به گزارش «اطلاعات آنلاین» ۵۳ سال پیش اوزه بیو در سن ۲۹ سالگی با تیم خود به نام بنفیکا برای دیدار با تیم پرسپولیس ایران به کشورمان آمد. نتیجه این دیدار ۴ بر صفر به نفع تیم بنفیکا تمام شد.
دنیای جوانان در زمان حضور اوزه بیو داسیلوا فریرا در ایران گفت و گویی با او انجام داد که متن آن را می خوانید:
گفتوگویم را با «اوزه بیو» بدین ترتیب شروع کردم و در اولین سئوال نظرش را درباره تهران جویا شدم.
«اوزه بیو» با کلمات شکسته و نسبتا انگلیسی چنین گفت: تهران را خیلی زیباتر از آنچه که من فکر میکردم، دیدم. من حتی تصورش را نمیکردم که با یک شهر بزرگ و مدرن و زیبا تا این حد روبرو بشوم. اما اگر تهرانیها بدشان نیاید بسیار ترافیک بدی دارید، ولی تا بخواهد تهرانیها مهربانند.
نظرت درباره تماشاچیهای فوتبال چیست؟
خوب میفهمند. علاقه به فوتبال و فهم فوتبال دارند، ولی وقتی تیم فوتبال شما با یک تیم خارجی بازی میکند، نمیشود راجع به تماشاچی قضاوت کرد. اگر چند بازی داخلی شما را دیده بودم بهتر میتوانستم درباره تماشاچی فوتبال شما اظهار عقیده نمایم.
نظرت درباره نسل جوان جهان و خصوصیات این نسل چیست؟
«اوزه بیو» لبخندی میزند و میگوید: چه سئوال خوبی چقدر دلم میخواهد در این زمینهها از من سئوال شود. نسل جوان را باید فهمید و شناخت و باید حقیقتا معتقد شد که دنیای آنها با دنیای بزرگترها فرق دارد. همانطور که نسل موجود امروز با نسل فردا خود اختلاف سلیقه پیدا خواهد کرد. بزرگترها باید سعی کنند و بفهمند که خود به خود مقهور نسل جوان میشوند.
از اوزه بیو میپرسم: نظرت درباره نهضتهای خاص جوانان دنیا نظیر نهضت «هیپیسم» چیست؟
«اوزه بیو» سر تکان میدهد و میگوید: بله این نهضت را در گوشه و کنار دیدهام. میدانید یک هیپی هم ما در فوتبال جهان داریم و آن حضرت «جورج بست» است. اگرچه او ظاهرا هیپی است ولی حقیقت این است که من شخصا هیپی را نمیپسندم. چون انسان دینامیک پرشور و فعال هستم. آدم هیپی که نمیتواند در زمین فوتبال توپ بزند. روی هم رفته من «هیپی» را نمیپسندم ولی معتقد هم نیستم که «جوانان هیپی» را تحت فشار قرار دهند، خوب این هم یک نوع تظاهر جوانی است.
نظرت درباره صلح جهانی چیست؟
آرزوی هر فردی در این جهان پنهاور فقط صلح است و من هم جز دیگران نمیتوانم فکر کنم یا چیز دیگر بخواهم.
به اعتقاد تو مهمترین وظیفه بشریت در این عصر چیست؟
همدیگر را دوست داشته باشند. رنگ پوست میان آنها فاصله نیاندازد و هر کسی همه را به یک چشم نگاه کند. سیاه، سفید و سفید و سیاهی را عیب نداند و هستی را از چشم معنوی بنگرد نه مادی.
از خودت برای علاقمندانت حرف بزن؟
بیست و نه سالهام و حرفهام فوتبال است. می بینی که سیاهم و همسرم نیز اهل موزامبیک و همرنگ خودم است. فلورا چهار سال از من جوانتره و دو فرزند دارم که کارلما وارد چهار سال شده و ساندرا هنوز یک سالش تمام نشده است. فارغالتحصیل مدرسه تربیت بدنی در لیسبون هستم. زنم و بچههایم را به اندازه فوتبال و فوتبال را به اندازه آنها دوست دارم و از مملکت شما هم سوغاتی کار دست برای آنها خریدهام.
پیامی برای طرفداران و دوستدارانت در ایران نداری؟
چرا آرزو دارم فوتبال مملکت شما آنقدر پیشرفت کند که وقتی تیمی در ردیف تیم ما «بنفیکا» را دعوت میکند طعم پیروزی را بچشید. زیرا خود من هم در کنار زمین به تماشای مسابقه فوتبال نشستهام و میدانم غلبه کردن به یک تیم فوتبال قدرتمند غریبه چه لذتی دارد.