سید مسعود رضوی: در سالهای اخیر، بسیار شنیدهایم که درباره شکاف میان دولت و ملت، مردم و حاکمیت و حتی نخبگان و جامعه، یا شکافهای طبقاتی و تعارضات فرهنگی سخن گفته میشود، از همه ملموستر، اختلاف و فاصله طبقاتی است، اما اکنون و در آستانه انتخابات مجلسین شورای اسلامی و خبرگان، در شرایط دشوار و ملتهب منطقه، شکاف و فاصلۀ مهم دیگری را مورد بحث قرار میدهیم. فاصلهای که از کریدورهای سیاسی تا خیابان و فوتبال و سینما و حتی مسائل روحی و روانی مردم را تحت تأثیر قرار داده است.
جامعه، اگر اجزا و اعضای متفاوت و متنوع دارد، اما کلیت واحد هم دارد و هر چه انسجام و همگونی و همنوایی بیشتر باشد، قدرت و ارزش افزوده بیشتری هم خواهد داشت.
واحدهای نامگذاری شدهای همچون جامعه، کشور، حکومت و... ابهاماتی دارند و حتی در تعاریف علمی، ممکن است توافق نظر کاملی وجود نداشته باشد، اما حقیقتی که ما درگیر آن هستیم و با آن زندگی میکنیم، با این تفاوت نظرها، دچار تغییر و تعارض نمیشود. مردم در عمق و سطح زندگی، تهدید را حس میکنند و گسلها و شکافهای طبقاتی و اجتماعی و فرهنگی را در سایه سیاست و قدرت و روابط فرادستان متحمل میشوند.
این مباحث نیازمند تحقیق و تعریف از سوی متخصصان و استادان صاحبنظر است. آنچه به این مقاله مربوط میشود، احساس نیاز به پایداری و انسجام در جامعهای است که پایههای آن در شرایط متورم اقتصادی و پریشیدگی اجتماعی و فرهنگی، رنج میکشد و هزینه میپردازد.
شاید برای ترمیم آثار و عوارض این وضع نیازمند راهکارهای دراز مدت و مدیریت دشوار و سنجیدهای باشیم، اما بیشک، گرفتاری کنونی در شرایط تهدیدکنندهای که خاورمیانه به خود دیده است، باید با تصمیمهای معقول و سریع و متناسب با منافع ملی، راه گذر به سوی آینده را هموار سازد.
تغییر شرایط معطوف به جنگ و افزایش بحرانهای نظامی، دستیابی به آتشبس عادلانه در فلسطین و حفظ موازنه بازدارنده برای ایران، از فوریترین اهداف و چشماندازهای منطقهای است.
خوشبختانه، خردمندی مدیریت کلان کشور، جنگطلبان و ماجراجویان را تا این لحظه ناکام نهاده و صلحطلبی و آیندهنگری بر آنارشی و فرصتطلبی چیره ساخته است. باید این وضع را با اتخاذ تدابیر و سیاستهای کلان و سنجیده، براساس منافع عالیه ایران و دوستان و متحدان منطقهای تنبیت کنیم.
خاورمیانه پس از طوفانالاقصی دیگر وضع سابق را نخواهد داشت و آرایش آن، باید متناسب با وزن و هژمونی تاریخی و ژئوپولیتیک و منافع امروز و فردای ما تنظیم شود. این مسأله را به متخصصان و تصمیمگیران مربوطه وا مینهیم و امیدواریم سربلند از آزمون تاریخ به درآیند.
فقط یک موعظه باقی است و آن اینکه مصالح ملت ایران و سرنوشت شیعیان و بسیاری از متحدان ما در منطقه و فراتر از آن، نمیتواند با عواطف و ماجراهای زودگذر، ولو ناخوشایند پیوند یابد یا به زیان ما در دراز مدت ترسیم شود. هر حادثهای، ممکن است در لحظه رخ دهد، اما شاید عوارض آن را چندین نسل بپردازند و چندین ملت و تمدن را درگیر سازند.
به جز این مسأله، در آستانه یک انتخابات تاریخی قرار داریم. در اینجا هم باید انتخاب کنیم که آیا عموم مردم، در مشارکتی حماسی و دورانساز، ایران را به ستاره مردمسالاری خاورمیانه بدل میسازند، یا قرار است، شکاف معروف و نحسِ میان دولت ـ ملت، بخش قابل توجهی از مردم را دلسرد کرده و در لحظهای تاریخی به بیاعتنایی و بیباوری نسبت به صف و صندوق وا دارد؟
اگر چنین شود، فرصتی تاریخی از دست رفته و اقلیتی ناچیز از خالصگرایان و انحصارطلبان، برنامه معهود و آرزو و مقصود خود را محقق خواهند یافت.
ایران ظرفیت آفرینش حماسههایی از افواج مردمی در کنار صندوقهای آراء و انتخابهای تاریخی را دارد و در فاصله یک دهه از دو انتخابات شورانگیز نگذشته که علیرغم ناکامی برخی جناحها، جامعه و کشور به صورت طبیعی در برابر فشارهای منطقهای و تهدیدهای فرامنطقهای مصونیت یافت. هیچ لشکر و قدرتی نمیتواند یک ملت متحد و معتقد را شکست دهد و این است رمز مردمسالاری و قدرت بیپایان حکومتهایی که بر ملت تکیه دارند و بس.