کامران نرجه - ضمیمه نوروزنامه روزنامه اطلاعات| سرعت ظهور فناوریهای نوین ارتباطی در جهان به قدری افزایش یافته که سایر قلمروهای صنعتی را نیز مسحور خود کرده و شیوههای مدیریت اطلاعات آنها را به چالش کشیده است.
اگر تاکنون تصور میشد شروع قرن جدید میلادی، مقارن با اوج استفاده از خدمات اینترنتی در زندگی بشر و پیدایش نسل نوین اینترنت اشیا در تمامی حوزه های زندگی است، اکنون تحولات سایبری مبتنی بر هوش مصنوعی ثابت کرده که آینده بشر تحت مدیریت رُباتها و هوش از پیش طراحیشده آنها خواهد بود.
اینک تحولات فناورانه، مبتنی بر بررسیهای صدساله و گزارشهای سالانه نیست، صحبت از پیشرفتهایی است که ماه بهماه، تمامی عرصههای زندگی بشر را تحتتأثیر قرار میدهد و هوشی که دامنه اختیار انسان را در مدیریت محیط پیرامون خود کاهش خواهد داد. به عبارت ساده، انسانی که مبدع و سازنده فناوریهای نوین بوده، بهتدریج عنان و اختیار خود را به عملکرد هوش از پیش طراحیشده در این ساختار میسپارد و اطمینان دارد که چنین مدیر رباتیکی بهترین تصمیم را برای تأمین نیازهای او خواهد گرفت.
البته مدافعان توسعه کاربرد هوش مصنوعی در زندگی بشر معتقدند اگرچه هوشهای مصنوعی موجود، قادرند دادههای انسانی را سریعتر از عملکرد ذهنی عامه مردم پردازش کنند اما به عنوان انسان، ما این توانایی را داریم که تصمیمگیری آگاهانه انجام دهیم یا ایدههای خلاقانه و تفکر انتزاعی و استراتژیک داشته باشیم یا در افکار و خاطرات خود تعمق کنیم. این نوع هوش، ما را برتر از ماشینها میکند.
در مقابل این دیدگاه، برخی معتقدند آینده توسعه کاربری هوشهای مصنوعی، موجب تنبلی خلاقیت بشر خواهد شد و همین تنبلی است که به انسان توصیه میکند اختیار تصمیمگیریهای خود را به هوش مصنوعی واگذار کند.
هوش مصنوعی عمومی، توانایی یادگیری، درک، شناخت و عملکرد مشابه یک انسان را دارد و به طور ساده میتواند هر وظیفه فکری را همانند یک انسان انجام دهد. سیستمهای مبتنی بر هوش مصنوعی عمومی میتوانند به طور مستقل، مهارتهای متعددی را یاد بگیرند، ارتباطات جدیدی را در حوزههای مختلف ایجاد کنند و زمان موردنیاز برای آموزش را به شدت کاهش دهند. این نوع از هوش مصنوعی با تقلید از تواناییهای چندبعدی انسان میتواند چندین کار مختلف را انجام دهد.
در واقع از هوش مصنوعی عمومی انتظار میرود که بتواند استدلال کند، مشکلات را حل کند، در زمان عدم قطعیت، قضاوت کند، برنامهریزی کند، یاد بگیرد، دانش قبلی را در تصمیم گیری ادغام کند و مبتکرانه، دارای قوه تخیل و خلاق باشد. این همان توانایی خطرناکی است که می تواند برای تصمیمسازان آینده بشر مانند یک سلاح نظامی عمل کند.
آنان که از قوه تعقل و قضاوت بشر در مورد پیشرفتهای علمی آینده واهمه دارند، میکوشند تا این توانایی را به فناوریهای از پیش طراحیشده واگذار کرده و بر اساس فرمولهای کنترلشده، آینده جهان را به همان سمت و سوی موردنظر خود هدایت کنند. اینجاست که دامنه جنگهای بشری از محدوده کاربرد سلاحهای متعارف کشتار جمعی به استفاده از هوش مصنوعی در تضعیف قوه تعقل جبهه مخالف کشیده میشود. توسعه ابرهوشهای مصنوعی در ماههای اخیر ثابت کرده است که برنامهریزان چنین فناوریهای پیچیدهای صرفا به دنبال تسهیل زندگی بشر نیستند و به نوعی در نبرد با حریفان خود، از پیشرفتهترین متد برای تضعیف قوه تصمیمگیری جامعه انسانی مقابل استفاده میکنند.
پیدایش هوش مصنوعی چینی (Deepseek) در رقابت با هوش مصنوعی آمریکایی (Chat GPT) ظرف ماههای اخیر و همچنین ظهور هوش مصنوعی فرانسوی (Le Chat Assistant) در مقابله با دو مورد قبلی ثابت کرد که منازعات آینده جهان در سیطره استفاده از اَبَرهوشهای مصنوعی خواهد بود که کاربردهای متنوع و حوزه اختیارات وسیعتری نسبت به مدلهای ابتدایی دارند.
پرونده پُرصدای رقابت حقوقی این فناوریهای نوین در ماههای گذشته بهخوبی نشان داد که ایجادکنندگان آنها صرفا به دنبال عرضه یک دستاورد علمی در جهان نیستند و مستقیما به دنبال تصاحب حوزه نفوذ گستردهتری از جغرافیای جهان میگردند.
اتفاقات اخیر، قدرتهای بینالمللی را به این فکر فرو برد که فناوری هوش مصنوعی میتواند منجر به توقف یا تعویق جنگهای اقتصادی شود یا شکل جدیدی از توان چیرگی با صدها برابر قدرت تخریبی نسبت به جنگهای نظامی ایجاد کند.
هوش مصنوعی حتی در تقابل نظامی ملل با یکدیگر نیز مؤثر است و میتواند در رهبری جنگ به فرماندهان کمک کند؛ زیرا توانایی ایجاد تحول در حوزه هدایت و کنترل جنگ را دارد. مثلا با کمک این فناوری میتوان از تصادف پهپادها جلوگیری کرد؛ زیرا پردازش دادهها با سرعت بالا را ممکن کرده است. امکان جمعآوری سریع دادهها و تحلیل سریع دادههای موجود، خطری را که شهروندان را تهدید میکند، به حداقل میرساند.
امروزه ترکیب دادههای الکترونیکی با سلاحهای زمینی، دریایی و هوایی که مرهون کاربرد رباتها در حوزههای نظامی است، توانایی وصفناپذیری در جنگافزارها ایجاد کرده است، به گونهای که فرماندهی این جنگافزارها میتواند تحت اختیار انسان و خطای ادراکی او از محیط پیرامونی باشد یا به شناخت هوش مصنوعی از مواضع دشمن واگذار شود.
این مسأله میتواند برای حوزههای نظامی یک تهدید بزرگ محسوب و منجر به نقض قوانین بینالمللی شود. مثلا سیستمهای ابتدایی و توسعهنیافته هوش مصنوعی نمیتوانند سربازهایی را که تفنگهای واقعی دارند، از بچههایی که تفنگ پلاستیکی به دست گرفتهاند تشخیص بدهند. همچنین توانایی تشخیص سرباز زخمی خوابیده روی تفنگ را از تکتیراندازی آماده شلیک ندارند!
چنین سیستمهایی خطر بزرگی برای امنیت بشر هستند. استفاده از سلاحهای مبتنی بر هوش مصنوعی در جنگهای اوکراین و غزه، بهخوبی چنین فرجامی را به اثبات رساند.
البته گروهی خوشبینانه به این منازعات فناورانه نگاه میکنند و معتقدند چنین رقابتهایی، زمینه تدوین قوانین شفاف حفظ مالکیت فکری را در کشورها و نهادهای قانونگذاری فراهم میکند، اما همین صاحبنظران از ادامه رقابت میان هوش مصنوعی کشورهای قدرتطلب واهمه دارند و احتمال میدهند تداوم این رقابتها به یک جنگ تمامعیار جهانی با چاشنی نقض حقوق ملل منجر شود که هدفی جز سیطره یک جناح بر مواضع طرف مقابل ندارد.
توانایی بسیار زیاد مدلهای جدید هوش مصنوعی در شبیهسازی رفتار انسانی، تحلیل دادهها، تصمیمگیریها و حتی پیشبینی آینده، سبب شده است تا چنین نگرانیهایی در جامعه جهانی ایجاد شود.
این موضوع که در آینده نزدیک، لقاح انسان و پرورش نوزادان را می توان از محیط رَحِم مادران به تجهیزاتی مبتنی بر هوش مصنوعی منتقل کرد یا لذت زندگی مشترک انسان با همنوع خود و تشکیل خانواده را در رابطه همانندسازیشده میان رُباتهای پیشرفته به دست آورد، موجی از اضطراب در جامعه جهانی ایجاد کرده است.
در این میان آنچه تفسیرناپذیر و غیرقابلانکار به نظر میرسد، ورود هوش مصنوعی به عرصه گستردهتری از اختیارات بشری است که قدرت بیشتری برای ابداعکنندگان آنها به همراه دارد. بهزودی اَبَرهوش مصنوعی به توانمندترین نوع هوش بر روی زمین تبدیل خواهد شد که علاوه بر تقلید از هوش چندوجهی انسانها، به دلیل حافظه قویتر، پردازش، تجزیه و تحلیل سریعتر دادهها و تواناییهای تصمیمگیریاش، در انجام کارها بسیار بهتر از انسانها خواهد بود.
چنین سناریوی جذابی ممکن است موجودیت بشر یا حداقل شیوه زندگی انسانها را تهدید کند. حتی برخی معتقدند که انقراض بشر در سالهای پیشرو توسط جنگهای هسته ای یا شیوع هدفمند بیماریهای واگیر نخواهد بود، آنچه حیات بشر را به خطر خواهد انداخت بیشک ولع شیطانی امروز ما در کاربرد هوش مصنوعی به جای تکیه کردن به استعدادهای فردی است.
نتیجه نهایی آن که توسعه کاربرد اَبَرهوشهای مصنوعی در شرایط فعلی بیشتر از جذابیتهای علمی، دارای مخاطراتی بزرگ برای جامعه جهانی است. ادامه توسعه دانش بشر در این حوزه، شاید زمینه زندگی راحت نسلهای بعدی را فراهم سازد ولی به موازات این دستاورد مطلوب، توانایی غیرقابلکنترلی در ویرانگری و حذف حیات از کره زمین ایجاد خواهد کرد.