یکی از فاجعه بارترین بحرانهای اجتماعی در ایران به زمان قاجار برمیگردند. در آن دوران علاوه بر استبداد، حضور و نفوذ کشورهای بیگانه فاجعه آمیز بود.
نبود قانون از یکسو و ظهور احزاب و انجمنهای مخفی و انتشار روزنامه ها و تلاش برای کمرنگ کردن دین در جامعه در آن دوران، سبب شد تا مردم به رهبری شخصیت های دینی و روحانی پرچم اعتراض به دست گیرند.
تداوم اعتراضات مردمی و بستنشینی چند تن از روحانیون در حرم عبدالعظیم از مهمترین اتفاقاتی بود که نهضت مشروطه را رقم زد.
قاسم تبریزی، تاریخدان معاصر ایران در گفت وگو با «اطلاعات آنلاین»، قرارداد رژی را نخستین عامل برای حرکت مردم و گروه ها به سمت نهضت مشروطه میداند.
در آن قرارداد تجارت توتون و تنباکو به مدت 50 سال به یک شرکت انگلیسی واگذار شده بود. اگرچه برخی موضوعات اقتصادی مانند افزایش قیمت برخی اقلام و نایاب شدن اقلام دیگر را عامل شروع این نهضت قلمداد کرده اند، اما این تاریخدان معتقد است گره زدن موضوعات اجتماعی به موضوعات اقتصادی، تقلیل موضوع است چرا که در این نوع تحلیل هویت ملی، فرهنگی سیاسی نادیده گرفته میشود.
قاسم تبریزی درباره نهضت مشروطه میگوید: نهضت مشروطه در زمانی رخ داد که استبداد، اختناق، ظلم و ستم در دوران قاجار به خصوص زمان ناصرالدین شاه زیاد شده بود. وضعیت اقتصادی-معیشتی بد مردم و نفوذ بیگانگان و انعقاد قراردادهای اجتماعی- اقتصادی صدای مردم را درآورد.
وی میافزاید: از ذلتبارترین این نوع قراردادها میتوان به قرارداد رژی یا تنباکو اشاره داشت. این موضوع با مخالفت مرجعیت و روحانیت و حضور فعال تجار و مردم در خیابان ها به شکست انجامید. لغو این قرارداد البته ابهت استعمار و استبداد را در ایران شکست. بنابراین رویارویی مرجعیت، روحانیت و مردم با حکومت از آن زمان کلید خورد.
وی با اشاره به خواستههای مردم در زمان مشروطه عنوان میکند: خواسته مردم در درجه نخست تأسیس عدالتخوانه بود. آنان جایی را میخواستند که بتوانند از ظلم و ستمی که بر آنها وارد میشود طرح شکایت کنند و به آن رسیدگی شود. این موضوع به عنوان یک مطالبه عمومی مطرح شد. علما و مراجع ثلاثه نجف هم به حمایت از مطالبه مردم پرداختند. بنابراین هدف مردم و روحانیون آن زمان تعدیل استبداد بود. به همین دلیل تعبیر انقلاب به مشروطه تعبیر درستی نیست. در واقع مشروطه یک نهضت بود.
به گفته وی، مهمترین مطالبات مردم در تأسیس مشروطه شامل تاسیس مجلس، حاکمیت قانون، برقراری مساوات، تاسیس مدارس، تاسیس مریضخانه و امور بهداشتی، حرکت اقتصادی و تقویت مراکز تولیدی کوچک می شد.
وی درباره نهضت مشروطه میگوید: تعدیل استبداد برای مردم آن زمان دستاوردی مهم بود. مظفرالدین شاه در 14 اسفند 1385 حکم تاسیس مجلس شورای ملی اسلامی را صادر کرد. کلمه اسلامی در حکم شاه آمده بود اما بعدها این کلمه حذف شد. در شکل گیری مجلس شورای ملی در زمان قاجار هم مراجع تقلید نجف و هم علمای بزرگ تهران مانند آیتالله سیدمحمد طباطبایی، آیتالله شیخ فضلالله نوری، آیتالله سیدعبدالله بهبهانی در تهران و در شهرستانها هم ثقه الاسلام، میرزا حسن مجتهد تبریزی در اصفهان آقا نجفی، در لار آیتالله سید عبدالحیسن لاری نقش موثری ایفا کردند.
تبریزی با اشاره به فعالیتهای انجمنهای فراماسونری در زمان تشکیل نخستین مجلس شورای ملی می گوید: زمانی که نخستین مجلس شورای ملی تأسیس شد، متاسفانه جریان فراماسونری که قبلا با نام فراموشخانه فعالیت میکرد، با نام مجمع آدمیت بخشی از مجلس را اشغال کرد. این افراد برای نوشتن قانون اساسی از قانون اساسی کشورهای بلژیک، فرانسه و انگلیس را گرفتند و چند کلمه اسلام هم به آن اضافه کردند.
البته اختلافی هم میان جریان اسلامی با فراماسونها و غربزدهها شکل گرفت. جریان اسلامی معتقد بود که قانون اساسی ایران باید بر مبنای دین و اسلام نوشته شود. اما به رغم این دو دستگی در مجلس، قانون اساسی نوشته شد.
وی با اشاره به تشکیل جریانهای مختلف در مجلس آن زمان عنوان میکند: در آن زمان جریانی تندرو؛ معروف به قفقازیها یا دموکراتها توسط تقیزاده شکل گرفت که در کشور اغتشاش، ترور و بمبگذاری میکردند. این حرکتها امنیت را به هم زد. در همین دوران بود که شخصیت محمدعلی میرزا پس از مظفرالدین شاه که فردی دیکتاتور، خودمحور و خودخواه بود در حقیقت یک رضاخان اولیه به شمار میرفت، با عنوان شاه بر تخت نشست. او بر ضد مشروطه توطئه کرد و در نهایت مجلس را به توپ بست. عدهای را دستگیر و آیتالله سیدعبدالله بهبهانی، آیتالله سیدمحمد طباطبایی را به تبعید فرستاد. این موضوعات سبب شد تا اختناق شدیدی ایجاد شود.
این مورخ ادامه میدهد: آیتالله آخوند خراسانی و آیتالله میرزا عبدالله مازندرانی و آیتالله میرزا خلیل مراجع ثلاثه نجف طی فتوایی خواستار برکناری محمدعلی میرزا شدند. مبارزه در تهران و جنوب و اذربایجان علیه استبداد شکل گرفت. در این دوره بیانیه ها و اعلامیه های مراجع و علما سبب کناره گیری و خلع ید محمدعلیشاه از سلطنت خلع شد و فرزند او احمد شاه که هنوز کودک بود به عنوان پادشاه با عنوان نایب السلطنه حکومت را در دست گرفت. در این دوره هم بخشی از دولت و مجلس را جریان غربگرا به عهده گرفت. مجلس در این دوران از سیر روندی که مراجع و علما در نظر گرفته بودند جدا شد. برخی از مجتهدان مانند ملا محمد خمامی و میرزا حسن مجتهد تبریزی، شیخ فضلالله نوری، ملا محمد آملی نسبت به این موضوع اعتراض کردند. در نهایت با تبعید شیخ فضلالله نوری و تبعید برخی دیگر از علما جو اختناق جدیدی به وجود آمد.
فراماسونرها نهضت مشروطه را منحرف کردند
قاسم تبریزی عنوان میکند: جریان «جامع آدمیت» و «فراماسونری» لژ جدیدی با نام «لژ بیداری» با مدیریت اردشیر ریپورتر و استاد اعظمی و محمدعلی فروغی تشکیل دادند. این افراد روند مشروطه را از روند اصلی منحرف کردند. این موضوعات تا جنگ جهانی اول ادامه یافت. زمانی که جنگ جهانی اول تمام شد نهضتهایی برای بازگشت به مشروطه در گیلان به رهبری میرزا کوچک خان جنگلی، در تبریز شیخ محمد خیابانی از مشروطه خواهان و نماینده مجلس، در بوشهر رییسعلی دلواری علیه انگلیس شکل گرفت.. در این دوره کشور شاهد نفوذ و سلطه انگلیس بود. جنگ جهانی دوم با فروپاشی روسیه تزاری و امپراطوری عثمانی به پایان رسیده بود.
وی با انتقاد از برخی تحلیلها که می کوشند نهضت مشروطه را با بحران اقتصادی پیوند دهند، می گوید: برخی حرکت مشروطه را به بحران اقتصادی پیوند میزنند که این تقلیل یک حرکت اجتماعی در یک جامعه است. این در حالی است که اگر بخواهیم نهضت مشروطه را فقط با عامل اقتصادی پیوند بزنیم، این موضوع نادیده گرفتن شخصیت، هویت ملی فرهنگی سیاسی یک جامعه است. یعنی جامعه هیچ چیز دیگری غیر از نان و پنیر احتیاج ندارد. در حالی که بحران اقتصادی یکی از عوامل مهم در نهضت مشروطه به شمار میرود. موضوع اصلی در آن دوره، ظلم و ستم حکام و پادشاهان بود. قانونی در مملکت نبود که بخواهد جلوی آنان را بگیرد.
مجلسی وجود نداشت که بتواند دولت را تعدیل کند. قراردادهای استعماری با نفوذ روس و انگلیس انجام میشد. برخی از وزیران و صدراعظم ها یا وابسته به روس یا انلگیس بودند . ایران را به دو بخش انگلیسی روسی تقسیم کرده بودند.
عوامل نفوذی علیه اسلام و علیه دین اقداماتی را انجام میدادند.مثلا موسیو نوز بلژیکی عمامه بر سر گذاشت و روحانیون را تمسخر کرد. این موضوع واکنش آیتالله سیدعبدالله بهبهانی و ایتالله سیدمحمد طباطبایی و آیت الله شیخ فضل الله نوری را در پی داشت و او از کار برکنار شد.