روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: اولین قدم هم این است که منفذها را بکاویم، بیابیم و چنان ببندیم که هیچ نفوذیی نتواند راهی در آن برای خود باز کند. ما از نفوذیها کم ضربه نخوردهایم. آنچه در کنسولگری در دمشق اتفاق افتاد، فقط آخرین نمونه ماجرا بود و الّا از اول انقلاب تا کنون هرجا ضربه خورده ایم، پای نفوذیها در میان بوده است.
از انفجار حزب جمهوری اسلامی تا دفتر نخست وزیری تا هرجای دیگر. شناسایی و شکار آنان میتواند امنیت را ارتقا دهد و الّا اگر آنان باشند و همه تجهیزات جنگی جهان را در اختیار داشته باشیم باز راه به مقصد نخواهیم برد. باید دیوارها را بکاویم. موشها را بیابیم و گوشِ شان را چنان بکشیم که درس عبرت شود برای همه گوشهایی که به داد و ستد با زبان مشغولند تا به زیان ایران و انقلاب اقدامی صورت گیرد.
نفوذی را باید در میان خودیها جستجو کرد. در نزدیکترین حلقه دوستان. همانها که میشنوند حرفها را. آشنایند با کدها و نشانهها.
این بار بیاییم و داستان را از آول به آخر بخوانیم. چه کسانی از رفتنِ سردار زاهدی مطلع بودند؟ علامت سؤال را جلوی تک به تکشان بگیریم و جوابشان را عیار بسنجیم تا معلوم شود دهان و کلمات کدامشان بوی خیانت دارد. به دیوار شبهدوستان هم تکیه نکنیم. در سوریه و لبنان که جاسوس روان است، کسی را به دوستی نگیریم. روی دیوار صاحبان اس۳۰۰ و اس۴۰۰ هم که هنگام حمله دشمن به خواب میروند یادگاری ننویسیم. روی پای خود بایستیم.
برای همراهی تمام ساحتی ملت هرچه میتوانیم هزینه کنیم. فقط ایرانی است که در دفاع از ایران تا پای جان میایستد. فقط ملت است که پای این مُلک جان میدهد. به این ملت و نگاه و نظرش احترام بگذاریم. اینان که برخیزند، همه دشمنان یکی بعد از دیگری خواهند نشست. هوشیاری هم یعنی اعتلای هارمونی و تقویت همراستایی در این ملت. این میتواند قدرت بازدارندگی ما را جاودانه کند.