به گزارش «اطلاعات آنلاین»، ۴۶ سال پیش در چنین روزی رژیم سفاک شاهنشاهی در واکنش به گسترش اعتراضات و مخالفت های مردمی، حادثه تلخ و فراموش نشدنی جمعه سیاه ۱۷ شهریور سال ۵۷ را رقم زد.
نکته قابل تامل این که سه سال پس از «کشتار جمعه خونین» ۱۳۵۷، وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران اسناد دخالت صهیونیست ها در این کودتا را منتشر کرد.
روزنامه اطلاعات در ۱۷ شهریور ۱۳۶۰ در گزارشی سه سند محرمانه از دخالت صهیونیست ها در حادثه تلخ ۱۷ شهریور ۵۷ را منتشر کرده است.
متن کامل این گزارش را با عنوان «۱۷ شهریور، ناقوس مرگ رژیم شاهنشاهی» می خوانید:
۱۷ شهریور روزی که شهادت مظلومانه در حدود ۴ هزار تن از بهترین فرزندان این آب و خاک، ناقوس مرگ رژیم شاهنشاهی را در سرتاسر جهان به صدا درآورد.
روزی که فریادهای خشم آلود ملتی که شاهد از هم پاشیده شدن مغرها و دریده شدن سینه های فرزندان خود بودند سرتاسر به خیابان های تهران بلکه در مقیاسی وسیع تر تمامی جهان را پر کرد.
فریادهای خشم آلود ملتی که جز مرگ رژیم سلطنتی شاه خائن چیز دیگری را تقاضا نمی کرد و رژیم هم چه خوب فهمیده بود که گردن نهادن به خواسته های برحق مردم مسلمان با مرگ خود و مرگ تمامی مستکبران و ظالمین خون آشام برابر است.
۱۷ شهریور روز عادی مانند همه ایام سال نیست بلکه یک تاریخ است. تاریخی به وسعت همه جهان و به گفته امام (یوم‌الله).
نام میدان شهدا و ۱۷ شهریور همیشه در تاریخ این آب و خاک به یادگار خواهد ماند، زیرا در این روز بود که بزرگترین حماسه انقلاب اسلامی ایران اتفاق افتاد.
شهدای ۱۷ شهریور عاشقانه به دیدار الله شتافتند و نقاب دروغ و تزویری را که رژیم، برچهره خویش کشیده بود، درهم دریدند و چهره عریان رژیم شاهنشاهی را که آدمکشی و قتل و غارت و شکنجه و اعدام بود بر همگان آشکار ساختند.
و اما ماجرا چگونه آغاز شد؟
سرتاسر ماه مبارک رمضان ۱۳۵۷ مملو از درگیری ها و زد و خوردهای ملت مسلمان ایران با پلیس فاشیست رژیم شاه بود. بحران آنقدر اساسی و حاد بود که شاه مجبور به تعویض نوکر دست آموز خویش و مزدور سرسپرده آمریکا، جمشید آموزگار شد. گرچه مردم به برکت رهبری های داهیانه امام خمینی و با فراست تمام در می یافتند که رفتن آموزگار و آمدن شریف امامی هیچ مشکلی را حل نمی کند و این را با شعار ما «می‌گوییم شاه نباشه نخست وزیر عوض میشه» بیان می داشتند ولی به هر حال جابجایی این دو مهره می توانست حاکی از تغیییر سیاست های رژیم شاه باشد.
شریف امامی که خود را روحانی زاده و آشنا به مسائل اسلامی می دانست پا به میدان گذاشت تا به اصطلاح دولت آشتی ملی را تشکیل دهد. دولتی که بتواند خواسته های قشر وسیعی از مخالفان را برآورده کند. وی شاید تا حدی هم در این امر موفق بود. زیرا عده ای که برای خود حق رهبری قائل بودند طرحها و برنامه هایشان را ارائه داده اجرای آن را مهلتی معین خواستار شدند.
برکناری آموزگار و صدارت شریف امامی نمی توانست جدا از خط کلی سیاست های دولت متجاوز آمریکا باشد. تئوریسین های پنتاگون و سیا که حرکت و رشد سرسام آور نهضت را طی چندماه اول سال ۵۷ مشاهده کرده بود تئوری جدید خویش را به شاه دیکته کردند.
آنها فکر می کردند که با «گشودن فضای باز سیاسی» و اعطای آزادیهای «شه فرموده» می توانند پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی را حتی برای ایامی محدود به تاخیر اندازند.
با خروشان تر شدن امواج انقلاب در اصفهان حکومت نظامی اعلام شد و پس از آن تمام این مرز و بوم هر روز شاهد درگیری و زد و خورد و تظاهرات و ... بود.
تمامی ایران در التهاب و هیجان و آتش بود و در هرکوچه خیابان خون بی گناهی به علت اخلال در نظم عمومی بر زمین می ریخت.
پس از اتمام ماه مبارک رمضان بسیاری از مساجد تهران برنامه نماز عید فطر را در قیطریه برگزار نمودند. در پایان نماز عید که به امامت شهید حجت الاسلام محمد مفتح برگزار شد راه پیمائی خیل عظیم نمازگزاران به سمت مرکز شهر آغاز شد. در این تظاهرات که در گرمای سوزان شهریور انجام گرفت، تظاهر کنندگان به سربازان گل هدیه داده و با شعارهای «برادر ارتشی چرا برادر کشی» و «ارتش برادر ماست» و... به استقبال ارتش رفتند.
استفاده از این تاکتیک یعنی اهدا گل به سربازان و اعلام مخالفت با شاه و نه ارتش و پرسنل آن، نتیجه خود را بخشید و باعث ادامه تظاهرات ار تپه های قیطریه به سمت میدان انقلاب و از آنجا به قسمت های جنوبی شهر شد.
در این تظاهرات برای اولین بار طی یک تظاهرات مسالمت آمیز فریاد «مرگ بر شاه» سرتاسر فضای تهران را پر کرد. چهره های کنجکاو مردمی که ابتدا با تعجب و ناباروری و سپس با ترس به شعار مرگ بر شاه گوش می کردند، جالب توجه بود.
«مرگ بر شاه» آن روز هم روشن و ارتشی به آن عظمت و با آن همه ابزار جنگی و آلات قتاله و تانک و زره پوش و ...
در روز ۱۶ شهریور ملت مسلمان ایران تمامی ادعا های دروغین و پوچ شاه را مبنی بر اینکه مخالفان ما عده قلیلی خرابکار هستند که حرفی برای گفتن ندارند و با آزادی های سیاسی مخالفت دارند. و... را نقش بر آب کرد.
ملت مسلمان با جمعیت میلیونی به گوش جهانیان رسانید که برعلیه ظلم و ستم و اختناق و دیکتاتوری قیام کرده است و رهبر وی در این حرکت بزرگ اجتماعی حضرت امام خمینی است.
ملت مسلمان در طی مسیر تظاهرات خویش گویی تمامی فریادهایی را که در طی صدها و هزارها سال دیکتاتوری و اختناق، در سینه اش مانده بود بیرون ریخت و با تمامی قدرتش آن را به تمامی جهانیان اعلام کرد. که تا نابودی حکومت کفر و برقراری حکومت اسلامی از پای نمی نشیند و از دادن جان و مال تحمل شکنجه و اسارت هراسی به دل راه نمی دهد.
سیل خروشان جمعیت با شعار «فردا صبح، ۸ صبح میدان شهدا»، وعده ملاقات بعدی را تعیین کرد. از طرفی رژیم مزدور و سرسپرده شاه خائن که با برگزار شدن تظاهراتی به آن عظمت و شکوه بدون اینکه حتی از دماغ کسی خونی ریخته شود، تبلیغاتش مبنی بر اینکه مخالفان با مشتی هرج و مرج طلب و آنارشیست هستند نقش بر آب شده بود. درصدد سرکوب تظاهرات، جمعه ۱۷ شهریور برآمد. سرکوبی که به نظر شاه می توانست همانند ۱۵ خرداد ۴۲ قیام یکپارچه ملت ایران را برای چند سال دیگر به تعویق بیاندازد. شبانگاه جمعه ۱۷ شهریور نیروهای ارتش شاهنشاهی تمامی خیابانی های منتهی به میدان شهدا را اشغال کرده و در کمین مردم نشستند تا برگ ننگین دیگری بر تاریخ حکومت استبداد ۵۰ ساله سلسله پهلوی بیاندازد.
اعلام حکومت نظامی
جوی ها و نهرها به هم می پیوست و سیل خروشان جمعیت را تشکیل می داد جمعیتی که خروشان و فریاد زنان به سوی میدان شهدا در حرکت بود. جمعیتی که می رفت تا حکومت کفر را سرنگون سازد میرفت تا با فریاد خویش به جهانیان اعلام دارد استقلال آزادی جمهوری اسلامی، می رفت تا بانک لا اله الاالله و الله اکبر را بر سر مستکبران و طواغیت جهانی فروکوبد.
میرفت تا اعلام دارد «نهضت ما حسینیه، رهبر ما خمینیه» می رفت تا به شهادت معنا و مفهوم بخشد می رفت تا یاد میدان شهدا را همچون صحرای کربلا در صفحات تاریخ ثبت کند.
جمعیت انبوهی از پیر و جوان، زن و مرد، بزرگ و کوچک در میدان شهدا جمع شده بود تا یک بار دیگر بیانگر خواست ها و آرزو ها و آمال قلبی خویش باشد ولی ناگهان صدای رگبار گلوله ها برخاست.
بدن ترتیب ۱۷ شهریور آغاز شد. روزی که به حق بایستی روز پایانی عمر رژیم تلقی کرد. رژیم شاهنشانی در ۱۷ شهریور با اعلام حکومت نظامی و کشتار بیش از ۴ هزار نفر از امت اسلامی و انقلاب ایران پایان حکومت ننگین خویش را اعلام داشت.
مقامات و مطبوعات اسرائیل نگران روزهای انقلاب و خرسند از قتل عام ۱۷ شهریور
آن روز مردم به یقین دریافته بودند که اسرائیل و آمریکا در قتل هزاران انسان بی دفاع شریک هستند. ولی آن را اثبات نمی توانستند کنند و دلیل محکه پسند که قابل اقامه در محاکم بین المللی باشد نیز در دست نداشتند. ولی با پیروزی انقلاب اسلامی ایران بسیاری از اسناد و مدارک به دست آمد و اما به علت تسلط لیبرال ها بر وزارت امور خارجه این اسناد هرگز افشا نشد و شاید بسیاری از آنان همراه با دیگر اسناد و مدارک مربوط به عوامل ساواک از میان رفت. ولی اکنون با وزارت برادر موسوی که به حق «مکتبی» در خور نام وزیر خارجه جمهوری اسلامی است، باقیمانده اسناد و مدارک به به تدریج افشا خواهد شد تا مردم شهید داده و حماسه سازان ۱۷ شهریور اول محرم ۲۲ بهمن دست های ناپاک و نابکاری را که در خدمت صهیونیسم و امپریالیسم بودند و بعد از انقلاب نیز از صدقه سر لیبرال ها، سر در آخور بیت المال داشته و به لگد پرانی مشغولند شناسائی نموده و از جامعه انقلابی طرد نمایند، اکنون وزارت خارجه بخشی از اسنادی را که نماینده ایران در اسرائیل از تل آویو فرستاده و مربوط به ۱۷ و ۲۴ شهریور و دوم آذرماه بود، برای اطلاع مردم قهرمان ایران در اختیار روزنامه قرار داده باشد. تا مردم ایران بدانند که خون های پاک ریخته شده در ۱۷ شهریور و بقیه روزهای انقلاب چونگه تعادل قوا در منطقه به خطر انداخته و مذاکرات کمپ دیوید را تحت الشعاع قرار داده است و از خود می پرسند که راستی چرا اکنون رادیو اسراییل برای اعدام ها در ایران اشک می ریزد و از مجاهدین خلق و سایر نیروهائی که در صدد براندازی رژیم جمهوری اسلامی هستند قهرمان می سازند.
حال در زیر سندهای به دست آمده از روابط رژیم گذشته با اسرائیل غاصب را می آوریم.
سند شماره ۱
خیلی محرمانه وزارت امور خارجه اداره رمز از تل آویو به تاریخ ۵۷/۶/۱۸ شماره ۱۵۰۰۸ وزارت امور خارجه
رییس اداره خاورمیانه وزارت خارجه اینجا در ملاقات دیروز از وقایع ناگوار چند روز گذشته ایران اظهار تاسف نمود و گفت دولت متبوعه وی به لحاظ اهمیتی که به روابط خاص خود با دولت شاهنشاهی می دهد این وقایع را با نگرانی تعقیب می کند و امیدوار است شاهنشاهی ایران با درایت و تدبیری که از صفات بارز معظم له است هرچه زودتر این روزهای دشوار را پشت سر بگذارد و نظم و آرامش و ثبات را به کشور بازگردانند. نامبرده سپس به عکس العمل مطبوعات و افکار عمومی اسرائیل نسبت به وقایع اخیر ایران اشاره کرد و گفت باعث خرسندی دولت او است که تمامی مطبوعات و دیگر وسائل ارتباط جمعی اسرائیل در تجزیه و تحلیل های خود از بیان علل واقعی این اتفاقات کوتاهی ننموده و متفقا اتحاد نامیمون بین دشمنان استقلال و موجودیت ایران را سبب حوادث اخیر دانسته اند. نامبرده سپس درخواست نمود که مراتب تاسف عمیق و همدردی دولت وی در این باره به اطلاع دولت شاهنشاهی برسد.
از اظهارات مشارالیه فی المجالس به نحو مقتضی قدردانی شد.
سند شماره ۲
سری وزارت امور خارجه از تل آویو تاریخ ۵۷/۶/۲۴ شماره ۱۵۵۸۴ وزارت امور خارجه
دیشب در ضیافت تودیع و معارفه سفیر ایتالیا موشه لون مدیر کل و نفر سوم وزارت خارجه اینجا بنده را به گوشه ای دعوت کرد و با حضور ساسون، مدیر کل سابق و رییس فعلی اداره تحقیقات آن وزارتخانه گفت از طرف دولت متبوع خود ماموریت دارد به اینجانب بگوید که دولت با کمال نگرانی و تشویش تحولات اخیر اوضاع ایران را تعقیب کرده و می کند و خوشوقت است که درنتیجه اقدام به موقع دولت شاهنشاهی در اعلام حکومت نظامی و جلوگیری از ادامه تظاهرات آشوب طلبان آرامش و نظم رفته رفته در حال بازگشتن به کشور است.
وی علاوه نموده فعلا بررسی و تعقیب وقایع ایران در سرلوحه برنامه های روزانه وزارت سازمان های تحقیقاتی و اطلاعاتی متبوعه او و دستگاه ها و اینجا قرار دارد. و اهمیت موضوع از نظر آینده مناسبات بین ایران و اسرائیل و ثبات منطقه حفظ تعادل قوا به قدری است که موضوع مذاکرات کمپ دیوید را به کلی تحت الشعاع قرار داده است.
نفر دوم و معاون جدید وزارتخانه که تازه دو سه هفته است که به کار آغاز کرده است به جمع پیوست و ضمن تایید اظهارات الون به اینجانب گفت در تمام ساعات شب و روز خود و همکاران او در اداره و منزل اختیار نمایندگی هستند و از آن جمع هرگونه خدمت و کمک و همکاری که از آنها و دولت متبوع آنها تصور و انتظار رود مضایقه نخواهند کرد.
الون سپس به نحوه برداشت و تلقی دوستانه مطبوعات و دیگر وسائل ارتباط جمعی اسرائیل از وقایع اخیر ایران اشاره نمود و گفت برای دولت متبوع وی یکپارچگی و اجتماعی که در این باره در بین مردم و محافل و مطبوعات این کشور در تایید و حمایت از دولت شاهنشاهی و محکوم ساختن آشوب طلبان به وجود آمد حیرت انگیز و بی سابقه بود و این نشانه پیوندهای تاریخی و علاقه و احترام قلبی ملت و دولت اسرائیل به شاهنشاه ایران و کشور تحت رهبری معظم له و رِژیم شاهنشاهی است.
به نحو مقتضی از اظهارات مودب آمیز نامبردگان سپاسپگزاری شد.
سند شماره ۳
خیلی محرمانه وزارت امور خارجه اداره رمز تل آویو وزارت امور خارجه
در مهمانی شامی که دیشب یکی از محترمین شهر با حضور اکثر روسای هیئت های نمایندگی سیاسی خارجی و شخصیت های سیاسی و حزبی این کشور در هتل هیلتون تل آویو تشکیل داده بود کاردار دائم ترکیه که اخیرا به این سمت برگزیده شده است به طور خصوصی به اینجانب گفت که صبح همان روز با ناون رییس جمهوری این کشور ملاقات داشته و در طی این ملاقات یکساعته ناون قمست اعظم وقت را به مذاکره در باب اوضاع ایران اختصاص داده و مکررا اظهار نگرانی نموده است که مبادا ادامه نا آرامی های ایران حوادث ناگواری را به وجود بیاورد و تعادل قوا در تمامی منطقه بلکه هان را برهم زند. کاردار ترکیه میگفت چند بار در طول گفتگو سعی کردم رشته کلام را به مباحث دیگر بکشانم ولی افکار ناون به قدری مشغول ایران بوددکه فرصت طرح مطالب دیگر را نداد.