علی البرزی: این روزها افزایش و گسترش دامنه مشکلات زیست محیطی و عوامل محیطی خود عاملی برای مهاجرت خانوادهها از استانهای جنوبی کشور به سمت پایتخت و برخی کلانشهرها شده است، این موضوعی است که جامعهشناسان و اساتید حوزه جمعیتشناسی کشور به آن اذعان داشته و نسبت به تاثیرات منفی این موج مهاجرت یا بهتر بگوییم «کوچ اجباری مردم» از برخی استانهای جنوبی هشدار میدهند.
هر چند در اصطلاح رسانهای هنوز این موضوع آنقدر مهم جلوه داده نشده است یا هنوز از آسیبهای ناشی از این نوع مهاجرت صدای کمی به گوش میرسد اما بسیاری از کارشناسان، دلسوزان محیط زیست و اساتید دانشگاه نگران هستند که در آیندهای نهچندان دور، در اثر نگاه تشریفاتی به حوزه محیط زیست شاهد موجهای پیدرپی مهاجرت و کوچ اجباری مردم در اثر مشکلات زیستمحیطی مانند خشکی تالابها و دریاچهها، ریزگردها، آلودگی هوا و بدی آبوهوا به استانهای مرکزی باشیم، آن زمان است که دیگر کار از کار گذشته است و نمیتوان چارهای برای علاج این موضوع اندیشید!
از این رو در گپ و گفتی با امانالله قرایی مقدم، جامعهشناس و استاد دانشگاه، موضوع مهاجرت مردم در اثر مشکلات زیستمحیطی را مورد بحث و نقد و بررسی قرار دادیم که متن آن را میخوانید:
آقای قرایی مقدم! به تازگی اخباری مبنی بر افزایش آمار مهاجرت هموطنانمان بهویژه از مناطق جنوبی کشور، با توجه به مشکلات زیستمحیطی منتشر شده است. اولین برداشت شما از مواجهه با چنین اخباری چیست؟
رشد آمارهای مهاجرت افراد در پی بروز مشکلات زیست محیطی عاملی است که ذهن را به سمت ریشهیابی این موضوع سوق میدهد، برای این منظور لازم است ابتدا به تعریف مهاجرت بپردازیم، از نظر روانشناسی اجتماعی افرادی مهاجرت میکنند که باهوشترند، چرا که هوش قدرت انطباق و قدرت سازگاری فرد با محیط است بنابراین زمانی که فرد در شرایطی قرار بگیرد که امکان ماندگاری وجود نداشته باشد براساس هوش خود تصمیم به ترک موقعیت میگیرد.
انسان با مهاجرت بزرگ شده، اگر انسان ابتدایی را در نظر بگیرم هیچگاه ساکن نبوده است و همواره برای تغییر و بهبود شرایط زندگیاش تلاش کرده بنابراین اساس پیشرفت بشر مهاجرت است و انسان بر اثر مهاجرت یا حرکت به پویایی میرسد.
با توجه به اینکه افراد با هوش مهاجرت میکنند آیا مهاجرت یک مقوله مثبت اجتماعی است؟
مهاجرت از نظر روانشناسی عکسالعمل افرادی است که تلاش دارند قدرت انطباقپذیری خود با محیط را افزایش دهند و هر زمان که احساس کنند حالت انتخاب برتر وجود دارد در تصمیم خود تجدید نظر میکنند. راز ماندگاری انسان هم همین نکته است اما این مقوله از نظر جامعهشناسی و بازخورد اجتماعی آن نمیتواند به طور کامل مثبت باشد بلکه ناهنجاریها و آسیبهای بسیاری به همراه دارد.
چرا مهاجرت از عوامل برهمزننده انضباط اجتماعی و جمعیتی است؟
شرایط محیطی را باید در بروز مهاجرت در نظر گرفت، تا به حال اهالی سیستان و بلوچستان چندین بار کوچ کردهاند، افراد به محض اینکه بدانند شرایط زندگی مهیا نیست تغییر مکان میدهند، اما تبعات اجتماعی و جمعیتی این پدیده مقولهای مجزا است که همزمان با تغییرات جمعیتی و جابهجاییهای صورتگرفته اتفاق میافتد.
مهاجران در برنامههای مطالعاتی به ۲ گروه تقسیمبندی میشوند، یک گروه افرادی هستند که از آسیب مصون میمانند اما گروه دوم باعث جرمخیزی و تشدید آسیبهای اجتماعی در محل کوچ خود هستند.
چندی پیش برخی مدیران اعلام کردند باید مردم با مشکلات زیستمحیطی کنار بیایند، با این شرایط پیامدهای این موضوع چیست؟
برطرف کردن این مشکلات به طور حتم چندین و چند سال طول میکشد و با توجه به رویهای که مدیران محیط زیست برای حل این مشکل در پیش گرفتهاند دستیابی به هدف طولانیتر هم خواهد شد، با این تفاسیر و با توجه به اینکه در حال حاضر مردم سیستان و بلوچستان در فقر هستند چگونه میتوانند کوچ نکنند، در هفتگل مسجدسلیمان یا در ایلام وضعیت همین است. مهاجرت زمانی صورت میگیرد که فرد نتواند زندگی روزمرهاش را ادامه دهد.
اگر روزی زایندهرود خشک شود اصفهانیها هم مهاجرت میکنند، مردم تشخیص میدهند که وعدهها بهزودی عملی نمیشود بنابراین تصمیم میگیرند در منطقه نمانند؛ فرد زمانی که نتواند شرایط زندگی راحت را فراهم کند مهاجرت میکند.
عملکرد دولتها در سالهای گذشته چقدر در کاهش یا افزایش این پدیده نقش داشته است؟
نگاه به عملکرد دولتها درباره بهبود شرایط زیستمحیطی چشماندازی جز افزایش مهاجرت و کوچ را نمایان نمیکند به علاوه اینکه تغییرات تخریبی محیط زیست نیز با سرعت در حال انجام است و انسان در تشدید آن نقش دارد، این موضوعی است که ابن خلدون ۷۰۰ سال پیش مطرح کرده که انسان محیط را آلوده میکند، ۷۰ درصد کشور ما هم که خشک و فراخشک است بنابراین دورنمای روشنی نمیتوان از این وضعیت متصور شد.
باید ابتدا به داد کشاورزان منطقه رسید. دستور رهبر انقلاب مبنی بر آبادی سواحل مکران وجود دارد اما حرکت لاکپشتی مدیران در این مسیر وضعیت را بدتر میکند! بخش جنوب سیستان و بلوچستان شرایط بهتری دارد، نخلستان و زمین زراعی هنوز باقی مانده است بنابراین باید هم و غم دولت آبادانی جنوب سیستان باشد؛ قبل از ایلام، خوزستان و آذربایجان غربی باید به فکر سیستان وبلوچستان باشیم، باید با بهکارگیری نیروهای بومی و ایجاد شغل مردم را در منطقه نگه داشت.
آقای قراییمقدم! در صورت افزایش آمار مهاجرت باید منتظر چه پیامدهایی باشیم؟
این موضوع دهها پیامد به دنبال دارد، مهاجرت از نظر جامعهشناسی سلسلهای از مسائل را در جامعه ایجاد میکند، از نظر اقتصادی مهاجرفرستی و مهاجرپذیری متفاوت است، مهاجرفرستی برای منطقه زیان به همراه دارد چون نیروی کار جوان را از دست میدهد،. دومین موضوع برهم خوردن نسبت جنسی جمعیت است، چراکه مردان بیشتر مهاجرت میکنند بنابراین در بحث ازدواج مشکل ایجاد خواهد شد.
به علاوه از نظر تجانس فرهنگی هم مهاجرت اثرگذار است و انواع آسیبهای اجتماعی را به همراه دارد. در حال حاضر شهرهای مهاجرپذیر مانند کرج به دلیل نبود تجانس به ایران کوچک تبدیل شدهاند و چون مهاجرت خودکنترلی را ضعیف میکند وقوع جرم بالا میرود. در جامعه نامتجانس ترس از شناخته شدن کم میشود بنابراین آمار جرائم بالا میرود. مهاجرت در نهایت فرهنگ جامعه را دگرگون میکند و اثرات اقتصادی و سیاسی نیز به دنبال دارد.
با وجود سند آمایش سرزمینی چرا گرفتاریهای زیستمحیطی و مشکلات پیشبینی نشده است؟
برنامههای زیستمحیطی مانند طرح ستیران در ۷ جلد در گذشته تهیه شد که براساس ساختار و سازمان فضایی منطقه انجام گرفت و براساس ظرفیت مناطق طرح آمایش سرزمین هم تدوین شد، اما نکته اینجاست که به آن عمل نشده است، مردم زمانی که مشاهده میکنند مدیران به فکر آنها نیستند فرار را بر قرار ترجیح میدهند، باید دولت به پیام این هشدارها توجه کند، مهاجرت و کوچ اجباری باعث از بین رفتن زیرساختهای استان و در نهایت تخریب کامل شهرها و سرمایههای کشور میشود.
این شرایط در حال حاضر در کشور ایجاد شده است؟
نگاهی به بافت جمعیتی استان سیستان و بلوچستان نشان میدهد این شرایط در این استان نهتنها شروع شده بلکه پیشرفته هم شده است. در سیستان و بلوچستان بیشتر افراد مسن ساکن هستند و جوانان ترک دیار کردهاند؛ این وضعیت زنگ هشداری است برای آغاز تبعات اجتماعی و زیستمحیطی پدیده مهاجرت و کوچ اجباری افراد از شهرها و روستاها، از نظر آسیبشناسی اجتماعی جرم رابطه مستقیمی با مهاجرت دارد، بنابراین با افزایش آمار مهاجرت جرم هم رشد خواهد کرد، نابسامانی اجتماعی ایجاد میشود و نیروی کار مازاد به وجود میآید، بر این اساس مهاجرت در منطقه مهاجرپذیر به بیکاری دامن میزند. بیکاری هم خود عاملی است که آسیبهای اجتماعی را تشدید میکند با توجه به این موضوع باید منتظر اعتیاد، دزدی و انواع آسیبهای اجتماعی در چنین مناطقی باشیم.
رسیدگی به مشکلات زیستمحیطی و ساماندهی به وضعیت مهاجرت تا چه اندازه در اولویت سازمانهای مربوط قرار دارد؟
در شرایط فعلی قانون و ضوابط اجرایی نمیشود و سازمانهای مسئول هم دغدغه این موضوعات را ندارند، این موضوع ریشه تاریخی دارد دولتها هیچکدام محیط زیست را در اولویت قرار ندادهاند نگاهی به بافت جمعیت ساکنان استانهایی مانند گلستان و جنوب خراسان رضوی حضور پرتعداد اهالی سیستان و بلوچستان در این مناطق را گواهی میدهد که نشاندهنده پابرجا بودن مشکلات سیستان و بلوچستان در زمانهای گوناگون است.
برای کاستن از آمار مهاجرت و پیشگیری از تبعات اجتماعی آن چه راهکاری پیشنهاد میدهید؟
تنها راه برای بازگشت به تعادل رفع عامل کوچ و مهاجرت افراد در منطقه است. باید برای ساماندهی وضعیت زیستمحیطی در استانهای سیستان و بلوچستان و خوزستان دست به کار شد. سوءمدیریت در محیط زیست بیداد میکند افرادی که تخصصهای نامرتبط دارند و شناختی از مسائل ندارند اگر امور را در دست بگیرند شرایط به چنین وضعیتی تبدیل خواهد شد.
گفتنی است «اطلاعات آنلاین» چندی پیش هم در مطلبی با عنوان «کوچ اجباری مردم در این استانها خطرآفرین میشود» در گفتوگو با محمود مشفق استاد جمعیتشناس دانشگاه به بررسی آسیبهای مهاجرتهای زیست محیطی پرداخته بود که میتوانید از اینجا مطالعه کنید.