سیدمسعود رضوی: آنچه در منطقه میگذرد، روزها و شبهای دشواری است که در آینده به عنوان لکه ننگی بر تاریخ بشر از آن یاد خواهد شد. پس از فلسطین و نسلکشی در باریکه غزه، جنوب لبنان و مردم بیگناه و بیپناه این منطقه نیز به خاک و خون کشیده میشوند.
آنچه این شرایط را دردناکتر میکند، همراهی کشورهای غربی و قدرتهای بزرگتر به رهبری ایالات متحده آمریکاست. چین کاری نمیتواند کرد جز لفاظی در محکومیت جنگ، روسیه در باتلاق حمله به کشور همسایه گرفتار است و کشورهای عربی و مسلمان نیز اسیر ملاحظات و حتی ترسی مزمن از نتانیاهو و رژیم صهیونیستی هستند. اسرائیل تمامی خطوط قرمز دیپلماتیک، حقوق بینالمللی، اخلاقی و انسانی را پشت سرگذاشته و اعتبار سازمان ملل متحد را زیر سؤال برده و مخدوش کرده است.
ایران به عنوان بزرگترین مدعی عدم مشروعیت اسرائیل در شرایط پیچیدهای قرار گرفته است. حملات و ترورهای گاه و بیگاه در سوریه، کشتار در حماس، حملات هوایی به بنادر مهم یمن و سرانجام ترور فرماندهان حزبالله و حملههای همه جانبه به زیرساختهای لبنان در ضاحیه و سرتاسر جنوب، فقط یک جانب از جنگ افروزی قصابان تل آویو است.
حملات گاه و بیگاه و کشتن مهمانی چون اسماعیل هنیئه، رئیس دفتر حماس در تهران، آن هم یک روز پس از مراسم ادای سوگند ریاست جمهوری دکتر پزشکیان، حاوی پیام گسترش جنگی منطقهای به میهن گرامی ایران داشته است.
ایالات متحده آمریکا به بهانه انتخابات آتی ریاست جمهوری و رقابت کامالا هریس و دونالد ترامپ، به نوعی سلب مسئولیت سیاسی دست زده و نه تنها ارادهای برای بازدارندگی از خود نشان نمیدهد، حمایت مادی و تسلیحاتی و سیاسی بیدریغی را نیز به سوی هم پیمان صهیونیست روانه ساخته است. گویا رقابتی در این زمینه در گرفته و هردو حزب بزرگ آمریکا و کاندیداهای مزبور، میکوشند هرچه بیشتر نظر اسرائیل و لابی قدرتمند صهیونیستها در آمریکا را جلب کنند. با این همه باید کوشید تا حد ممکن امکان مهار از سوی آن کشور میسر شود.
اگر وضعیت ایالات متحده، به رغم اعتراضات دانشجویان و مخالفت قاطع روشنفکران و آزادیخواهان، چنین است، سکوت و بیعملی دولتهای عرب و مسلمان، جانگزا و غیرقابل توجیه است. حملات لفظی نتانیاهو به امانوئل مکرون و صدراعظم آلمان، به بهانه سخنرانی رئیس جمهوری فرانسه در ضرورت تحریم تسلیحاتی اسرائیل و تظاهرات طرفداران فلسطین در آلمان برای ابراز شادی از شلیک موشکهای بالستیک، به وضوح نشان میدهد که دیگر حصار قانونی و سیاسی نمیتوان برای دولت صهیونیستی پیدا کرد. بنابراین باید تمامی این ملاحظات را در نظر گرفت و با خردمندی از گذرگاه سخت و دامگاه تاریخی کنونی گذر کرد.
هدف گذاری ایران برای حفاظت از کشور و دور شدن از جنگ ویرانگر کنونی، ابتدا رها کردن نیروهای مقاومت از آسیب رژیم صهیونیستی است و این امر فقط با آتش بس فراگیر و درگیر کردن سازمان ملل متحد با فشار کشورهای غیرمتعهد، به ویژه دولتهای مستقر در کشورهای اسلامی امکان پذیر است.
چارهای نیست و الزاماً باید راه حلی بیحاشیه و به سرعت برای آن یافت. دیپلماسی ایران، از یک سو متکی به موازنهای منطقهای است که قدرت بازدارندگی در بالاترین سطوح، آن را ضمانت مینماید و از سوی دیگر بر جستجوی راه حلهای دیپلماتیک و مذاکرات دو یا چند جانبه برای رسیدن به آتش بس استوار شده است. این مسأله، اگرچه با توجه به شرایط حاضر فوریت دارد و یک ضرورت است، اما نشان دهنده شکنندگی و فقدان توازن پایدار در خاورمیانه نیز هست.
گذر از بحران کنونی، فقط با مهار نیروی تخریب جنگ افروزان میسر نیست؛ باید ارادهای فراتر در کار آید که این جنگ ناموجه و خسارات ضد بشری را پایان داده و زخمهای مردم آواره و مصیبت زده را درمان نماید. آتش بس به هر قیمت و به سرعت، تنها راه حل نیست، بلکه یک الزام انسانی برای آغاز همزیستی و صلحی است که به شدت آسیب دیده و موجب نقار و تنازع بیپایان در این گوشه از جهان شده است.
خاورمیانه و در قلب آن، وطن عزیز ما ایران، بارها تهدید شده و آخرین بار در جنگ ویرانگری که صدام دیوانه به ملت ما تحمیل کرد، هنوز ویرانهها و زخمهایش در جنوب و غرب کشورمان قابل ملاحظه است. بدون صلح، این منطقه، روی آرامش و پیشرفت را نخواهد دید و بدون آتش بس در این لحظه از تاریخ، دیگر صلح پایداری نیز برقرار نخواهد شد.
اگر موازنه منطقه بر هم خورده است و نیروهای متعادل نمیتوانند قدرتهای بازدارنده را برای تخلیه خشونت عینی در کار آورند، دیگر هیچ کشوری مصون و برکنار نخواهد ماند. نمیتوان ایران را درگیر جنگی ناخواسته و برخلاف سیاستهای ملت و دولت کرد و از تبعات آن برکنار ماند.
ایران به رغم تمامی آسیبهایی که هم پیمانان کشور در منطقه خوردهاند، همچنان در پی آتش بس و صلح است. اگر به این توفیق بتوان دست یافت، درسهای منازعه و ناپایداری و خشونتی که طی یک سال اخیر تجربه کردهایم بسیار مغتنم خواهد بود. بر این اساس باید دکترین و راهبرد تازهای اتخاذ شود که اساس آن، علاوه بر ارزیابی توان نظامی و دفاعی، توسعه و همگامی با اتحادیهای از دولتهای مشترک المنافع و خواستار صلح پایدار و توسعه منطقهای است.