مینا حیدری خبرنگار اطلاعات نوشت: احتمال کودک آزاری در پرونده فوت دختر ۱۱ سالهای که به صورت فرزندخوانده به خانوادهای در شهرستان کاشمر واگذار شده بود، وجود دارد.
طبق گزارش آماری دفتر شعبهخانواده سازمان بهزیستی، هرساله در کشور بیش از ۲۰۰۰ کودک به دلیل غفلت، خشونت یا سوءرفتار والدین و همچنین به علت مرگ یا طلاق والدین و درنتیجه از دست دادن سرپرست، در سیستمهای نگهداری و مراقبتی (مؤسسات شبانهروزی و شیرخوارگاهها) پذیرش میشوند (سازمان بهزیستی کشور، ۲۰۱۷) و از طرفی، خانوادههایی وجود دارند که به دلایل مختلف ازجمله ناباروری و عدم تمایل به فرزندآوری، مایل به پذیرش این کودکان هستند. فرزندپذیری، راهکاری برای تجربه نقش والد برای زوجین نابارور است و موجب میشود کودکانی که از مراقبت و عاطفه والدین محرومند نیز طعم داشتن خانواده را بچشند. گویی امیدی در هر دو طرف یعنی کودکان بیسرپرست و زوجین بدون فرزند برای تجربهای متفاوت در زندگی وجود دارد که اغلب با دغدغهمندی زوجها درباره چالشهای این سبک از فرزندآوری همراه است.
سؤال اصلی اینجاست که آیا خانوادهها همیشه به درستی برای کودک انتخاب میشوند؟ صلاحیتآنها طی چه پروتکلهایی تأیید میشود و با توجه به این که بهزیستی، زمان زیادی را برای مراحل تأیید خانواده صرف میکند، آیا تمامی اقدامات کاملا سنجیده و اصولیاند؟
هفته پیش، خبر ناگواری منتشر شد که حاکی از فوت یک فرزندخوانده در کاشمر بود. مدیرکل بهزیستی خراسان رضوی در این مورد گفت: احتمال کودکآزاری در پرونده فوت دختر ۱۱ سالهای که به صورت فرزندخوانده به خانوادهای در شهرستان کاشمر واگذار شده بود، وجود دارد. متأسفانه دختر مذکور که در یکی از مراکز درمانی شهرستان کاشمر به طرز مشکوکی فوت کرده، سه ماه پیش به صورت فرزندخوانده به این خانواده کاشمری سپرده شده بود.
این اداره کل و سازمان بهزیستی کشور، اکنون روند واگذاری فرزند به این خانواده را به صورت دقیق در حال بررسی دارند که نتایج آن برای شفافسازی به اطلاع عموم خواهد رسید.
حجتالاسلام اسماعیل بلوچزاده، دادستان عمومی و انقلاب کاشمر نیز اعلام کرد که پس از اعلام مرگ مشکوک دختر ۱۱ ساله کاشمری، تحقیقات برای مشخص شدن علت مرگ او آغاز شده است.
فوت این دختر در یکی از مراکز درمانی کاشمر با علائم کبودی و شکستگی در بدن به عوامل انتظامی و قضایی گزارش شده بود. برای مشخص شدن علت فوت و این که آیا مرگ ناشی از اقدام مجرمانه یا قتل بوده است، پروندهای از سوی دادستانی تشکیل و در این راستا دستور قضایی لازم صادر شده است و بازپرس به همراه پلیس آگاهی و پزشکی قانونی در محل حضور یافته و تحقیقات در خصوص چگونگی فوت را آغاز کردهاند.
نعیمه داودیمنش، رواندرمانگر میگوید: بسیاری از خانوادهها به دلیل تفکرات سنتی و فرهنگیشان، بعد از انجام مراحل سرپرستی احساس میکنند که توانایی پذیرش این کودکان را ندارند.
دغدغه خانواده در زمینه فرزندخواندگی
خانم داودیمنش درباره مهمترین دغدغه خانواده در زمینه فرزندخواندگی میگوید: خانوادهها عموما دغدغههای فراوانی در باب فرزندپذیری دارند. دلبستگی کودک، یکی از مهمترین مشکلات فرزندخواندگی است. بسیاری از خانوادهها بعد از پذیرش سرپرستی کودک، همچنان به بارداری خود امید دارند و همین موضوع باعث عدم دلبستگی والدین به کودک به سرپرستی گرفتهشده میشود. این موضوع بهشدت نیازمند کمک گرفتن از روانشناس است.
یکی دیگر از چالشبرانگیزترین مشکلات فرزندخواندگی، تعیین زمان مشخص برای بیان حقیقت است.
این موضوعی بسیار جدی و حساس است که خانوادهها نمیدانند چه زمانی باید به آن بپردازند، حتی در زمان آمادگی کودک برای آگاهی از این حقیقت، همچنان دشوار است. زیرا در این زمینه مشکلات دیگری مانند جو خانوادگی، نحوه گفتن و زمان وجود دارد که غالبا توصیه میشود در صورت عدم اطمینان از آمادگی کودک، از یک متخصص روانشناس کودک کمک گرفته شود.
او میافزاید: از دیگر مشکلات فرزندخواندگی در خانوادهها مشکلات مربوط به هویت است. بسیاری از والدین در این شرایط به دلیل قدرت ژنتیک، نگران مشکلات ژنتیکی و شخصیتی کودکان هستند و همیشه دلنگران خواهند بود که هویت کودک در چه جایگاهی قرار دارد و مسائل ژنتیکی تا چه اندازه تأثیرگذارند. همانطور که میدانیم ژنتیک مهم است اما روزبهروز شواهد و پژوهشهای علمی تأکید بیشتری به اهمیت اثرگذاری تعاملات عاطفی میکنند.
در موضوع فرزندخواندگی، مشکلاتی در زمینه پذیرش و عدمپذیرش والدین نیز وجود دارد، مثلا بسیاری از خانوادهها به دلیل تفکرات سنتی و فرهنگیشان، توانایی پذیرش این کودکان را ندارند. عدهای از زوجها به همین دلیل از طرف خانواده طرد میشوند که لازم است والدین فرزندپذیر، شرایط را برای امنیت خاطر کودک خود فراهم کنند تا او را از آسیبهایی از این قسم محفوظ دارند. این رواندرمانگر ادامه میدهد: عدهای از افراد پس از فرزندخواندگی، بچهدار میشوند. این اتفاق باعث بروز مشکلاتی در زمینه تبعیض میان فرزندخوانده با فرزند خونی خودشان میشود. درنهایت اگر عدالت برقرار نشود و حمایت بهاندازه کافی وجود نداشته باشد، فرد با مشکلات و تعارضات زیادی در هر برهه از زندگیاش روبهرو میشود.
مشکلات روانشناختی
خانم داودیمنش بیان میکند: یکی از مشکلات فرزندخواندگی، نگرانی خانوادهها در این زمینه است که آیا فرزندخواندهها با مشکلات روانشناختی روبهرو میشوند؟ در حقیقت شاید سؤال بهتر این باشد که آیا مشکلات روانشناختی در فرزندخواندهها بیشتر است؟ همانطور که در بخش هویت مطرح شد، بخشی از این دغدغه مربوط به چالشهای فرزند به سرپرستی گرفتهشده در دوران نوجوانی و جوانی است.
چالشها در دوران نوجوانی و جوانی برای تمامی افراد در بیشترین سطح است، بهطوریکه در علم روانشناسی، مقطع نوجوانی را دوران توفانها میدانند. چالش نوجوان با محیط بیرون به عوامل متعددی بستگی دارد، نظیر عوامل زیستی و ژنتیکی، چالشهای دورههای قبلی زندگی، شیوههای حل مسأله، مدل دلبستگی شکلگرفته در نوجوان و مهارتهای فرزندپروری در والدین.
این رواندرمانگر میافزاید: فرزندپذیری، فرآیند اجتماعی پیچیدهای است که اغلب چالشبرانگیز بوده و همیشه رضایتبخش نیست. اضطراب، مسائل ناباروری و نگرشهای منفی جامعه، تنها برخی از عوامل استرسزای پیش از فرزندپذیری است که بسیاری از خانوادهها آن را تجربه میکنند. والدین فرزندپذیر ممکن است شناخت، دانش و مهارتهای ضروری برای تطابق با نیازهای کودک فرزندخوانده را نداشته باشند. فرآیند فرزندپذیری با آوردن کودک به خانه تمام نمیشود بلکه این مسیر با فرزندپروری والدین ادامه پیدا میکند. مسائل سازگاری کودکان و فقدان مهارتهای فرزندپروری در خانوادههای فرزندپذیر بهعنوان عوامل پرتنش پس از فرزندپذیری شناخته میشود که میتواند منجر به شکست یا انحلال فرزندپذیری شود.
بنابراین، شیوههای فرزندپروری و نحوه ارتباط و تعامل والدین با یکدیگر و با فرزند خواندهشان در فرآیند فرزندپذیری بسیار حائز اهمیت است، زیرا مبنای شکلگیری دلبستگی در فرزند به سرپرستی گرفتهشده بهصورت محسوسی از تعاملات تأثیر میپذیرد و نحوه دلبستگی کودکان میتواند پیشبینیکننده تعاملات آینده آنها و شیوههای حل مسألهشان باشد که از سوی خانواده فرزندپذیر لازم است موردتوجه قرار گیرد.
او تأکید میکند: لازم است برای این مهم، مراکز نگهداری کودکان بیسرپرست و همینطور زوجینی که اقدام به پذیرش سرپرستی کودک میکنند بکوشند تا با آگاهی از فرآیند تسهیل فرزندپروری، اقدامات لازم را انجام دهند. به طور مثال میزان سازگاری یا ناسازگاری رفتاری کودک و نوجوان به سبک دلبستگی که با مراقبان اصلی دارد وابسته است. برای شکلگیری دلبستگی امن، محیط و نحوه مراقبت (مثل شناسایی و توجه به نیازهای فیزیکی، عاطفی، هیجانی و رشدی کودک) بسیار حائز اهمیت است و در صورت غفلت، پیامدهای ناخوشایندی خواهد داشت که اتفاقا حوزه نگرانی خانواده فرزندپذیر نیز به شمار میآید. از طرفی اغلب خانوادههای فرزندپذیر، مخصوصا اگر علت فرزندپذیریشان، ناباروری باشد چالشهای زیادی را پشت سر گذاشتهاند و نیازمند خدمات مشاورهای و توسعه مهارتی بیشتری هستند تا بتوانند تمرکزشان را از ناکامی در فرزندآوری برداشته و روی توسعه مهارتهای فرزندپروری بگذارند.
گامهای مهم در فرزندپذیری
خانم داودیمنش میگوید: نهاد خانواده یکی از تعیینکنندهترین نهادهای اجتماعی در راستای سلامت اجتماعی هر جامعه است، بنابراین برای داشتن جامعهای سالم، نیازمند خانوادههایی سالم هستیم و از اهداف مهم فرزندپذیری همین است. چنانچه فرآیند فرزندپذیری با هوشمندی طی شود میتوانیم شاهد خانوادههایی سلامت و جامعهای کارآمد باشیم. در راستای این هدف عالی لازم است در فرآیند فرزندپذیری با آگاهی و هوشمندی قدم برداشته شود.
او در پایان میافزاید: اولین قدم در آگاهی یا در حقیقت پیشنیاز این هدف عالی، توسعه مهارتهای فردی و ارتباطی در متقاضیان فرزندپذیری در راستای ایجاد خانهای امن و خانوادهای مستحکم است، زیرا والد هماهنگ با نیازهای اصیل فرزند، فرآیند رشد را در او تسهیل میکند. البته باید یادآور شد که منظورمان از والد هماهنگ با نیازهای فرزند، صرفا والد تأمینکننده نیست؛ زیرا گاهی نیاز اصلی برای رشد میتواند تأمیننشدن باشد. خانواده، تأثیر بسزایی در پیشآمدن یا پیشنیامدن دغدغهمندیها و نگرانیها درباره فرزندپذیری دارد.