روفیا تیرگری خبرنگار اطلاعات نوشت: مستند «شهر زنده»، تصویری است از آخرین بازماندههای تنوع زیستی و حیات وحش تهران و تلاش برای بقا در شهـری که شاید دیگر جایی برای زیستن نیست.
از ویژگیهای برجسته در جغرافیای تهران، گوناگونی اقلیمی و تنوع زیستی این منطقه است. دامنه های البرز در شمال که با اختلاف حدود ۸۰۰ متر به دشتها و بیابانهای جنوب میرسد، پیش از این زیستگاه مناسبی برای تنوع گستردهای از حیات جانوری و گیاهی و سازگار با این تنوع اقلیمی بود.
تهران، امروز تقریبا همه آن مزیتها را از دست داده است. کوهها را تراشیدهاند، دشتها خشک و فرونشسته، قناتها خشکیده و هر از چندی فرو میریزند، روددرهها و رودها به بوستانها و مسیر انتقال فاضلاب یا بزرگراه تبدیل شدهاند. تهران امروز نه با گونههای گیاهی و نه با جانوران (بهخصوص پرندگان) دیگر بر سر مهر نیست. شهرنشینی، کوهها، باغها، روددرهها، دشتها و مزارعی را که روزگاری پناهگاه حیات وحش بوده نابود کرده است.
هفتصد و هفتاد و پنجمین شب از شبهای بخارا در تاریخ چهارشنبه دوم آبانماه با نمایش فیلم مستند «شهر زنده» به کارگردانی لیلا فولادوند ومحمدحسین نظری در سینما سپیده آغاز شد. «شهر زنده» تصویری است از آخرین بازماندههای تنوع زیستی و حیات وحش تهران و تلاش برای بقا در شهـری که شاید دیگر جایی برای زیستن نیست.
پس از نمایش فیلم، علی دهباشی، پیروز حناچی و عادل جلیلی درباره موضوع فیلم برای حضار به ایراد سخنرانی پرداختند.
زیباییهای کمتر دیدهشده
پیروز حناچی، شهردار پیشین تهران در سخنانی راجع به زیباییهای کمتر دیدهشده تهران میگوید: ما عادت کردهایم وقتی از تهران سخن به میان میآید، درباره آلودگی هوا، ترافیک، ازدحام جمعیت و اضطرابی که ساکنان این شهر بهطور دائم تحمل میکنند، صحبت کنیم ولی میخواهم بگویم که این سکه روی دیگری هم دارد.
طبیعت در کمتر شهری مانند تهران تا این حد به دل کلانشهر نزدیک است. خداوند از ارتفاعات شمالی و از هفت دره اصلی شمال تهران، سالانه ۲۴۰ میلیون مترمکعب آب برای ما میفرستد و هنر ما این است که این نعمت خدادادی را راهی فاضلاب کنیم. آبی که باعث پیدایش ری و توسعه شهر تهران شد امروز بهراحتی هدر میرود. محلات اودلاجان و سرچشمه بهنام آب تهران نام گرفتهاند. محلاتی که مظهر قناتهای تهران بودند، به دلیل ساختوسازهای بیرویه و رسوخ به عمق خاک، تبدیل شدند به محلهای فاضلاب و سالهاست که لایروبی نشدهاند. از چیزی حدود ۲۰۰ رشته قنات در نیمه شمالی شهر، تنها تعداد معدودی سالم ماندهاند؛ آنها هم قناتهایی بودند که صاحب داشتند و لایروبی شدند.
حساس شدن افکار عمومی
شهردار سابق تهران میگوید: حال چه باید بکنیم؟ به اعتقاد من باید بهگونه دیگر نگاه کنیم و به محیط اطرافمان حساس باشیم. آنجایی که حساسیت داریم و پافشاری میکنیم ممکن است در کوتاهمدت در بعضی از پروژهها موفق نشویم اما تجربه نشان میدهد با حساس شدن افکار عمومی توانستهایم تأثیرگذار باشیم و جلوی ساختوسازهای بیرویه در کنار باغ گیاهشناسی را بگیریم.
قطعا با حساسیت میتوان جلوی تخریب خیلی از پارکهای تهران ـ متأسفانه فضای تجهیز کارگاه در همه پارکها ایجاد شده است ـ را گرفت. ما میتوانیم با توجه به کیفیت زندگی شهری، سرنوشت این شهر را تغییر دهیم؛ مثل خیلی از شهرهای دیگر دنیا که در این کار موفق شدند. این مهم غیرممکن نیست. در دورههایی خیلی خوب حرکت میکنیم، من یادم هست به دلایل زیستمحیطی، خط تولید پژوی ۲۰۰۰ تعطیل شد، تولید پیکان متوقف شد یا حتی بنزین بدون سرب از خط خارج و بنزین یورو ۴ در کلانشهر تهران توزیع شد. ولی وقتی حساسیتها ضعیف میشود، کارهایی که نباید انجام میگیرد که به سود مردم نیست.
تجربه جهانی
آقای حناچی خاطرنشان میکند: زمستان سال ۱۹۵۲ زمانی که مردم برای گرم کردن خانههایشان از زغالسنگ استفاده میکردند، در یک صبح زمستانی ۳۰ هزار نفر از مردم لندن از خواب بیدار نشدند و یکصد هزار نفر هم کارشان به بیمارستان کشید. این موضوع نقطه عطف و نقطه آغازی برای تغییر کیفیت زندگی در کلانشهری مثل لندن بود؛ رفتهرفته استفاده از سوخت زغالسنگ متوقف شد و اکنون دیگر در انگلستان زغالسنگ مصرف نمیشود.
در تجربههای نزدیکتر به خودمان، تا دو دهه پیش پکن یکی از آلودهترین شهرهای جهان بود. با هواپیما که به سمت پکن پرواز میکردید تا کیلومترها زمین دیده نمیشد و از زمین هم آسمان آبی پیدا نبود. اکنون پکن براساس گزارشهای سازمان ملل، یکی از پدیدههای دوره معاصر در زمینه کنترل آلایندهها محسوب میشود. البته تصمیمات سختی گرفتند؛ خودروهای عمومی مثل تاکسی و اتوبوسها همه برقی شدند و خودروهای شخصی با سوخت بنزینی هم کمتر دیده میشود، از همه مهمتر آنکه یک کارخانه فولاد در نزدیکی پکن که سهمبسزایی در آلودگی هوا داشت تعطیل شد.
مدیریت ما نهفقط در تهران که در همه شهرها بهگونهای است که اگر یک دهه بعد از شما سؤال شود که کیفیت زندگی در شهرهای کشور بهتر شده یا بدتر، مطمئنا جواب بهتر نیست!
شهرنشینی و تنوعزیستی
دکتر عادل جلیلی، عضو هیأت علمی مؤسسه تحقیقات جنگلی و مراتع کشور درباره شهرنشینی و تنوع زیستی میگوید: نزدیک به سه دهه است که یکی از دغدغههای جامعه جهانی، شکلدهی شهر پایدار در دنیاست؛ چه در مقیاس علمی مدیریتهای شهری و چه در مقیاس کلان سیاستگذاریهای کل کشور. فرض کنید یک انسان در روستا به دنیا میآید و مجموعه نیازهایی مثل مسکن، محل کار، مسیر راه، زمین کشاورزی و... دارد. همین فرد وقتی وارد اجتماع شود نیازهایش پیچیدهتر و متنوعتر خواهد شد؛ سینما، استودیوهای ورزشی و نیازهای دیگر.
حالا در مقیاسهای شهری، ملی و جهانی این نیازها بسیار گستردهتر، وسیعتر و متنوعتر میشود؛ کشتیهای اقیانوسپیما، سفینههای فضایی و ... .نیازهای انسان عمدتا علیه طبیعت حرکت میکند. اگر انسانی را از طبیعت خذف کنید طبیعت هیچ چیزی را از دست نمیدهد ولی اگر انسـان با همین روندی که به جلو میرود حرکت کند چیزی را در طبیعت باقی نمیگذارد.
تخریب در محیطهای طبیعی
دکتر جلیلی در ادامه سخنانش میافزاید: شهرنشینی، ۵۰ درصد جمعیت جهان را تشکیل میدهد و پیشبینی میشود تا سال ۲۰۵۰ این عدد به ۷۰ درصد برسد.
خواستههای انسان هرچه میگذرد پیچیدهتر میشود و برای برآورده شدن خواستههای نسلهای آینده، سطح عرضی شهرهای کنونی ۲۰ درصد اضافه خواهد شد و سطح زمینی که شهرهای آینده و جمعیت آن را دربر میگیرد سه برابر سطح زمینی خواهد بود که الان شهرهای ما در آن ساخته شدهاند. همچنانکه نیازها پیچیدهتر و وسیعتر میشود در عین حال برای برآورده شدن این نیازها، سه نوع تخریب طبیعی ایجاد خواهد شد.
ابتداییترین تخریب در محیطهای طبیعی، همان کاری است که یک روستا یا جنگل را به بیابان تبدیل میکند، حیات وحش و تنوع آن را که به چشم دیده نمیشود و حیات گیاهان خودرو را نیست و نابود میکند؛ در حالی که ما دارای زنجیره حیات هستیم. انسان فکر میکرد حاکم بر چرخه حیات است؛ در حالی که خود بخشی از این چرخه است نه حاکم بر این چرخه! اگر بخشی از این چرخه ضربه بخورد اول از همه همان انسانی که فکر میکرد حاکم بر چرخه حیات است دچار مشکل اساسی خواهد شد.
این استاد دانشگاه یادآور میشود: در عمر ۵/۴ میلیارد ساله کرهزمین، از ۳ میلیارد سال پیش حیات ابتدا با حضور باکتریها در این کره سبز شکل گرفت. در این دوره با پنج انقراض تودهای مواجه هستیم؛ بهطوریکه در هر نوبت، ۹۸ درصد هر آنچه بر روی زمین بوده کلا منقرض شده است. آخرین دوره انقراض، انقراض دایناسورهاست که حدود ۶۵ میلیون سال پیش اتفاق افتاده و ناشی از دو فرضیه است؛ یکی برخورد شهابسنگها با جو زمین و دومی فعال شدن آتشفشانها و در حقیقت این دو پدیده جو زمین را سنگین کرد و دایناسورها نتوانستند زندگی کنند و منقرض شدند.
اما دورههای انقراض طی میلیونها سال اتفاق افتاد، در حالی که انقلاب صنعتی از قرن ۱۹ آغاز شده است و پیشبینی میشود تا آخر این قرن (۲۱) حدود ۵۰ درصد از کل موجودات زندهای که روی کرهزمین وجود دارند منقرض شوند و عامل این انقراض صددرصد فقط خود انسان است.
به باور دانشمندان در حال حاضر دو پدیده خیلی جدی کرهزمین را تهدید میکند، یکی تغییر اقلیم و دیگری از بین رفتن تنوع زیستی که حیات انسان را نابود خواهد کرد.