مینا حیدری - روزنامه اطلاعات| با شروع فصل سرد، هر روز اخبار گوناگونی درباره ناترازی انرژی به گوش میرسد؛ از ارزانی قیمـت حـامــلهای انرژی گرفته تا قاچاق سوخت. چندی پیش با اظهارات محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی، گمانهزنی درباره قاچاق بنزین قوت گرفت. رئیس مجلس میگوید روزانه بین ۲۵ تا ۳۰ میلیون لیتر فرآورده از کشور قاچاق میشود. او اعتقاد دارد این قاچاق سازماندهی شده است و مراکز تولید و مصرفکنندههای اصلـی، اولیـن تهیـهکننـدههای ایـن قاچاق هستند.
محمدرضا عارف، معاون رئیسجمهور هم میگوید: روزی ۳۰ میلیون لیتر یا در سال، یک میلیارد لیتر سوخت و فرآوردههای نفتی در کشور قاچاق میشود و مردم از ما میپرسند چگونه این اتفاق میافتد و نمیتوانید با آن مقابله کنید؟ آنها همه نظام را متهم میکنند و جوابی هم نداریم.
واقعا این مقدار قاچاق چگونه صورت میگیرد که مأموران نمیتوانند جلوی آن را بگیرند؟ از کجا یک میلیارد لیتر یا روزی۳۰ تا ۳۲ میلیون لیتر قاچاق میشود؟ بالاخره باید از جایی بیرون برود.
خبرگزاری تسنیم درباره قاچاق سوخت نوشت: در آگهیهای فضای مجازی و سایتهای خریدوفروش کالا، از نفت خام صادراتی ایران تا بنزین، گازوئیل، مازوت و گاز مایع، همه چیز پیدا میشود و ازآنجاییکه نظارت کافی بر خریدوفروش سوخت در فضای مجازی و منابع تأمین این سوخت وجود ندارد، به نظر میرسد ردپای قاچاق در فروش آنلاین سوخت دیده میشود.
علیاصغر عباسی، معاون مدیرعامل شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی ایران دراینخصوص با اشاره به برخی گلوگاههای قاچاق سوخت، از رواج آگهیهای فروش سوخت در فضای مجازی گلایه میکند و از مسئولان امر میخواهد که بر عملکرد سایتها و پلتفرمهای فروش کالا نظارت و از درج چنین آگهیهایی جلوگیری کنند.
تجربه کشورهای همسایه
آرش نجفی، رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی میگوید: در زمینه قیمت بنزین و قاچاق سوخت، اشتباه استراتژیکی در جریان است. این روزها مسئولان پیوسته از ناترازی انرژی و قیمت پایین بنزین در کشور سخن میگویند اما مسأله اینجاست که وقتی ارزش پول کشور پایین میآید این تفاوتها بیشتر دیده میشوند؛ مثلا در سال ۱۳۹۸ که بنزین گران شد و با دو قیمت ۱۵۰۰ و سههزار تومان عرضه میشد قیمت دلار ۹۸۰۰ تومان بود و بنزین سههزارتومانی، معادل ۳۰ سنت فوب خلیجفارس بود (قیمت فوب به معنی قیمت کالا از ابتدای حمل تا لحظه تحویل روی کشتی است.
بر اساس قوانین اینکوترمز و تجارت بینالمللی، در شرایط فوب تمامی هزینههای حمل کالا تا محل اصلی بارگیری به عهده فروشنده بوده و تمامی هزینههای بعدی از قبیل کرایه حمل، تعرفههای وارداتی، بیمه و… به عهده خریدار است)، اما ظرف سه ماه، افزایش قیمت بنزین بهصورت پدیده پروانهای و تشدیدکننده چنان تأثیری بر اقتصاد کشور گذاشت که در اسفندماه سال ۱۳۹۸ قیمت دلار به حدود ۲۰ هزار تومان رسید و این بدان معنا بود که قیمت بنزین به ۱۴ سنت آمریکا تنزل کرد.
وی میافزاید: مسئولان باید بدانند که کاهش قیمت ارز در این حوزه، تعیینکننده است و باید در ابتدا راهکاری در این زمینه بیندیشند و به دنبال کاهش یا افزایش قیمت سوخت نباشند.
جالب اینجاست که بسیاری از کشورهای منطقه توانستهاند برای سالهای متمادی، ارزش پول ملیشان را حفظ کنند، مثلا ارزش درهم امارات متحده عربی سالیان سال است که ثابت مانده و یک دلار معادل سه و شش دهم درهم است اما در ایران با گذشت کمتر از ۱۰ سال، دلار از هزار تومان به بالای ۷۰ هزار تومان رسیده است. در این شرایط بنزین به نظر آقایان ارزان میرسد.
بههرحال چارهای جز واقعیکردن قیمت بنزین نداریم. قیمت بنزین در کشورهای همسایه، حداقل ۲۴ هزارتومان و در کشوری مانند ترکیه، بیشتر از ۷۰ هزار تومان است و قاعدتا در این شرایط این مسأله به ذهن برخی افراد متبادر میشود که میتوان با قاچاق بنزین سود کرد. از ۲۵ سال گذشته، شبکههای سازمانیافته و ساماندهیشده قاچاق سوخت وجود داشته که مستندات آن هم موجود است و فیلمهای آن منتشر شده که لوله انتقال گازوئیل از وسط بازار ماهیفروشهای بندرعباس گذر میکند و از آنجا به دریا و لنجها میرسد. این پدیدهها باید کنترل و مدیریت شود.
اشتباه بزرگ اقتصادی
رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی میگوید: افزایش قیمت بنزین در سنوات گذشته نیز رخداده است. اوایل انقلاب، بنزین در کشور یک تومان بوده و با سههزار تومانی شدن آن، یعنی افزایش سههزار برابری، هنوز مشکل بنزین حل نشده است. در زمان دولت مرحوم هاشمی و متعاقبا در دولت آقای خاتمی، قیمت بنزین طی یک فرآیند پلکانی افزایش مییافت و دیدگاه دولت آقای خاتمی این بود که قیمت بنزین را با شیوه پلکانی بدون حساسیت و تنش به قیمت فوب خلیجفارس نزدیک کنیم اما مجلس وقت، یکباره این شیوه را متوقف کرد. بعد هم در دولت آقای احمدینژاد با مدلهای عجیب، قیمت بنزین را افزایش دادند و عددی را به عنوان یارانه به مردم پرداخت کردند که کمر اقتصاد کشور را شکست.
آقای نجفی توضیح میدهد: پرداخت یارانه مستقیم در آن زمان ماهانه دو و چهار دهم میلیارد دلار برای کشور هزینه داشت که دولت وقت این مبلغ را به ریال تبدیل میکرد و یارانهای به مبلغ ۴۵۵۰۰ تومان یعنی حدود ۵۵ دلار به مردم میپرداخت. این اتفاق یکی از اشتباهات بزرگ اقتصادی بود که به بنزین باز میگشت. بعد هم قیمت ارز به هزار و ۱۲۰۰ تومان رسید.
با تزریق و افزایش نقدینگی، تورم ایجاد شد. اسم این توزیع پول را هدفمندی یارانهها گذاشتند و گفتند قصد داریم قیمت حاملهای انرژی را اصلاح کنیم و بهینهسازی انرژی را به دست مردم بسپاریم؛ در حالیکه بهینهسازی انرژی، کاری کاملا حرفهای و تخصصی است و مردم از عهده آن برنمیآیند. زمانی که باید بهینهسازی انرژی اتفاق میافتاد این کار را انجام ندادیم و گویا تعمد و خیانتی پشت این موضوع بود.
زمانی که بنزین به ۷۰۰ و ۱۰۰۰ تومان رسید باید کاهش مصرف سوخت اتفاق میافتاد. باید خودروها بهینهسازی میشدند تا سوخت کمتری مصرف کنند. اما نه مصرف بنزین کاهش پیدا کرد و نه شجاعت بهینهسازی را داشتیم و نه توانستیم قیمت حاملهای انرژی را واقعیسازی کنیم و اکنون تصمیم گرفتهایم قیمت بنزین را بدون برنامهریزی افزایش دهیم و دوباره یک تنش، افزایش قیمت و پدیده تشدید را تجربه کنیم.
ماجرا از کجا آب میخورد؟
آرش نجفی میگوید: فکر میکنید واکنش مردم نسبت به گرانی بنزین چه خواهد بود؟ آیا اتفاق بدی رخ خواهد داد؟ پاسخ خیر است. این مردم نیستند که در برابر این اتفاقات واکنش نشان میدهند، بلکه گروههایی هستند که اصلاح قیمت بنزین به نفعشان نیست و منافع آنها را به خطر میاندازد. ذینفعان این موضوع به شورشها دامن میزنند و بیجهت آن را به مردم نسبت میدهند. در بازه یک سال گذشته، گوشت، نان و لبنیات نزدیک به ۲۰۰ تا ۳۰۰ درصد افزایش قیمت داشته، آیا مردم در برابر آن شورش کردهاند؟ گرانی بنزین برای مردم بیشتر اهمیت دارد یا گرانی اقلام خوراکی اصلی؟
منافع عدهای در ارزانی بنزین است. آیا کولبر و قاچاقچی خرد در این میان سود کلانی میکند؟ قطعا سود آنها بسیار اندک است و کسان دیگری هستند که به طور گسترده با مدلها و فرمولهای مختلف، بنزین را از کشور خارج میکنند.
البته این سوال هم مطرح است که آیا واقعا بنزین قاچاق میشود یا این بنزین اصلا وارد نمیشود که پس از آن قاچاق شود و یا اینها فقط در آمار محاسبه میشود؟ مگر ممکن است این همه نیروی انتظامی و مرزبانی در مرزهای کشور مستقر باشند و متوجه قاچاق میلیونها تن بنزین نشوند؟ آیا این مسأله باورپذیر به نظر میرسد یا از اساس کذب است یا اصل ماجرا از جای دیگری آب میخورد؟!
راهکار حل معضل بنزین
رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی میگوید: پیشنهاد ما به دولت این است که روزانه ۱۰۰ میلیون لیتر بنزین را به عنوان حمایتی اعلام کند، ۹۰ میلیون لیتر را طبق مدل اقتصادی به خانوار و ۱۰ میلیون لیتر را به صورت حمایتی ویژه به حمل و نقل عمومی و تاکسیهای اینترنتی اختصاص دهد و مابقی را به صورت آزاد و بدون یارانه بفروشد. در این مدل اقتصادی، خانوارها مشخص هستند؛ از یکنفره تا هفتنفره. دولت میتواند امسال به ازای هر لیتر، ۱۷ هزارتومان به هر خانوار یارانه بدهد و خانوار میتواند آن را یا واگذار کند یا برای بنزین سههزار تومان بپردازد. این یارانه در سالهای بعد به ۱۳ و ۸ هزارتومان کاهش مییابد و به این شیوه، قیمت بنزین به قیمت واقعی ۲۰ تا ۲۵ و ۳۰ هزارتومان خواهد رسید. اما متأسفانه کسی صدای بخش خصوصی را نمیشنود و حتی یکبار هم ما را دعوت نکردهاند تا نظراتمان را در زمینه بهینهسازی مصرف انرژی بشنوند. این تصمیمات، پشت درهای بسته که ذینفعان در آن حضور دارند گرفته میشود.
کشور در ناترازی انرژی به سر میبرد و وضعیت مانند طنابی است که کش میآید و یکباره پاره میشود. بهزودی دچار روانگونگی خواهیم شد و پس از آن مسائل بسیار دشوار خواهد بود، دیگر تئوریهای بیپایه جواب نخواهد داد و در پی فروپاشی اقتصادی باید نگران شورشهای اجتماعی باشیم.