زهره شریفی در یادداشتی در ضمیمه جامعه امروز روزنامه اطلاعات نوشت: حرف از «زندان» و «زندانی» که می شود ناخودآگاه فکرمان به سمت و سوی کسانی می رود که به دلیل انجام جرائم مختلف چون دزدی، قتل، جنایت و به قول معمول کارهای خلاف، روزگارشان را در زندان میگذرانند؛ مکانی که به اصطلاحاتی چون «بندی خانه»، «محبس»، «قیدخانه» و چندین نام دیگر که حتی ممکن است تا به حال نشنیده باشیم معروف است.
مفهوم مشترک همه این اسامی، جایی است که محکومان و بزهکاران را در آنجا نگه می دارند، چه به حکم قاضی که عادلانه قضاوت کرده و چه غیرعادلانه که این اتفاق هم در طول تاریخ کم نیفتاده است و بی گناهان زیادی حتی تا پایان عمر خود را در این فضا گذرانده اند.
آنچه که در داستان زندان و زندانی در طول تاریخ کمتر مورد توجه قرار گرفته، وجود کسانی است که اعضای خانواده شخص زندانی به حساب می آیند؛ از همسر و فرزندان گرفته تا پدر و مادر و خواهر و برادر. در واقع شخص زندانی و خانواده اش حکایت دو روی سکه ای هستند پر از نقش رنج که تنها یک روی آن دیده می شود و روی دیگر آن فراموش شده است.
پیوند تاریخی حکومت ها با زندان
یکی از مهم ترین انتقادات حقوقی به زندان این است که استفاده از این نوع مجازات، ناقض اصل شخصی بودن جرم و مجازات است، زیرا برخلاف این اصل که نباید فرد دیگری، تاوان گناه یک شخص را بپردازد و هرکس مسئول اعمال خویش است، در مجازات زندان علاوه بر زندانی، خانواده او هم مجازات و دچار آسیب های روحی و روانی و مشکلات اجتماعی و اقتصادی می شوند؛ مسأله ای که برای امروز و دیروز نیست و به قرن ها پیش که برای اولین بار مکانی به عنوان «زندان» برای ادب شدن و مجازات شخص مجرم بنا بر جرائم هر دوره تاریخی بنا شد، برمی گردد.
با وجود پژوهش های انجام شده، نمی توان به تاریخ دقیق تأسیس اولین زندان در تاریخ دست یافت، اما می توان حدس زد از زمانی که اولین حکومت ها شکل گرفتند زندان ها هم وجود داشتهاند، چرا که نه تنها حاکمان، برای مجازات مجرمان و مخالفان حکومت خود که حتی مالکان و ارباب های ستمگر نیز برای تنبیه رعایایشان، مکان هایی مانند زندان داشته اند و به وقت لازم، چنین اشخاصی را در آن به حق و ناحق زندانی می کردند.
«قلعه فراموشی» تا ظهور پیامبر(ص)
البته بر اساس برخی منابع، اولین زندان در جهان باستان آن هم به روش انفرادی در «رم» بنا شده است. در شرق باستان هم در مصر، بین النهرین و ایران، زندان هایی وجود داشته است. «امپراتوری آشور»، دزدها، رشوه خواران، رانده شدگان دستگاه سلطنت و اسیران خارجی را به زندان می انداخت و غالبا در گروه های پرشمار روانه کار اجباری می کرد. در دوره ساسانیان، زندان به اشکال گوناگون در ایران وجود داشت، از زیرزمین های قصرها و چاه ها تا قلعه هایی که نام یکی از آن ها در تاریخ معروف به «قلعه فراموشی» است؛ زندانی که تا قبل از دوره ساسانیان هیچ نمونه ای از آن وجود نداشت. در واقع این قلعه، اولین زندان سیاسی است، چرا که برای حبس و حذف اشخاص بلندمرتبهای که مخالف و تهدیدی برای حکومت بودند، طراحی شده بود.
همزمان با این دوره تاریخی، در بخش دیگری از جهان پیامبری با اعتقاداتی ظهور کرد نه تنها متفاوت که برخلاف آنچه که میان حکمرانان آن زمان در جهان مرسوم بود. یکی از این تفاوت ها مربوط به مسأله زندان و زندانی است.
بر اساس معتبرترین منابع، «زندان در زمان خود پیامبر اسلام رایج و معمول بوده است، ولکن مفهوم زندان، مرادف و ملازم با این نبود که جایگاه ویژه ای با خصوصیات معینی بوده باشد. بلکه زندانی کردن افراد، گاهی در خانه و گاهی در مسجد و گاهی نیز در دهلیز و پیش ورود خانه ها یا در مکان های دیگر صورت می گرفته و منظور این بوده است که آزادی های فرد بزهکار محدود شده و از آمد و شد آزادانه او جلوگیری شود».
اسیران جنگی هم در محوطه ای که از خار و چوب و نی در کنار مسجد ساخته شده بود، نگهداری می شدند و در موارد خاصی آن ها را به ستون های مسجد می بستند که پیرزنان از آنان نگهداری می کردند.
بعد از دوران پیامبر، بنا بر دو دیدگاه، «عمر بن خطاب» با خرید خانه ای بزرگ برای راه اندازی زندان و «علی بن ابیطالب(ع)» با برپایی مکان هایی معروف به «نافع» (ساخته شده از نی) و«مخیس» (ساخته شده از گل و سنگ) در شکل گیری زندان های جدید نقش داشته اند.
در واقع منظور امام از احداث این دو زندان، کیفر دادن افراد به منظور اصلاح و تربیت آنان بود و نامگذاری این زندان ها به «نافع» که ضد ضرر است و «مخیس» که به معنی نرم و خوار کردن و تمرین دادن می باشد در همین راستا صورت گرفت.
رویکرد رئوف و عادلانه نسبت به زندانیان
نکته قابلتأمل در میان سیر تغییرات و تحولاتی که مسأله زندان و زندانی در دوره های مختلف تاریخی، چه در ایران و چه در دیگر سرزمین ها داشته، نگاه و رفتار متفاوت و عادلانه حضرت علی(ع) آن هم در آن روزگار به زندان و زندانی است که در چند سده اخیر موردتوجه بسیاری از عدالتخواهان قرار گرفته، بدون آن که بدانند قرن ها پیش اولین قدم های این عدالتخواهی را آن مرد بزرگ برداشته است.
حضرت علی(ع) در زمان خلافتشان به غیر از بازدیدهای مرتب از زندان و جویای احوال زندانیان شدن، برای آنها برنامه های خاصی داشتند، به صورتی که عادت های شرعی و برنامه های تهذیبی، آموزش قرآن و فراگیری سواد خواندن و نوشتن در این زندان ها کاملا رعایت می شد و جزو برنامههای اجباری آنان بود. ایشان به غیر از تأمین و تهیه غذا و لباس برای زندانیان، به آن ها اجازه هواخوری می داد و به وضع بهداشت زندان ها توجه داشت.
روش امیرالمؤمنین (ع) در تأمین هزینههای زندان به این صورت بود که اگر فردی از یک قبیله زندانی می شد و مالی داشت، هزینه زندانی از مال خودش تأمین می گشت و اگر مالی نداشت، هزینه او را بیت المال تأمین می کرد.
پیشگامی شهر تبریز
اما چنین رویکردهایی به مسأله زندان و زندانی و در پی آن خانواده های آنان در دوره های مختلف تاریخی به قدری کمیاب بوده که در روزگار ما -که به ظاهر با عدالت تمام رفتار می شود- باز هم زندانی شدن و مشکلاتش کابوسی انکارناپذیر است. البته نباید تلاش های کسانی را که به خصوص در سده های اخیر جهت بهبود وضعیت افراد زندانی و مهم تر از همه، توجه به خانواده های زندانیان داشته اند نادیده گرفت؛ از جمله شکل گیری انجمن هایی در قالب مؤسسات خیریه مردمی در زمان پهلوی اول در جهت حمایت از خانواده های زندانیان.
یکی از این انجمن ها با هدف حمایت از خانواده های زندانیان تبریز در سال 1306 هجری شمسی با پیشنهاد چند نفر از خیرین آن شهر تأسیس شد. در واقع برای اولین بار گروهی از متجددین و نیکوکاران متوجه اهمیت دادن به وضعیت خانواده هایی شدند که سرپرستشان به هر دلیلی در زندان است و امکان این که اعضای خانواده دچار مصیبت و معضلات بیشتری شوند، وجود دارد. در واقع تا آن زمان کارهای عام المنفعه، معطوف به کمک به یتیمان، بیماران، نیازمندان، بی خانمانان و بی سرپرستان فقیر بود.
کمک های این انجمن به خانواده های زندانیان به دو بخش مادی و معنوی دسته بندی شد. پس از این که فرد از زندان آزاد می شد در صورت نداشتن کار و محل درآمد، از کمک های انجمن برای گذران زندگی خود و خانواده اش تا زمان سر و سامان گرفتن برخوردار بود. از طرفی برای راهاندازی شغل، سرمایه اولیه ای به آنان داده می شد. البته بعدها خود انجمن مستقیما کارگاه ها و کارخانه هایی چون کارگاه خیاطی، نجاری، جوشکاری و... راه انداخت که توسط زندانیان اداره می شد و برای آنان درآمد داشت.
این جریانات که تازه عده ای نسبت به تأثیرات مثبت آن بر زندگی زندانیان و خانواده هایشان آگاهی یافته بودند به جایی رسید که به مرور زمان، انجمن هایی مردمی و دولتی با هدف کمک به زندانیان و خانواده آنها شکل گرفت؛ از جمله یکی از باسابقهترین آنها «بنگاه حمایت از زندانیان» که در آبان ماه سال 1320 هجری شمسی با تدوین اساسنامهای تحت ریاست عالیه وزیر دادگستری با پیشنهاد رئیس مجلس شوراى ملى و نخستوزیر به تصویب هیأت وزیران وقت رسید و تا به امروز با تغییراتی در اساسنامه به عنوان «انجمن حمایت از زندانیان» در کنار دیگر انجمنها مشغول به فعالیت است.