دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ - ۰۹:۵۶
نظرات: ۰
۰
-
خطر خاموشی کشور و سقوط اقتصادی را احساس نمی‌کنید؟

خاموشی‌های مکرر و بی‌برنامه، بلای جان صنایع ما شده است. این بحران انرژی هر روز چالش‌های جدیدی برای تولیدکنندگان ایجاد می‌کند و کاهش تولیدات صنعتی را به دنبال خواهد داشت.

روزنامه هم‌میهن نوشت: کمبود برق یک واقعیت و حاصل بی‌برنامگی و ناتوانی و ضعف مدیریتی است. حالا دو انتخاب داریم؛ اول اینکه برق را به بخش مولد اقتصاد بدهیم تا ارزش‌آفرینی شود و ناترازی هم با سرمایه‌گذاری رفع شود. راه دوم این است که برق را به بخش خانگی غیرمولد بدهیم و درآمد کشور را کم کنیم و در نتیجه همان مقدار پولی هم که تاکنون در صنعت برق می‌توانیم بدهیم هم ندهیم و درگیر یک چرخه‌ی معیوب شویم.

ما در سه سال اخیر این مسیر معیوب را رفتیم و حالا هاشم اورعی، استادتمام دانشگاه شریف در گفت‌وگو با هم‌میهن می‌گوید: اصلاً ما در این شرایط نمی‌توانیم تولیدات صنعتی کشور را در همین حد نگه داریم. وقتی که صنایع ما با این خاموشی‌های مکرر، گسترده و بی‌برنامه مواجه‌اند قطعاً تولیدات صنعتی کاهش پیدا می‌کند. سوال اصلی دیگر کار کردن صنایع نیست بلکه آن است که سیاست‌گذار چگونه می‌تواند نیاز جامعه را تامین کند؟ نتیجه نهایی آن است که تولید ناخالص داخلی به سراشیبی سقوط رسیده و جی‌دی‌پی کشور هم کم می‌شود.

برنامه‌های خاموشی برق صنایع به‌طور رسمی در هفته گذشته منتشر شد. تا جایی که من به خاطر دارم این اولین بار است که خاموشی‌های این‌چنین گسترده در فصل زمستان رخ می‌دهد. نظر شما راجع به این امر چیست؟

زمانی که ما برق کم می‌آوریم اولین اشکال این است که بی‌برنامه بوده‌ایم که چنین شرایطی رخ داده است. بعد دولت به بهانه مدیریت مصرف و مدیریت بار، هر عملی که منطقی نیست را انجام می‌دهد. من دستور مکتوب وزارت نیرو را دیده‌ام که شرح داده دو مگاواتی‌ها، هفته‌ای سه روز و زیر دو مگاوات و شهرک‌های صنعتی هفته‌ای دو روز قطع برق داشته باشند. اولاً که بسیاری از صنایع با سه روز و دو روز در هفته نمی‌توانند کار کنند. تولید یک فرایند است و آن دسته از صنایع که کوره دارند ممکن است تنها دو روز را صرف روشن کردن و به شرایط مطلوب رساندن کوره کنند.

مضاف بر اینکه من با صنعت در ارتباط هستم و فعالان صنعتی شکایت می‌کنند اگر وزارت نیرو اعلام می‌کند برق صنعتی یکشنبه و سه‌شنبه قطع می‌شود اما به این برنامه پایبند نیست و در روزهای دیگر برق صنایع را قطع می‌کند. یا مثلاً شرکت گاز در نامه به مدیرعامل شهرک صنعتی می‌گوید که به واحدهای مستقر در این شهرک اعلام کند که از امروز گاز قطع می‌شود. این یعنی صنایع به شکل ساعتی کار می‌کنند نمی‌توانند هیچ برنامه‌ای داشته باشند. خلاصه این وضعیت و شرح مدیریت برق کشور، با واژه آشفتگی کامل تعریف می‌شود. اگر در برنامه هفتم بر توسعه تاکید شده، دولت باید بداند که اساساً توسعه بدون برق ناممکن است.

‌به نظر شما توان اینکه سیاست‌گذار تولید را در همین سطح کنونی حفظ کند، وجود دارد؟

اصلاً ما در این شرایط نمی‌توانیم تولیدات صنعتی کشور را در همین حد نگه داریم. وقتی که صنایع ما با این خاموشی‌های مکرر، گسترده و بی‌برنامه مواجه‌اند قطعاً تولیدات صنعتی کاهش پیدا می‌کند. سوال اصلی، دیگر کار کردن صنایع نیست، بلکه آن است که سیاست‌گذار چگونه می‌تواند نیاز جامعه را تامین کند؟ نتیجه نهایی آن است که تولید ناخالص داخلی به سراشیبی سقوط رسیده و جی‌دی‌پی کشور هم کم می‌شود. در این بین رشد اقتصادی منفی خواهد شد و این نگرانی اصلی کارشناسان است. وقتی که شوروی فروپاشید به این خاطر نبود که درگیر مسئله امنیتی یا مسئله نظامی شده بود.

شوروی آن زمان به اندازه کافی تانک داشت، ولی فروپاشید. یعنی زمانی که مردم در مسکو در صف خرید بودند و جنسی در سوپرمارکت‌ها نبود. سوریه که دیگر همین دو هفته اخیر با اخبار خود در صدر صفحه یک رسانه‌ها قرار داشت در سال ۲۰۱۱ جی‌دی‌پی معادل ۶۷ میلیارد دلار داشت و این مقدار در سال ۲۰۲۱  به حدود ۲۰ میلیارد دلار رسیده بود. کاری که این مسئولان دانسته یا نادانسته انجام می‌دهند کشور را در مسیر مشکلات قرار می‌دهند. میزان ناترازی سال گذشته ۱۸ هزار مگاوات بود. اگر بتوانیم به اندازه‌ی افزایش تقاضا، ظرفیت تولید را بالا ببریم باید همین‌قدر باقی بماند.

از مهر ۱۴۰۲ تا مهر ۱۴۰۳، میزان افزایش تقاضا ۷ هزار مگاوات بوده است. در همین دوره، ظرفیت تولید ۲۲۳۵ مگاوات بوده است. پیش‌بینی این است که با ادامه این روند به‌هیچ‌وجه توانایی افزایش تولید را نخواهیم داشت. پیش‌بینی‌ها حدود ۲۴ هزار مگاوات ناترازی در سال آینده است که یک‌سوم مصرف کل کشور است. مگر امداد غیبی رخ دهد که مشکل برق حل شود. همین امروز کارخانه‌های کشور به دلیل بی‌برقی و بی‌گازی تعطیل هستند و خدا می‌داند بر سر اقتصاد چه خواهد آمد.

‌دولت دیگر توان تولید بیشتر برق را ندارد. از سوی دیگر بدنه دولت چندین سال است که به صراحت اعلام می‌کند دخالت در اقتصاد انرژی اشتباه بود و دولت باید صرفاً رگولاتور باشد. به نظر شما چرا این اتفاق نمی‌افتد؟

مادامی که وزارت نیرو فقط بنگاهداری یا به تعبیری دلالی انرژی کند، وضع کشور همین خواهد ماند. امروز تمام برق ما دولتی است. دولت می‌توانست طرح‌های آزمایشی را در جزیره کوچکی مانند قشم اجرا کند و برق این جزیره و تامین آن را بر عهده بخش خصوصی قرار دهد اما چنین نشد. دولت و وزارت نیرو باید قبول کنند که دیگر باید از جایگاه اربابی پیشین خود دل بکنند. اقتصاد کشور تماماً دولتی است. به نظر من هنوز مسئولان خارج از وزارت نیرو صورت مسئله را نفهمیده‌اند یا اینکه سعی دارند تنها سود خود را تامین کنند.

در همین چند روز اخیر، معاون هماهنگی توزیع شرکت توانیر اعلام کرد: «ما سال دیگر در پیک مصرف نمی‌توانیم برق صنایع را تامین کنیم. اگر صنایع ۲۰ درصد برق مورد نیاز خود را از نیروگاه خورشیدی تامین کنند ما قول می‌دهیم که این پول را در توسعه زیرساخت‌ها مصرف کنیم.» این مقام مسئول حتی آگاه نیست که تا اوج مصرف سال آینده پنج ماه بیشتر زمان نیست و چنین نسخه‌هایی غیرقابل اجرا است. استفاده از نیروگاه خورشیدی برای کارخانه‌ها نه تجهیزات لازم و نه مجری لازم را دارد و از همه مهمتر اینکه کشور چنین پولی ندارد.

نکته دوم این است که اگر دولت نمی‌تواند برق تولید کند چرا قرارداد بسته و حق انشعاب گرفته است؟ همچنین اگر برق مصرف‌کنندگانی که انشعاب دارند را هم دولت نمی‌تواند تامین کند، به چه حقی سالی یک میلیون انشعاب جدید می‌فروشد و پول می‌گیرد؟ اگر دولت نمی‌تواند که برق تامین کند مردم خودشان می‌توانند با یکدیگر به توافق برسند. ما به ساختمان‌های عظیم و چندین هزار نفر کارمند دولتی نیاز نداریم. همه حقوق این افراد از جیب مردم تامین می‌شود و زمانی که مردم به این افراد نیازی ندارند چرا باید چنین خیل عظیمی در استخدام وزارت نیرو باشند؟ سالی چندصد هزار میلیارد تومان از بودجه مردم خرج نهادی چون وزارت نیرو می‌شود تا صرفاً انشعاب بفروشد و به صنایع بگوید خودشان برق تولید کنند؟

خلاصه کلام اینکه دولت می‌گوید اقتصاد باید خصوصی شود به‌هیچ‌وجه درست نیست و هیچ اراده‌ای پیش روی آن وجود ندارد.

سوال دیگر اینکه کشور توسعه صنعتی را مبتنی بر صنایعی تنظیم کرد که آب‌بر و انرژی‌بر بودند. به نظرتان حالا که این‌چنین با کمبود انرژی مواجه شده‌ایم، دولت باید چه اقدامی انجام دهد؟ اگه بخواهیم بلندمدت‌تر هم نگاه کنیم، کشور باید توسعه صنعتی را به کدام طرف پیش ببرد که مشکل انرژی حداقل به این شکل وجود نداشته باشد؟

این موضوع که به آن پرداخته نمی‌شود اینداستریال ترنزیشن یا انتقال صنعتی نام دارد. ما باید مدل توسعه صنعتی کشور را عوض کنیم. ما نیاز مبرم به بازنگری بنیادین در مدل توسعه اقتصادی و توسعه صنعتی کشور مبتنی بر ظرفیت‌های اقلیمی و آمایش سرزمینی داریم. دولت باید در نظر بگیرد که در مناطق مختلف چه ظرفیت‌هایی داریم و بر مبنای آن‌ها توسعه صنعتی همان منطقه را رقم بزند. همه دنیا نیز همین گونه سند توسعه صنعتی خود را تدوین می‌کنند اما سیاست‌گذار در ایران، درست برعکس عمل می‌کند و وسط کویر صنایع آب‌بر توسعه می‌دهد و بعد هم متوجه می‌شود با کمبود آب مواجه می‌شود. اشتباه دوم را انجام داده و از خلیج فارس آب را به کویر منتقل می‌کند تا آب این صنایع آب‌بر تامین شود.

در این میان هزاران میلیارد تومان صرف چنین پروژه‌های بدون توجیهی می‌شود. این اقدامات بیشتر شبیه به خیانت است. اگر بخواهیم کشوری به نام ایران باقی بماند باید افرادی وطن‌پرست سالم، صادق، متخصص و با تجربه در اتاق‌های فکر دولت جای بگیرند و بررسی کنند که کشور ما چه منابع و چه کمبودهایی دارد. بعد با در نظر گرفتن این داده‌ها و ظرفیت‌ها نقشه توسعه صنعتی کشور تدوین شود. ضمناً حتما باید توجه داشت که این راه نه یک‌شبه بلکه در کمترین حالت ده‌ساله طی می‌شود زیرا دولت باید تمرکز خود را از صنایع منبع‌محور برداشته که آلایندگی ایجاد می‌کنند و به سمت حل مشکلات در یک دوره ده‌ساله برود. ما کارشناسان حتی نمی‌گوییم که تکنولوژی و فناوری بالاتر نیاز است ولی حداقل فناوری متوسط ضمن کاهش مصرف آب و انرژی ارزش افزوده بیشتری هم خواهد داشت.

بنا بر آمارهای گمرک، در شش ماهه اول سال، ارزش متوسط یک تن صادرات ما، ۳۵۰ دلار و ارزش متوسط یک تن واردات ما ۱۸۵۰ دلار بوده است. یعنی ما یک کیلو کالا وارد می‌کنیم که ارزش‌اش با شش کیلو صادرات برابر است. این یعنی صنعت کشور هوشمند و فناورانه نیست. ما باید در سطح فناوری صنعت چنان عمل کنیم که حداقل یک کیلو کالای صادراتی همان قدر پول و ارز وارد کشور کند. همه این اقدامات نیاز به برنامه مدون  و طراحی دارد که متاسفانه من چنین درایت و عزمی در وزارت صنایع و سایر ارگان‌های دولتی نمی‌بینم. ما گرفتار روزمرگی هستیم. اصرار بر ارباب بودن و دولت‌داری کردن کشور را روزبه‌روز ضعیف‌تر کرده است.

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی