده، می‌گوید: ما در آن زمان برای خریدن کارت‌تبریک نوروزی از پدر یا مادر پولی نمی‌گرفتیم بلکه پول توجیبیمان را جمع می‌کردیم، یعنی به خودمان سختی می‌دادیم و از خوردنی‌های مورد علاقه‌مان می‌گذشتیم یا مسیری را که باید با تاکسی طی می‌کردیم پیاده می‌رفتیم تا با پول آن بتوانیم برای دوستانمان و کسانی که دوستشان داشتیم کارت تبریک بخریم.

 آیا برای این معصومیت‌ها و از خودگذشتگی‌ها می‌توان قیمتی قائل شد؟

علاوه بر آن بسیاری از این کارت‌ها پیام‌آور دوستی و آشتی بودند. بچه‌هایی که با هم قهر کرده بودند یا از هم دلخوری داشتند در هدیه دادن کارت تبریک از هم پیشی می‌گرفتند. یعنی بچه‌ها بدون آن که از سنت‌های نوروزی اطلاعی داشته باشند در پایان سال کهنه، دل و جانشان را از هرگونه دلخوری پاک می‌کردند و با دلی شاد به استقبال سال جدید می‌رفتند.

عتیقه‌های تصویری 

سیمین خانم می‌افزاید: اغلب این کارت‌پستال‌ها نام خانوادگی ندارند و روی آن‌ها فقط نام کوچک نوشته شده، چون دوستان صمیمی و بچه‌های مدرسه همدیگر را با نام کوچک صدا می‌کردند.

«این عید سعید باستانی به تو و خانواده خوش بگذرد، از طرف فاطمه.»
«این عید سعید باستانی را تبریک گفته و آرزوی سعادت شما را دارم، از طرف زهره.» 
«تقدیم به دوست عزیزم ارمغان، از طرف نسترن.»

من کارت‌پستال‌هایم را همانند عکس‌های خانوادگی در آلبوم جای داده‌ام. هر وقت دلم می‌گیرد و حالم خوب نیست و از همه کس و همه چیز ناامید می‌شوم با نگاه دوباره به این آلبوم‌ها و مرور جملات کوتاه و صمیمانه پشت کارت‌ها جانی دوباره می‌گیرم و حالم بهتر می‌شود.

زنده بودن در ذهن دیگری 

احمد طالبی‌نژاد، نویسنده و استاد دانشگاه از خاطراتش درباره کارت‌های نوروزی می‌گوید: کسی که به خود زحمت می‌دهد کارت‌پستالی تهیه کند و آن را به صندوق پست می‌اندازد، آدمی بسیار بااحساس و دوست‌داشتنی‌ است. وقتی کارت به دست شما می‌رسید این حس را داشتید که انگار در ذهن یک نفر دیگر هنوز زنده‌اید! 

او می‌افزاید: بچگی و نوجوانی من در نائین گذشت. دایی‌ها و خاله‌هایم در تهران زندگی می‌کردند. یکی دو نفر از بچه‌های فامیل برای من کارت تبریک عید می‌فرستادند. 

من به حدی خوشحال و ذوق‌زده می‌شدم که تا آخر تعطیلات نوروزی آن‌ها را به همه نشان می‌دادم. چون کم پیش می‌آمد برای بچه‌های هم‌ولایتی ما‌‌ از تهران کارت تبریک بیاید. آن زمان تهران برای ما مدینه فاضله‌ای بود که به راحتی دست‌یافتنی نبود. خیلی‌ها تصویر عجیبی از تهران داشتند.

کارت‌پستال‌های نوروزی حس قشنگی از تهران به من داده بودند. به همین دلیل کلاس هفتم را که تمام کردم، به مدت یک سال به تهران آمدم و شاگرد مغازه دایی‌ام شدم... در تهران درسم را ادامه دادم. بعدها دوران جوانی و عشق و عاشقی رسید. کارت‌پستال‌ها تا میانه سال‌های دانشجویی همچنان رد و بدل می‌شد. برادرم که در خارج از کشور زندگی می‌کرد برایمان کارت‌پستال می‌فرستاد و ما هم کارت‌تبریک نوروز برایش می‌فرستادیم. اما از یک دورانی به بعد در میان هم‌نسلان من کارت‌پستال دیگر تمام شد، مثل خاطره‌نویسی! 

بعضی‌ها عادت داشتند خاطرات روزانه خود را در دفتری بنویسند. یک بخش از این که من امروز می‌نویسم یا می‌توانم بنویسم مربوط به آن است که در یک دورانی شروع کرده بودم به خاطره‌نویسی! وی درباره متن‌های نوشته‌شده در پشت کارت‌پستال‌ها می‌گوید: بسیاری از متن‌ها کپی‌برداری بودند؛ یا از کتاب‌ها و مجله‌ها برداشت می‌کردند یا بخشی از ترانه‌های روز را می‌نوشتند. البته متن‌های اورژینال هم داشتیم که شخص، حس و حال خودش را می‌نوشت.

کارت‌پستا‌ل‌هایی که بین خانواده‌های مرفه و بورژوای تهران رد و بدل می‌شد گاهی وقت‌ها به زبان انگلیسی یا فرانسه بود. همچنین متن‌هایی از ویکتور هوگو و دیگر نویسندگان شناخته‌شده درباره شعر، شادی، عشق و... برداشت می‌کردند.

اکنون دیگر دوران علائم و  سلطه تصویر بر کلام است. زبان روزگار ما چنین شده است. شما وقت می‌گذارید یک متن بلند دوستانه و احساسی برای کسی می‌نویسید و او یک استیکر قلب برای شما می‌فرستد! این خیلی تأثرآور است؛ من این همه وقت گذاشتم و برای شما متنی نوشته‌ام، خوب تو هم یک کلمه بنویس!

گزارش خطا
ارسال نظر
captcha
آخرین مطالب