سید مسعود رضوی: دولتی که در این ماه آغاز به کار کرده، با مسایل زیادی روبروست. بعضی مشکلات در مرز بحران قرار دارد و حتی ناترازی و نقایصی که می تواند بحران تلقی شود. انرژی و تورم و فرسودگی محیط زیست و بحران آب، از جمله مسائلی است که با این دیدگاه مورد بحث قرار می گیرد و اغلب کارشناسان، این حوزه ها را اَبَرمشکلات دولت تلقی میکنند، اما به موازات این سرفصل های دشوار، نباید از برخی مشکلات دیگر که پیچیده و درهم تنیده است غفلت کرد. کار ما در رسانه ها و جراید، طرح همین مسائل نهان و وانهاده است. تلاش برای راهجویی و تحلیل و گرهگشایی و حل مسأله و تبدیل تهدید به فرصت را باید بخشی از وظایف رسانه ها تلقی کرد. نباید عیب جویی یا سیاهنمایی تلقی شود، بلکه تشریک مساعی از منظر نقد مشفقانه، برازنده تر است.
از مهمترین و بلکه بنیادی ترین مسائل در سالهای پس از انقلاب، دو عنوان «فرهنگ» و «امنیت» است. ما در این دو حوزه مدعی بوده ایم و علاوه بر تعلق خاطر به گستره فرهنگ در سطوح و لایه های متعدد، همیشه بر امن بودن کشور و مردم در منطقه ای ناامن و بحران خیز، تفاخر کرده ایم. اما این نازش و فخر که به راستی برازنده کشور و حکومت و نهادهای مربوطه است، نباید از تحولات و تجارب و روزآمد شدن غفلت کند و تنها به دستاوردها و سوابق بسنده شود. امروزه حوزه های تفکیک شده دیگر معنا ندارد. باید همه مسائل مردم و کشور را در تداول و داد و ستدی مداوم در نظر گرفت و فهمید. اینجاست که فرهنگ، امنیت را تحکیم می کند و امنیت زمینه ساز رشد فرهنگی خواهد بود.
در سایه همین بحث، موضوع مهم دیگری هم وجود دارد و آن تحول جهان است در گذار از نگاه امنیتی به فرهنگ و ارتقای آن در نگرش فرهنگی به امنیت. چند دهه قبل، در دوران جوانی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی برخی مدیران امنیتی با مدعیات غریبی در امور فرهنگی و هنری و کتاب و سینما و طبقه بندی نویسندگان و غیره، کوشیدند خط مشی و برنامهای مشابه کشورهای بلوک شرق سابق را در اینجا پیاده و تکرار کنند.
نتیجه به سرعت موجب فرسایش فرهنگ و امنیت کشور شد و البته گویا هنوز مدعیانی با همان باورها و حتی سختگیرانه تر هستند و توجهی به تجارب و خسارات هم ندارند. وقت آن رسیده است که دولت مسعود پزشکیان، رسم معهود در فرهنگ را بر مدار قوانین موجود و با هدف بهره وری و شکوفایی حداکثری مورد توجه قرار دهد و با ایجاد فضای امن برای هنرمند و نویسنده و ناشر و آموزشگاه و کنسرت و سینما و دانشگاه و مدرسه و جشنواره و...، نگاه فرهنگی را جانشین نگرش امنیتی کند و از این رهگذر، امنیت فرهنگ را بر پایه ای استوار سازد که منافع ملی و مصالح کشور به دست مردم تامین شود و دستگاههای امنیتی بتوانند آزادانه به دنبال ماموریت ذاتی و اصلی بروند.
موضوع دیگر، توجه به ظرافتهایی است مانند تعلقات ملی و دینی و نقش این علایق در ماندن و ساختن و حفاظت از سرزمین و سرمایه های آن؛ از آن جهت که تا این علاقه و بلکه عشق نباشد، نمی توان نیروهای جوان و تحصیلکرده و پرورش یافته را مجاب کرد که اینجا خانه آنهاست و باید برای ساختن کشور و دفاع از وجب به وجب میهن و فرهنگ و داشته های آن بکوشند و بدان مفتخر باشند.
بدیهی است که عناصر مهم فرهنگ مانند شور و ایمان در کنار دانش و تخصص و تربیت می تواند منشاء کارهای بزرگ باشد، وگرنه، بدون عشق و ایمان، تمایل متخصصان جوان به مهاجرت افزونتر است و ایمان و شور اعتقادی هم در غیاب مهارت و دانش موجب ظاهرگرایی و تضعیف دین ورزی و کارویژه های اعتقادی خواهد بود. نمونه این نوع نگرشهای سطحی به دین و مذهب را در کشور همسایه شرقی می بینیم و متاسفانه کار به جایی رسیده است که از تحصیل و حتی خروج از خانه برای دختران و بانوان مسلمان، ممانعتی قطعی قائل می شوند.
هدف ما در ایران، ساختن تمدنی است متوازن که دین و دنیایی آباد به ارمغان آورد. این شرایط باید موجب سعادت و تربیت نفسانی و اجتماعی باشد و با رشد دانش و فرهنگ موجب تقویت بنیادهای زندگی و اساس ایمنی و آرامش شود. فرهنگ نوین بر هوش مصنوعی و انقلاب اطلاعات و ارتباطات قرار گرفته است.
هیچ کس نمی تواند فارغ از این امکانات به اعتلا و قدرت قابل توجه و مهمی بدل شود. باید بهترین و والاترین امکانات را در اختیار مردم و جوانان هوشمند و علاقمند ایران قرار داد تا از مشکلات و بحرانها بگذرند و امن و آسایش را به ارمغان آورند.
در دوران تازه ای به سر می بریم که مردم همه باید شریک رسانه و اطلاعات و امنیت باشند و در تعیین سرنوشت خود مشارکت کنند. در چنین شرایطی نگاه امنیتی به فرهنگ زحمت و خسارت دارد، حال آن که نگاه فرهنگی به امنیت، چتری مستحکم بر فراز آرامش جامعه و قدرت حکومت قرار خواهد داد.