اعتماد نوشت: نتیجه بررسیها بر فهرست استادان علوم پزشکی حذف شده از مهر 1401 تا شهریور 1402 نشان داد که بین 5 دانشگاه دولتی علوم پزشکی تهران، ایران، بابل، کرمانشاه و تبریز، بیشترین احکام حذف و بازنشستگی اجباری مربوط به دانشگاه علوم پزشکی تهران با 11 مورد بوده و دانشگاه علوم پزشکی ایران با 5 مورد، دانشگاههای علوم پزشکی بابل با 2 مورد و دانشگاههای علوم پزشکی کرمانشاه و تبریز، هر کدام با یک مورد در ردیفهای بعد قرار میگرفتند.
آخرین سند تایید ادعای استادان درباره برکناری سلیقهای در دانشگاه علوم پزشکی تهران با تابلوی «رعایت قوانین و جوانسازی بدنه دانشگاه» گزارشی است که بهمن پارسال در خبرگزاری «خبرآنلاین» منتشر شد و طبق این گزارش که فهرستی از نام و دانشگاه محل تدریس استادان حذف شده را ضمیمه داشت، از مجموع 66 استاد اخراجی و تعلیق شده و وادار به بازنشستگی طی دو سال اخیر، 26 نفر از دانشگاه علوم پزشکی تهران بودهاند.
بنابراین، اسناد تایید ادعای استادانی که مدعی هستند به دلایل سیاسی و سلیقهای و بدون توجه به قوانین از بدنه آموزش کنار گذاشته شدهاند، بسیار مفصلتر از توجیهات مسوولان وزارت بهداشت است. درحالی که طبق اعلام معاون آموزشی وزارت بهداشت، آییننامه بازنشستگی اساتید دانشگاههای علوم پزشکی، یک مجموعه واحد است که نسبت به «سنوات قبل» هم هیچ تغییری نداشته، حالا و در جواب توضیحات رییس دانشگاه علوم پزشکی تهران که مدعی استناد به قوانین متفاوت برای حذف استادان این دانشگاه است، باید این سوالات را مطرح کرد که آیا ممکن است برای صدور حکم بازنشستگی در یک مکان واحد و برای جمعی واحد، دو ضابطه قانونی موجود باشد؟
مدیریت دانشگاه علوم پزشکی تهران چطور برای صدور احکام بازنشستگی استادان خود، به مجموعه قوانینی استناد کرده که از نظر دیوان عدالت اداری وجاهت قانونی نداشته؟ آیا امکان دارد که مجموعه مدیریت یک دانشگاه علوم پزشکی، از ضوابط بازنشستگی جدید بیاطلاع باشد و بر مدار قوانین قدیمی و منسوخ حکم بدهد؟ اگر این استادان به دیوان عدالت اداری مراجعه نمیکردند و برای احقاق حق قانونی خود به دستگاه قضایی متوسل نمیشدند، امروز چه سرنوشتی داشتند؟