خبرآنلاین نوشت: مسعود پزشکیان و دولتمردانش پس از صد روز چه کارنامهای دارند؟ شعار «وفاق ملی» در چه مسیری درحال عملیاتی شدن است؟ انتصابات در دولت و حاشیه های حضور چهره هایی از رقیب در بدنه مدیریتی دولت چهاردهم، چقدر مرتبط با عملیاتی کردن این شعار بوده است؟
رسول منتجب نیا، فعال سیاسی اصلاح طلب و دبیرکل حزب جمهوریت ایران اسلامی به این سوالات پاسخ داده است و به بررسی حضور طیف رقیب در دولت و کارنامه صد روزه دولت پرداخته است.
منتجب نیا در قالب چند توصیه به مسعود پزشکیان بیان کرد: «آقای پزشکیان باید بداند مردم به شخصیت، رزومه، پیشینه و شعار و اهداف ایشان رأی داده اند. مردم خواهان تغییر بودند که او را برگزیدند.»
او با بیان اینکه مردم بشدت به دنبال تغییر و تحول هستند اما این تغییر و تحول با تسلیم دربرابر دیگران شدنی نیست، اظهار داشت: «امردم احساس می کنند که آقای پزشکیان تسلیم محض است.»
او گریزی به برخی چهره هایی که این روزها در اطراف رئیس جمهور هستند نیز می زند و می گوید؛«می ترسم پزشکیان به کسانی تکیه کند که بزنگاه پشت او را خالی کنند»
در ادامه مشروح گفتوگوی منتجبنیا، فعال سیاسی اصلاحطلب را میخوانید؛
*آقای منتجب نیا! انتقاداتی که نسبت به حضور پایداری ها و طیف رقیب در دولت مطرح میشود را چگونه میبینید؟ آیا این انتصابات را در راستای وفاق ملی میدانید یا ممکن است در آینده برای دولت دردسرساز شود؟
اولا باید بپذیریم کاری که آقای پزشکیان تحت عنوان وفاق ملی انجام دادهاند، یک اقدام بیسابقه در جمهوری اسلامی و تاریخ معاصر بوده است؛ اینکه یک شخصی در برابر سیل مخالفان، منتقدان و رقیبان با کمک مجلس شورای اسلامی و در یک فضای سرد و پر از یاس و نا امیدی، با کمک هواداران و لطف خداوند، موفقیتی را به دست آورد و پس از این موفقیت و در ابتدای کار تمامی پست های دولت را به مخالفان خود واگذار کند و دوستان فداکار خود را در اوج غربت رها کرده و میدان را به رقبای خود بسپارد، اقدامی تازه در تاریخ است.
اگر هم این اتفاق در گذشته رخ داده، در درجات پایین بوده است، به این صورت نبوده که کاملا میدان و قدرت رابه مخالفان خود واگذار کنند.
یا طیف رقیب اصلاحطلب شده است یا آقای پزشکیان در پایداری ها حل شده است
این اقدام دو توجیه میتواند داشته باشد؛ اول این که رقبا و مخالفین رئیسجمهور دست از طرز فکر خود برداشته و با رئیسجمهور کاملا همفکر شدهاند. مثلا اگر اصولگرا بودهاند به سمت اصلاحطلبان سوق پیدا کردهاند یا اگر در جبهه پایداری بودهاند به سمت خط امامی سوق پیدا کرده باشند و با آقای پزشکیان همراه شده باشند که در شرایط فعلی این امکان وجود ندارد. چرا که هرکدام از این افراد به یک گروه فکری وابسته هستند.
توجیه دوم این است که رئیسجمهور در این افراد «حل» شده باشد. به این معنا که آقای پزشکیان با سابقه پنج دوره نمایندگی و سابقه وزارت در دولت اصلاحات، دست از فکر و اندیشه خود برداشته و جزئی از تفکر گروه مخالفین شده باشد. چنین اقدامی نیز منطقی نیست و بعید است که آقای پزشکیان چنین کاری کرده باشد. لذا این مسئله بسیار پیچیده است که اقای پزشکیان چنین تزی را خودش خلق کرده یا دیگران مطرح کردهاند و او پذیرفته است. برای بنده اصلا قابل توجیه نیست و در کل این اقدام کاری عجیب است.
*این نکاتی که مطرح کردید از نظر شما بیشتر در کجاها خودنمایی کردهاند؟
از ۱۹ وزیر دولت، آقای پزشکیان دو یا سه نفر اصلاحطلب و کسانیاند که ایشان را در مسیر انتخابات همراهی کردهاند و مابقی افراد یا مخالف صد درصد ایشان یا بیتفاوت بودهاند. البته در اصولگرایان سنتی افرادی نیز حضور داشتهاند که حتی برای آقای پزشکیان ستاد تشکیل دادهاند. ولی چنین افرادی در دولت ایشان حضور ندارند. در نتیجه دولت چهاردهم با حضور تعداد بسیار کمی از اصلاحطلبان و قشر گستردهای از اصولگرایان و افراد تندرو جبهه پایداری شکیل شده است.
با اینکه آقای احمدینژاد را اصلا قبول نداشتم اما همیشه شجاعت او را تحسین میکردم
*آقای پزشکیان درحال حاضر چگونه میتواند این جریانی که به راه افتاده است را مدیریت و کنترل کند؟
به نظر بنده راه حل منطقی برای برون رفت از این معضل این است که رئیسجمهور شخصا یک استراتژی یا یک منشور خاص را ارائه کند و اصرار داشته باشد که این استراتژی را پیاده کند. البته این منشور باید با هویت شخص خودش و همراهانش تطابق داشته باشد. مرحله بعدی ملزم کردن وزرای خود به این منشور است و باید تاکید کند که این وزرا باید مو به مو این سیاست ها را اعمال کنند و اگر کسی این سیاستها را انجام نداد، میخواهد حالا وزیر باشد یا معاون و استاندار؛ با شهامت و شجاعت با او برخورد کند.
بنده با اینکه آقای احمدینژاد را اصلا قبول نداشتم اما همیشه شجاعت او را تحسین میکردم. زیرا اگر کسی را قبول نداشت در همان لحظه آن فرد را اخراج میکرد، فرقی هم نداشت که آن فرد چه کسی باشد اگر وزیر امور خارجه هم میبود، آنرا در خارج از کشور عزل میکرد. البته که این شجاعت باید با عقلانیت و به صورت منطقی پیش برود.
اگر این اتفاق صورت بگیرد نتیجهاش این میشود که در ردههای پایینتر نیز همین جریان ادامه پیدا میکند. البته بنده بعید میدانم چنین چیزی تحقق پیدا کند و چشم باز میکنیم و میبینیم که دولت آقای پزشکیان به مراتب از دولت آقای رئیسی راستتر و دور از اصلاحطلبان است. هرچند اگر آقای جلیلی نیز رئیسجمهور میشد چه بسا حاضر میشد دو یا سه نفر از مخالفان را در دولت خود قرار بدهد اما مابقی افراد را از طیف خود میگذاشت و هیچ گاه زمین قدرت را به دست مخالفین خود نمیسپرد.
پزشکیان بداند بدهکار و وام دار جبهه پایداری نیست
*با توجه به گفتههای شما، مخالفان آقای پزشکیان را چند دسته باید ببینیم؟
کسانی که با آقای پزشکیان موافق نبودند سه دسته هستند، دسته اول اصولگرایان سنتی بودند که با توجه به عقیدهشان از فرد دیگری حمایت کردند. طیف دوم اصولگرایان بسیار تند و خشن بودند که از هر از فرصتی برای تخریب آقای پزشکیان و پیروزی کاندیدای موردنظر خود استفاده میکردند. یک دسته سوم هم هستند و آنها کسانیاند که بنده معتقدم این افراد نه انقلاب را قبول دارند و نه امام و رهبری را. این دسته از افراد به تعبیر امام خمینی نااهل و نامحرم انقلاب اسلامی هستند. به عبارت دیگر این افراد از آبشخور انجمن حجتیه سیراب میشوند و در انتظار این هستند که این نظام عمرش به پایان برسد و حکومت امام زمان (عج) بر روی کار بیاید. البته از این تفکر در دولت فعلی و همچنین زیرمجموعهها فراوان است و این افراد میداندار شدهاند.
من بارها خطاب به آقای پزشکیان عرض کردهام که مجلس شورای اسلامی تماما به دولت شما رأی نداده است؛ این کسانی که به دولت شما رأی دادهاند یا اصلاحطلب بوده اند یا اصولگرایان معتدل. این را بدانید که جبهه پایداری حتی به یک نفر از وزرای پیشنهادی شما رأی نداده است. پس شما بدهکار یا وامدار آنها نیستید که دارید به آنها چنین لطفی میکنید. به هرحال این اتفاق صورت گرفته و هیچ توجیهی نیز دارد.
خوب بود که آقای پزشکیان روسای جمهور پیشین را دعوت میکرد و از آنها در این باره نظر میخواست. بنده یک سوالی را مطرح میکنم، آیا آقای پزشکیان خواستار این بوده است که یک اتفاق جدید را آزمایش کند؟ چون دولتهای چپ یا راست سابقه حکمرانی در این کشور را دارند، آیا ایشان میخواسته بداند که نتیجه دولت وفاق ملی چگونه است؟ اگر هدف آقای پزشکیان آزمون و خطا بوده، باید تاکید کرد که این هدف بسیار غلط و اشتباه است، ما نمیتوانیم کشور را به آزمایشگاه تبدیل کنیم یا ۴ سال آزمون و خطا کنیم تا متوجه بشویم این روش موثر است یا نه! البته بنده معتقد نیستم که منظور از این اقدام آزمون و خطا بوده باشد.
آقای پزشکیان در تلاش ایجاد وحدت با کسانی است که خواهان نابودی او هستند
اگر منظور و هدف این بوده که ایشان میان جناحهای متفاوت و مخالف ایجاد وحدت کند، من بارها تاکید کردهام که این اتفاق معنای وحدت را نمیدهد. زیرا این اقدام یکطرفه است. شما دارید با کسانی وحدت ایجاد کنید که کاملا مخالف شما هستند و خواهان نابودی شما هستند. بنده مطمئن هستم که در انتخابات شورای شهر بسیاری از این افراد حاضر در دولت جبهه گیری خواهند کرد و مشکلاتی را بوجود خواهند آورد. پس در نتیجه، این اقدام نمیتواند به معنای وحدت میان موافقان و مخالفان باشد. این اقدام اصلا عملی نخواهد شد زیرا هرکدام از این افراد با یک جریان فکری در ارتباط هستند.
* اگر هدف، استفاده و بهره گیری از توان مدیریتی همه باشد، آیا کسانی که مخالف حضور آقای پزشکیان در دولت بودهاند حاضر هستند توان خود را برای ایشان خرج کنند؟
بنده معتقدم که آن دسته از افراد تندرو، نه تنها در این خصوص حساسیت دارند بلکه بصورت مرموزانهای برای ناکارآمدی دولت تلاش خواهند کرد. این افزایش قیمتها و مشکلاتی که در این چند وقت بوجود آمده، نماد جزئی این اتفاق است.
این افراد میتوانستند جلوی گرانی های اخیر را بگیرند تا ارزاق عمومی یک دفعه ۳۰ یا ۴۰ درصد افزایش قیمت پیدا نکند. در مملکت جوک درست نشود که گوجه فرنگی به کیلویی ۸۰ یا ۹۰ هزار تومان رسیده است. خب این اتفاق نشان میدهد که دستهای مرموزی در دولت مشغول به فعالیت هستند تا در همان ابتدا، دولت را ناکارآمد جلوه بدهند.
می ترسم پزشکیان به کسانی تکیه کند که بزنگاه پشت او را خالی کنند
*مشخصا اینها چه کسانی هستند و چه کارنامهای دارند؟
این افراد همان کسانی هستند که در دولت گذشته تمامی ظرفیتها و استعدادهایشان بکار گرفتند، اما نتیجهاش چه شد؟ نتیجه شد یک دولت فشل و ناکارآمد و به عبارتی ضعیفترین دولت در تاریخ انقلاب اسلامی بوجود آمد. در نتیجه شما در نظر داشته باشید چنین افرادی با این سابقهها میخواهند اهداف والای شما را عملی کنند. نتیجه حضور چنین افرادی در دولت این است که شما روز به روز به خاطر جذب مخالفان، ظرفیتها و استعدادهای هواداران خود را از دست میدهید.
در اینجا این سوال مطرح میشود که شما این هزینه هنگفت را پرداخت کردهاید تا یکسری افراد تندرو و مخالف را جذب کنید؟ اگر هدف این بوده، شما هزینه الکی را پرداختهاید. من بارها به صورت حضوری به آقای پزشکیان تاکید کردهام که میترسم شما روزی تمامی یاران و هواداران خود را از دست بدهید به افرادی تکیه کنید که به شما هیچ ایمانی ندارند و در بزنگاه ها پشت شما را خالی خواهند کرد.
حضور پایداری ها در بدنه دولت به معنای عزای هوادارن و جشن مخالفان است
*عملکرد ۱۰۰ روزه دولت را چطور می بینید با توجه به نقدهایی که درباره مشی وفاق ملی دولت دارید؟
با گفتار درمانی که میگویند به ما مهلت بدهید، بگذارید شش ماه یا یکسال بگذرد بعد قضاوت کنید چیزی پیش نمیرود. الان صد روز از حضور دولت آقای پزشکیان میگذرد، چه اقدام قابل توجهی صورت گرفته است؟ بالاخره باید دو قدم مثبت جلو بروند یا نه؟ البته بنده بعضی از اقدامات را تحسین میکنم، به عنوان مثال انتصاب استاندار سیستان و بلوچستان بسیار قابل تقدیر و تحسین است. اما سیاست کلی که درحال انجام شدن است، غیر از این موارد است، البته این اتفاقات تابع آن سیاستی اس که اتخاذ شده است.
وقتی شما در این دولت یکی از استانداران را از جبهه پایداری انتخاب میکنید، تمامی اصلاحطلبان را نا امید میکنید و متقابلا تمامی پایداریها به استقبال آن استاندار میروند و این به معنی جشن مخالفان و عزای دوستان شما است.
*این موضوع چه تبعاتی خواهد داشت؟
جناب آقای پزشکیان باید بداند مردم به شخصیت، رزومه، پیشینه و شعار و اهداف ایشان رأی دادهاند. مردم خواهان تغییر بودند که شما را انتخاب کردند. یادتان هست در مناظرهها آقای جلیلی تاکید میکرد که ما میخواهیم راه آقای رئیسی را دنبال کنیم و شما تاکید میکردید که به دنبال تغییر و تحول هستید؟ آیا این اقدامات شما معنی تغییر و تحول میدهد؟ این اقدامات شما که ادامه همان راه یا چه بسا از آن هم عقبتر باشد. حداقل دولت قبلی یک مسیری را برگزیده بود و درحال طی کردن آن بود اما شما دارید بیراهه میروید!
تریبون دست افرادی است که منافعشان در جنگ و تنش است
مردم بشدت به دنبال تغییر و تحول هستند اما این تغییر و تحول با تسلیم در برابر دیگران شدنی نیست. این را بدانید که تسامح جدا از تسلیم است. مردم احساس میکنند که آقای پزشکیان تسلیم محض است.
این را بدانید که یکسری از افراد حضور دارند که منافعشان در ایجاد تنش و جنگ است. متاسفانه تریبونها در اختیار این افراد است. این افراد چشمشان را میبندند و حرف میزنند و منافع مردم را اصلا درنظر نمیگیرند و اگر تریبون را از این افراد بگیرید مطمئن باشید که فاجعه بوجود خواهند آورد.
*راه حل منطقی برای مقابله با کارشکنی این جریان مخالف در دولت خود چه میتواند باشد؟
در حال حاضر آقای پزشکیان منصبهای زیادی را به بهانه وفاق ملی به مخالفان و منتقدان خود سپرده است. ایشان باید مابقی میدان را به وفاداران و اصلاحطلبان واقعی بسپرد و مهمتر از همه ایشان باید به داد مردم برسد و نیازهای مردم را در الویت قرار بدهد.
مهمترین تکیهگاه یک رئیسجمهور و دولتش مردم هستند. مردم در حال حاضر گرفتار هستند و آمدن شما نیز بر این گرفتاری افزوده است. مردم از اقدامات زیربنایی شما را نمیبینند، مردم قیمت دلار و سکه را میبینند. با این وضعیت برخورد کنید و نگذارید این اتفاق بیافتد. قرار نبود شما هم اقصاددان باشید هم صنعتگر یا دیپلمات. قرار شما استفاده از ظرفیت کارشناسان بود.
درحال حاضر باور عمومی این است که در دولت اقای پزشکیان کار کارشناسانه مغفول شده و عدهای دور ایشان جمع شدهاند و تصمیمات را میگیرند. آقای پزشکیان باید به جریان قبلی که خود او راه انداخته بوده برگردد و شیرینی پیروزی خود را به مردم هدیه کند.