محمود گبرلو: محسن تنابنده با «پایتخت» نشاط و شادابی را به آرمغان آورد و فضای تلویزیون را از تلخی و ناکامی نجات داد! و صد البته جامعه فعلی را!
آغاز سریال پایتخت نیاز به یادآوری چند نکته منصفانه دارد: طبیعتا میتوان به فصل هفتم سریال پایتخت، نقد و تحلیل داشت و کم و کاستیهای این فصل را برشمرد و ادعا کرد تنابنده در ورطه تکرار افتاده و یا تلویزیون را مورد حمله قرار داد که از موقعیت یک سریال کمدی آگهیهای میلیاردی جذب کرده و یا برای جذب تنابنده و تیمش میلیاردها تومان هزینه کرده و یا حتی میتوان به تنابنده اعتراض کرد و شکستن عهدش (که دیگر با تلویزیون کار نمیکند) را به رخش کشید اما نکته مهم تماشاگران ثابت تلویزیون هستند؛ آنها چه گناهی کردهاند که باید تقاص اشتباه، ندانمکاری و نابلدی دیگران را بدهند!
مدیران تلویزیون فکر نکنند با جذب تنابنده و تیمش و ادامه ساخت سریال پایتخت، بزرگترین خدمت و افتخار را انجام دادند! برعکس، حفظ سرمایههای ارزشمند، که در تلویزیون برنامهسازیهای موفق دارند، از وظایف اولیه و کمترین کار مدیریتی محسوب میشود که متاسفانه چند سالی است برخی مدیران تلویزیون، متکبرانه، مغرورانه و بیخود و بیجهت، این سرمایههای گرانبها را به بهانه تحول ارزشمدارانه کنار گذاشتند و سطحیترین شیوه برنامهسازی و ضعیفترین نیروها را جایگزین کردند تا شاید روزی، شاهد تحول آرامانگرایانه باشند اما زهی خیال باطل! چون این اندیشه از ابتدا سست و بیمحتوا بنیان گذاشته شده است و به این بهانه همه بناهای آرمانگرایانه گذشته را تخریب کردند.
«محسن تنابنده» با «پایتخت»ش همانند برخی برنامههایی که به بهانه آرامانخواهی تعطیل شدند، یک برند موفق و موثر برای جذب تماشاگر ایرانی است. این سرمایههای گرانبها، بهراحتی به دست نیامده که با غفلت برخی مدیران نادان، بهراحتی از دست برود. ارزش دارد که مدیران تلویزیون از خواب غفلت بیدار شده، با هر روش درست و عاقلانهای، این برندها را حفظ و در جذب آنان کوشا باشند، گاهی کلمه «عذرخواهی و اشتباه کردم» را برای چنین مواقعی در نظر گرفتند حتی اگر صاحبان این برندها در مقطعی معترض بودند و یا مایل به همکاری نبودند و یا مدتی مایل بودند از تلویزیون دور باشند و به اصطلاح قهر باشند! باز هم ارزش تعامل دارند. یادمان باشد فرهنگ و هنر این سرزمین را مدیران نمیسازند!
منتقدین و تحلیلگران حق دارند فصل هفتم پایتخت را همانند سالهای قبل مورد نقد و چالش قرار دهند، تنابنده و تیمش هم باید استقبال کنند اما نکته حایز اهمیت این است که امثال محسن تنابنده این مدل سوژه، قصه، لوکیشن و بازیگران و نوع ساختار موقعیت کمدی را ثابت و انحصاری جلو میروند و از فرمول ثابتش هم عدول نکردهاند. اگر قرار است تحلیلی نوشته بشود این ملاحظات باید در نظر گرفته شود و قلمشان هر چند تلخ و تند باید برای بهبود و موفقیت همین مسیر نشانه برود.
مخالفین مدیران فعلی تلویزیون، تکلیف خودشان را مشخص کنند. نباید به هر بهانهای مدیران تلویزیون را مورد حمله و انتقاد قرار داد. معمولا در همهی سریالهای روزانه دنیا، نکات اجتماعی و سیاسی جامعه مد نظر قرار گرفته و دستمایه سریالساز قرار میگیرد و یا از فرصت جذب آگهی گسترده و کسب درآمد، بهرهبرداری لازم را میبرند و یا در نوع قرارداد با تیم سازنده که موثر در جذب گسترده مخاطب است ملاحظات متفاوتی با روال عادی قراردادها در نظر گرفته میشود. نباید بدون در نظر گرفتن این موارد، بیجهت و بیمنطق سریال، عواملش و مدیران تولیدش را مورد حمله سیاسی و گاه کینهورزانه قرار داد.
امیدواریم «پایتخت» برای همهی گروه تولید، سرافرازی و موفقیت ایجاد کند تا در پایان بتوان محکم و مستدل از تنابنده و اثرش دفاع کرد. جریان نقد تعارفبردار نیست!