انتخاب نوشت: قطعنامه شورای حکام نشان داد که اروپاییها شمشیر را از رو بستهاند و تا قبل از روی کار آمدن ترامپ، به دنبال فرصتهایی از جهت دشمنی با ایران میگردند. اروپاییها کماکان با تصور همراهی ایران با روسیه در جنگ اوکراین، ایران را به شدت تحت فشار قرار دادهاند. با این وجود طرف ایرانی معتقد است که ادعاهای اروپاییها بیشتر بزرگنمایی و اشتباه برداشت از اهداف و تعاملات خارجی ایران با یک همسایه اش است و نباید این همکاری جنبه امنیتی پیدا کند.
نصرت الله تاجیک، دیپلمات بازنشسته، درباره نتایج قطعنامههای اخیر گفت: قطعنامهها آجرهای سنگفرش پیاده رویی است که به شورای امنیت ختم میشود. کارکرد قطعنامههای پیش رو برای فشار ، امتیازگیری و پشتوانه مکانیسم ماشه است. خیابانی که به شورای امنیت وصل میشود را در گذشته، برجام از طریق بندهای ۳۶ و ۳۷ آسفالت کرده. و چنانچه ایران بتواند این دوران را مدیریت کند ، این مسیر در غروب قطعنامه ۲۲۳۱ که منقضی و تحریمهای قبلی ایران بطور دائمی باطل خواهد شد، به مکانیسم ماشه ختم نمیشود. به نظر میرسد دو مسیر موازی یا تکمیلی برای رفتن موضوع هسته ای ایران به شورای امنیت در اکتبر ۲۰۲۵ وجود دارد. یکی از مسیرها قطعنامههای شورای حکام است که بیشتر جنبه پشتوانه روند برجام دارد و احتمال وتوی آن توسط چین یا روسیه وجود دارد. به نظر میآید که غرب ترجیح میدهد از همان برجام استفاده کند که اگر بعد از طی مرحله ماده ۳۶ برجام به شورای امنیت برود، حق وتو برای کشورهای چین و روسیه وجود ندارد. زیرا در ماده ۳۷ برجام آمده است که شورای امنیت برای تداوم لغو تحریمها رای گیری میکند و وتوی آن یعنی تداوم تحریمها!
وی درباره علت افزایش تنش از سوی اروپا علیه ایران بیان کرد: وضعیت بین ایران و اروپا حاصل چند مؤلفه است. الزاماً هم فقط مباحث هستهای مطرح نیست. این قطعنامه که مانند قبلی در ژوئن سالجاری است و خواهان همکاری ایران با آژانس شده در اثر تنشهای سیاسی صادر گردیده است. اما بخشی از این فضا و تنش سیاسی به نقش ایران در همکاری با روسیه برمی گردد که اروپاییها به آن جنبهی امنیتی میدهند. آنها فکر میکنند همکاری ایران باعث تقویت و تغییر توازن قوا در اروپا به نفع روسیه شده است. قسمت دوم مربوط به شرایط بعد از ۷ اکتبر است و اینکه احساس اروپاییها این است که بدلیل لطماتی که به گروههای مقاومت وارد آمده ، ما دست پایین را داریم. بخش دیگر به انتخاب مجدد ترامپ بر میگردد. مشکلاتی که ترامپ با اروپا بر سر ماجراهای مختلف دارد، آنها علاقهمند هستند با این فشارها، قبل از روی کار آمدن ترامپ و دست برتر روسها در اوکراین ، یک فرصت به دست آورند. روابط دو و چند جانبه ما با برخی از کشورهای اروپایی نیز در این بین مؤثر است. بعد از شهریور ۱۴۰۱ نشد که روابط ایران و اروپا درست مدیریت شود که البته هر دو طرف مقصر هستند و اروپا خیلی روی آن التهابات اجتماعی حساب بیش از حد باز کرده بود! پس وضعیت ایران و اروپا حاصل مؤلفههای ملی، دوو چند جانبه، منطقهای ، بین المللی و اتفاقات بسیاری است که شرایط را به اینجا رسانده است.
او افزود: به عقیدهی من اروپا در تقابل با ایران سه اشتباه عمده دارد. اول همین مشکلات سیاسی که میان ایران و اروپاست را با مشکلات هستهای تلفیق میکنند. دوم اروپا در مشکلات خود با روسیه، با وجود کمکهایی که به اوکراین شده، برای اینکه رو در روی روسیه قرار نگیرند، ایران را به عنوان ضربه گیر قرار داده در حالیکه اروپاییها هر کاری توانستند برای اوکراین کردند. اشتباه سوم آنها این است که مسائل هستهای ایران را با سیاست منطقهای ایران پیوند میدهند.
این دیپلمات بازنشسته درباره راهکار ایران در مقابل آژانس اظهار داشت: ایران باید تلاش کند آژانس را در بخش فنی نگه دارد و آژانس موضع سیاسی نگیرد. ایران نباید اقدامی کند که آژانس به سمت مسائل سیاسی حرکت کند. اینطور که در قطعنامهی اخیر آمده، از سه محلی که آژانس سؤال دارد، که از موارد محلهای آلوده هستند. در قطعنامهی اخیر آمده که ایران درباره مریوان توضیحاتی داده و به نظر آنها خیلی هم مهم نیست اما ورامین و تورقوزآباد باقی مانده است. در نتیجه گام اول برای ایران این است که با کارشناسان آژانس کار کند و مشکلات فنی را تا حد مقدور حل کند. ضمنا" باید با صبر وبرداری و دیپلماسی این مسأله را پیش ببریم و عصبی نشویم و تهدید نکنیم. در این قسمت مهمترین بحث، موضوعات فنی است. اما این را هم توجه کنیم حتی این مباحث فنی هم بدون حل مشکلات سیاسی با اروپا چندان جلو نمیرود ولی مرزها نباید مخلوط شود. در مباحث سیاسی باید تلاش کنیم که ضمن درک حساسیت موقعیت اوکراین برای اروپا و پایان این جنگ، باید اروپاییها را قانع کنیم که قصد بهم زدن توازن داخل اروپا به نفع روسیه را نداریم.
جنگ روسیه و اوکراین نقطه افتراق اروپا و آمریکا در دوره دوم ترامپ است ولی با این وضعیت موضوع ایران هم مبدل شده به نقطه اشتراک این دو ، بطوریکه بتدریج منافع اروپا، آمریکا و اسرائیل در موضوع ایران در حال درهم تنیده شدن است. در چنین شرایطی طبیعی است شکل و ماهیت جدید فشار حداکثری هم با ۲۰۱۶ متفاوت و برآیند دو مولفه فشار آمریکا و اروپا خواهد بود. سیاست دو حزبی در امریکا در مخالفت با ایران و تهدید امنیتی قلمداد کردن ایران هم به تشدید اوضاع کمک میکند و زمینه را برای خیز اروپا برای مکانیسم ماشه آماده تر میکند. ایران قبل از جنگ یک همکاری نظامی با روسیه داشته و همکاری اش ادامه پیدا کرده اما قصدش برهم زدن توازن اروپا نیست. البته این یک روندی کند، حساس ، طولانی برای اعتماد سازی دارد ولی باید شروع و تلاش کرد. ضمن اینکه ایران نسبت به تحرکات ناتو بدبین است و حتی اسراییل در تحرکات نظامی یکسال اخیرش در غزه ، لبنان و حتی علیه ایران از امکانات ناتو کمک دریافت کرده و ایران این مساله را در حوزه امنت ملی خود تلقی نموده و روی این موضوع حساس است که زمینه همکاری ایران و روسیه را فراهم کرده است. لذا اروپاییها باید به این دغدغه ایران توجه نموده و در عین حال نباید همکاری ایران روسیه را بزرگنمایی کنند.
تاجیک درباره ضعف دستگاه سیاست خارجی در مقابل جلوگیری از تصویب قطعنامه گفت: وقتی کشور ما حزبی اداره نمیشود و رئیس جمهور ۴۸ ساعت آخر مشخص میشود، مشکلاتمان همین جاها خود را نشان میدهد. باید ساز و کارهای نظام به این موضوع فکر کند که چگونه کار تیمی درست انجام دهیم. ما در چند وقت اخیر دیدهایم که فقط بخشی کار میکنیم و کار تیمی نداریم. ما چون کار و فرهنگ تیمی نداریم، هر بخش دغدغهی خود را دارد. ما باید به دیپلماسی و دیپلماتها اعتماد کنیم و از ابزارهایمان به موقع استفاده کنیم. ما ابزارهای خوبی داریم اما به دلیل پخش قدرت، فقدان کار جمعی و تیمی بین سازمانها ، پاسخگو نبودن افراد و سازمانها، عدم استفاده بهینه از نیروهای انسانی، موسسات مطالعاتی ، دانشگاهها و نخبگان موضوعی را تحت عنوان زمستان سرد مطرح میکنیم، زمستان هم که سرد نمیشود کسی پاسخگو نیست! پس به عقیدهی من باید مقداری ساز و کار داخلی را ساماندهی مجدد و منسجم کنیم و به دیپلماسی در ابعاد رسمی ، پنهان ، عمومی و رسانه ای فضا بدهیم و با فشار گروههای ذینفوذ عقب نشینی نکنیم و با دستور کار ناشی از اقتدار دولت برای منافع ملی اقدام کنیم. من مطمئن هستم ایران به مخاطرات نیل به مکانیسم ماشه آشنا و نخواهد گذاشت به این نقطه برسیم. ولی متاسفانه با حرکات تاخیری و زیگزاکی هزینه راهش را زیاد میکند. البته شرایط بسیار سخت است اما باید از جایی شروع کنیم ، زیرا با این اوضاع داخلی و منطقه ای و بین المللی ، نحوه جمع و جور کردن کشور درست نیست. نیازمند روزآمد کردن مفاهیم ، تنظیمات سیاست خارجی، سر و سامان دادن به روابط بین المللی ایران با شجاعت و ریسک پذیری هستیم. خروج سیاست خارجی ایران از توازن باعث شده ایران هم چوب را بخورد و هم پیاز را و هم فرسوده شود!