سیدعلی دوستی موسوی:
ما همچون کاسهایم بر سرِ آب
رفتنِ کاسه بر سرِ آب
به حُکمِ کاسه نیست
به حُکمِ آب است!
بعضی میدانند بر سرِ آبند
بعضی نمیدانند!
مولانا/ فیه ما فیه
«اردبیل»، واژهای اوستایی به معنی شهر مقدس و با تاریخی دستکم 40 هزارساله و پرفراز ونشیب است که در حاشیه جاده ابریشم و دامنه سبلان به خود میبالد؛ شهری که پیروز ساسانی بنایش نهاد و گهواره بابک خرمدین و قیام ایرانیان و بعدتر هم اولین میزبان مشروطیت شد و نقشش در تاریخ و سیاست و هنر و فرهنگ و اقتصاد ایران، یگانه است، شهری که آوازهاش در ادبیات کهن ایران هم پیچیده، از ویس و رامین گرفته تا شاهنامه فردوسی بزرگ.
اردبیل را میتوان شهر و استان کباب و کشاورزی و منظره و آب وهوا و باران و عسل هم نامید؛ بارانی مداوم و سخاوتمندانه که خداوندگار عالم با گسترانیدنش در دشتهای سرسبزش از مغان گرفته تا مشکینشهر، نعمت را برآن تمام کرده است، اما و اگر...
آب فراوان و چالش بیآبی!
با این که اردبیل، استان رودخانهها و دریاچههاست و باران فراوان و دائمی در تمامی طول سال (در حد سیلابهای ویرانگر) هم منابع آبی منحصربهفردی را برای آن به ارمغان میآورد، اما سوءمدیریت و نبود زیرساختهای لازم باعث هدررفتن این آبها و از دسترس خارج شدنشان به شکلهای گوناگون میشود؛ داستانی پرآب چشم...
استان اردبیل میزبان چهار رودخانه است که ارس به عنوان پرآبترین رودخانه شمال ایران در آن مغرورانه میخروشد. بالخلی، قرهسو وخیاو هم سه رودخانه دیگر این استان هستند.
در کنار این، سه دریاچه شورابیل، نئور و دریاچه بیضیشکل قله سبلان، دیگر منابع آبی این استان را تشکیل میدهند؛ بگذریم که خداوند چشمههای متعدد و شفابخش آب گرم را هم به این استان عطا کرده تا کلکسیون منابع و تنوع آبی این استان تکمیل باشد.
با وجود این همه باران و منابع آبی سرد و گرم، وقتی مینیبوس ما فاصله شهر اردبیل تا منطقه پارسآباد دشت مغان را در امتداد مرز جمهوری آذربایجان طی میکند، تا چشم کار میکند زمینهای بایر اما سرسبز و حاصلخیزی است که به خاطر نبود آب، کشتنشده به حال خود رها شده و میزبان خس و خاشاکند. دیدن این مناظر، دشواری و اوقاتتلخی ناشی از تکانههای خشک و دردناک و تمامنشدنی مینیبوسمان در جاده باریک و پردستانداز و سرعتگیر پارسآباد را دوچندان میکند و البته آن هوای بارانی و بهشتی هم تسلیاش نمیدهد.
اما به رسم «در ناامیدی بسی امید است»، فردای آن روز پردستانداز، عزیمت به برخی بازدیدها از تأسیسات و دریافت اطلاعاتی از طرح ایجاد شبکههای فرعی آبیاری و زهکشی غرب و شمالغرب کشور که به منظور جمعآوری و جلوگیری از هدررفت منابع آبی استان اردبیل و پنج استان همجوارش از سال 1394 در حال اجراست و هدایت این آبها به اراضی بایر و ایجاد باغ و مزرعه و اشتغال و رونق و رشد درآمد، مسرتبخش شد.
براساس اطلاعات ارائهشده، طرح شبکههای آبیاری فرعی و زهکشی غرب و شمالغرب کشور، اراضی شش استان اردبیل، آذربایجانغربی، آذربایجانشرقی، کردستان، کرمانشاه و ایلام را در سطح ۲۲۷ هزار هکتار پوشش میدهد.
به زبان ساده، با توضیحاتی که در بازدیدهای ما خبرنگاران حوزه کشاورزی از نقاط مختلف این طرح از دشت فتحعلی گرفته تا اصلاندوز و بیلهسوار و پارسآباد ارائه شد، نشان داد در قالب این طرح مجموعهای از شبکههای آبیاری کوچک و بزرگ شامل لولهکشیها، کانالهای انتقال آب، ایستگاههای پمپاژ، حوضچهها، بندها، سدهای کوچک و مانند آن، ایجاد شده و میشود تا جلوی هدررفت منابع آبی استان اردبیل و پنج استان دیگر را گرفته، آنها را تغییر مسیر داده و درنهایت، ذخیره و روانه اراضی بایر کرده تا از محل این منابع آبی جدید، مزرعه و باغ و آبادانی ایجاد و مهاجرت معکوس روستائیان رقم بخورد.
بخشی از این تأسیسات با سرمایهگذاری هفتهزار میلیارد تومانی صندوق توسعه ملی و عاملیت و مدیریت مؤسسه جهادنصر وزارت جهاد کشاورزی، توسط پیمانکاران بخش خصوصی اجرا شده و بخشی دیگر درحال اجراست که پیشبینی میشود در صورت تأمین اعتبار 2200 میلیارد تومانی برای رفع نواقص و کارهای تکمیلی، سهم 42 هزار هکتاری استان اردبیل از این پروژه بزرگ ملی تا دوسال دیگر به اتمام رسیده و یک میلیون تن به تولیدات کشاورزی این استان حاصلخیز اضافه شود.
تراژدی هشت دربرابر هشت
اما این همه ماجرا نیست و سکه روی دیگری نیز دارد. در جریان مصاحبه عبدالله فاتحی، قائممقام مجری طرح شبکههای فرعی آبیاری و زهکشی غرب و شمالغرب کشور در مؤسسه جهادنصر که در یکی از کارگاههای بخش خصوصی فعال در این طرح در نزدیکی شهر اصلاندوز منطقه پارسآباد مغان برگزار شد، مسایلی مطرح شد که جنبه عجیب و شاید تراژدیگونه این طرح مهم را آشکار کرد.
به گفته این مقام مسئول، ماجرا از این قرار است که با وجود ساخت بخش بزرگی از تأسیسات آبیاری یادشده و آماده بودن آن در سالهای متمادی، وزارت نیرو و سازمان آب منطقهای اردبیل حاضر نیستند جریان آب را در این شبکهها برقرارکنند. لذا آن همه تأسیسات گرانقیمت که از منابع بیتالمال ساخته شده، خالی از آب و بلااستفاده مانده و در حال کهنه و مستهلک شدن است و باز هم متأسفانه، لولهها و برخی دیگر از تجهیزات پروژهها سرقت یا تصرف میشود که طبیعتا دوباره باید برای بازسازی و تکمیل آن هزینه کرد؛ نمونه ای تمامعیار از هماهنگی بیندستگاهی و برنامهریزی مؤثر در کشورمان!
فاتحی دراینباره توضیح میدهد: براساس تقسیمبندی قانونی، مسئولیت تأمین آب با وزارت نیرو و وظیفه بهرهبرداری بخشی از آب در پایاب سدها با وزارت جهاد کشاورزی است. ما کار خود را انجام دادهایم اما وزارت نیرو به وعدههای خود در تخصیص آب عمل نکرده و لذا بخشی از تأسیسات معطل و بلااستفاده مانده است. آنها برای خود دلایلی دارند اما این دلایل برای ما قابل قبول نیست.
جاری نشدن آب و بلااستفاده ماندن تأسیسات طرح شبکههای آبیاری و زهکشی در اردبیل، مسایل غریبی برای ما ایجاد کرده است. به عنوان مثال برخی پیمانکاران بخش خصوصی اجرای طرحشان را به پایان رسانده و از ما میخواهند آن را تحویل بگیریم اما به خاطر نبود آب نمیتوانیم، لذا از خودشان خواستهایم همچنان در محل پروژهها حضور داشته و نگهبانی بدهند تا تجهیزات پروژه به سرقت نرود یا برای استفادههای دیگر تصرف نشود.
موردی بود که قرارداد ما برای اجرای پروژهای، هشت میلیارد تومان بود اما پس از اتمام کار، به همان پیمانکار هشت میلیارد تومان دیگر دادیم که از پروژه محافظت کرده و در آن نگهبانی بدهند!
فاتحی ادامه میدهد: برای رفع این مشکل اخیرا وزرای نیرو و جهادکشاورزی توافقنامهای را امضا کردهاند که وزارت نیرو براساس جدول و در تاریخهای مشخص حتما آب را تخصیص دهد. امیدواریم دوستان سرانجام به قولشان عمل کنند و هزاران میلیارد تومان هزینه صورتگرفته دراین طرح به هدر نرود.
ما تکمیل پروژههای مختلف این طرح را متوقف و تخصیص اعتبار رفع نقص را منوط به جاری شدن آب توسط وزارت نیرو کردهایم تا منابع مالی بیش از این هدرنرود. با این حال 2200 میلیارد تومان برآورد رفع نقص پروژهها در استان اردبیل است که در صورت تحقق شرایط یادشده، محدودیتی در پرداخت آن نداریم.
چوخ گوزل، چوخ یاخچی
یک سوی جادهای تازهساز در میان دشت فتحعلی مانند تکهای از بهشت و میزبان مزارع پنبه و باغات است، اما آن سوی جاده زمینهای بایر است و خس و خاشاک.
عدهای کشاورز زحمتکش و شریف که به گفته عزیز جوادی، معاون نظامهای بهرهبرداری سازمان تعاون روستایی استان اردبیل، روسای تعاونیهای بهرهبردار از زمینهای آبیاریشده توسط طرح یادشده هستند، به استقبال ما و مینیبوس تاریخیمان آمدهاند، چرا که یکی از پیشبینیهای مهم این طرح، مشارکت دادن مردم در امر بهرهبرداری از آب تولیدی برای کشت از طریق خرید سهام در قالب تشکیل تعاونیهای تولید کشاورزی (آببران) است.
قرار است 68 تعاونی در این قالب تشکیل شود که 52 تعاونی ایجاد شده و چهار عدد دیگر هم در حال تثبیت هستند.
با یکی از کشاورزان فعال در این طرح گپ میزنم: طرح خیلی خوبی است، اگر گسترش پیدا کند. این مزارع پنبه و باغها که میبینید از محل جلوگیری از هدررفت آبها ایجاد شده اما این فقط برای یک سوی جاده است و زمینهای حاصلخیز بسیار دیگری مثل آن سوی جاده که میبینید بایر مانده هستند که میتوانند زیر کشت بروند.
این کشتها فقط در همین دشت فتحعلی باعث احیای 300 روستا شده که جوانانش برگشتهاند.
با دست روستایی را روی تپه نشان میدهد: دقت کن که بیشتر خانهها نوساز است و این یعنی آنها تازه برگشتهاند. واقعا چوخ گوزل!
پیشبینیها هم میگوید اگر طرح شبکههای فرعی آبیاری و زهکشی غرب و شمالغرب کشور فقط در استان اردبیل بهدرستی اجرا شود، تولید محصولات مختلف کشاورزی در این استان پنجبرابر میشود؛ مثل برداشت گندم که از 300 کیلو تا یک تن قبلی، اکنون به پنج تن در هکتار رسیده و این تحقق رویا و معجزهای است که فعلا در اردبیل نیمهتمام مانده است.