فواد شمس: پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری خبری خوش برای تمام ایرانیان است. کاراکتر پزشکیان مزیت خیلی مهم دارد.
اصطلاحا وی را میتوان یک کنشگر مرزی دانست. کسی که همواره پایی در درون حاکمیت داشته اما جایگاهش را هم در قلب مردم حفظ کرده است.
از طرف دیگر در شرایط فعلی کشور که وحدت سرزمینی و اتحاد تمامی ساکنان جغرافیای ایران مسأله اصلی است، پزشکیان میتواند تمامی شهروندان با هر زبان، قومیت و مذهب ایران را دوباره در چارچوب درون ساختاری تعریف کند و جلو حالت گریز از مرکز را بگیرد.
در سالهای اخیر بخشی از مردم ایران «احساس تبعیض» داشتند. بسیاری بر این گمان بودند که به دلیل قومیت یا مذهب یا جغرافیای محل سکونتشان در حاشیه، مورد تبعیض قرار گرفتهاند.
حال در این مجال کوتاه فرصت ورود به این بحث نیست که چقدر این «احساس تبعیض» واقعی است یا برساخته رسانهها و امری ذهنی بوده، اما این واقعیت را باید پذیرفت که این احساس در بین بخشهایی مهمی از مردم ایران بهویژه اقوام، مذاهب و ساکنان مناطق حاشیهای ایران وجود داشت.
پزشکیان توانست دستکم بخش بزرگی از این شهروندان را با خود همراه کند. احساس تبعیضی که خطر آن را داشت که تبدیل به شکاف جدی شود، تبدیل به یک فرصت کرد در راستای همگرایی برای ایران، راهحل را هم دوباره به درون ساختار سیاسی موجود و سازوکار صندوق رای بازگرداند.
از سوی دیگر پروژه بالکانیزه کردن ایران را نباید دور از ذهن داشت. بسیاری از دولتهای خارجی و بخشهای مهمی از اپوزیسیون خارج از کشور روی این مسأله سرمایهگذاری کرده بودند. حتی نمونههای مشخصی هم وجود دارد که در مناطق حاشیهای جغرافیای ایران از جمله بلوچستان، کردستان، خوزستان و تا حدی حتی آذربایجان بسیار تلاش کردند که شکاف ایجاد شود. در یک کلام به نوعی پروژه بالکانیزه کردن ایران در دستور کار آنان بود.
البته ایران کشوری از لحاظ تاریخی متحد با سابقه هزاران ساله همزیستی مسالمت آمیز تمامی اقوام و مذاهب بوده و وضع ما شبیه بالکان نیست. تاریخ و جغرافیای ما متفاوت است، اما این واقعیت را نمیتوان انکار کرد که احساس تبعیض قومی ـ مذهبی در بخشهایی از ایران این خطر را داشت که جرقههایی بزند که وحدت سرزمینی و همدلی مردمی ما را خدشهدار کند؛ بهویژه در مورد کردها و بلوچها که به خاطر اهل سنت بودن «احساس تبعیض» مضاعف داشتند، اما پزشکیان با هوشمندی خاصی این شکاف را سریعا پر کرد.
در واقع باید گفت که پدیده پزشکیان باطلالسحر پروژه ایجاد انشقاق در بین ایرانیان بود. دقیقاً اینجا کاراکتر «کنشگر مرزی» پزشکیان احساس همدلی را در این بخش از مردم ایجاد کرد. کسی که در تبریز ترکی حرف میزند، در کرمانشاه و سنندج کردی حرف میزند و در نهایت در شهری همچون ارومیه که کرد و ترک با هم زندگی میکنند به زبان فارسی سخنرانی میکند. کسی که مولایش علی(ع) است و چنان نهجالبلاغه میخواند که نه تنها اهل سنت که حتی اقشار کمتر مذهبی را هم همراه میکند.
پزشکیان چهرهای از آن اسطوره «پدر ایرانی» دلسوز ارائه داد که به اقشار مذهبیتر نصیحت میکند که همه دختران ایران را عین دختر خود ببینید و تحملشان کنید، حتی اگر جوری که شما نمیپسندید لباس میپوشند.
در کنار این همه، پدیده پزشکیان حتی تقویت کننده فرهنگهای بومی ایرانی برای مقابله با آن چیزی که برخی اسمش را تهاجم فرهنگی غربی میگذارند،(من ترجیح میدهم اسمش را یکسانسازی فرهنگی زیر چتر آمریکایی ـ سرمایهداری بگذارم) است.
تنوع سبک زندگی اقوام و حتی زبانهای محلی البته حول زبان رسمی فارسی میتواند یک فرصت باشد. موسیقی و آیین های شاد محلی اقوام مختلف میتواند نسل جوان را جذب کند؛ جوانانی که در پی شادی هستند و به اقتضای سنشان به جای اینکه دنبال فلان خواننده کرهای و آمریکایی باشند، از فرهنگ غنی ایرانی، موسیقی و رقص محلی خودمان که شاد و زیباست، استفاده کنند.
با تمام این اوصاف، همه کسانی که به پزشکیان رای دادهاند همراه با آنانی که به وی رای ندادهاند و همچنین آن نیمه دیگر جامعه که کلا رای ندادهاند، باید با هوشمندی دولت پزشکیان را همراهی کنند تا نشان دهیم ایران ما متفاوت از بالکان و لیبی و جاهای دیگر است. ایران کشوری با همه تنوعهایش است که وحدت_سرزمینی خودش را حفظ میکند.
کوتاه سخن اینکه پزشکیان نه فقط تهدید بالقوه تنوع قومیتها که میتوانست با دستکاری مصنوعی از خارج، پروژه بالکانیزه کردن ایران را کلید بزند، خنثی کرد، بلکه این موضوع را تبدیل به فرصتی برای رفع احساس تبعیض و بازتعریف ایرانیت با همه تنوعهایش در عین حفظ وحدت سرزمینی و اتحاد بین مردم ایران کرد؛ پس این فرصت را غنیمت بشماریم.