عاصفه اله وردی در یادداشتی در ضمیمه خانواده امروز روزنامه اطلاعات نوشت: سراسیمه بود و نمیدانست از کجا شروع کند. از درس و مشق پسرش گفت اما خیلی سریع مسیر صحبتها را به سمت جدال بین خودش و همسرش عوض کرد.
گاهی وقتها در دل یک مراجع حرفهای ناگفته آنچنان است که از همان لحظههای اول خودش را نشان میدهد، او دایم پشت این موضوع و آن موضوع مخفی میشود تا از دردهایش فرار کند. بالاخره موضوع اصلی را پیش کشید و در همان جلسه اول مشخص شد که همسری خود شیفته دارد که دیگر تاب و توان تحمل برایش نگذاشته است. ببینیم چطور میشود که کسی به یک فرد خودشیفته دل میبندد.
افراد خودشیفته عزت نفس ندارند و یک خود کاذب برای خود دست و پا میکنند. آنها تنها وقتی وارد یک رابطه عاطفی میشوند که، مطمئن باشند این رابطه عزت نفس آنها را افزایش خواهد داد.
جالب اینکه در آغاز رابطه سعی میکنند چهرهای خاص و جذاب از خود نشان بدهند تا تحسین و تمجید را دریافت کنند و اگر نتوانند با این خودِ پرطمطراق، تحسین و تمجید را از سوی شما دریافت کنند به شدت متعجب، ناراحت و خشمگین خواهند شد.
چطور ازدواج میکنند؟
شاید برای شما هم این سئوال پیش بیاید که چه افرادی خودشیفتهها را جذب خود میکنند؟ افرادی که دوست دارند در رابطه عاطفی، گمنام و ناشناخته بمانند، بسیار در تله افراد خودشیفته میافتند. چرا که اگر متمایل به ابراز نیازها و احساسات خود باشند، فرد خودشیفته آنها را نادیده میگیرد و به سرعت به سمت موضوعات مورد علاقه خود میرود. او درست مثل یک کودک عمل میکند و متوجه نیست که دیگران نیز نیازها و آرزوهای خاص خود را دارند و برای آنها تلاش میکنند.
خودش را میخواهد
چنین فردی از اینکه شما به نیازهای خودتان اهمیت میدهید، ناراحت میشود و آنها را بی اهمیت میشمارد. تا جاییکه نیازهای شما را نشانه ضعف شما در نظر میگیرد و همین را به شما القا میکند. البته که افراد خودشیفته، در آغاز رابطه، بسیار هم باهوش و آشنا با مهارتهای اجتماعی به نظر می رسند. تا حدی که طرف مقابل تصور میکند با فردی همدل آشنا شده است. اما به همان سرعت که شما مجذوب او می شوید، توجه او دوباره به سمت علایق و نیازهای خودش بر میگردد.
همدلی ندارد
او از نظر عاطفی قادر به درک تاثیر رفتارها و گفتارهایش بر روی اطرافیان نیست. اغلب افراد از اظهار نظرهای چنین فردی، احساس ناراحتی میکنند. خودشیفتهها حتی در مرور خاطراتشان، دیگران را در نظر نمیگیرند.
اگر هدیهای به آنها بدهید، ممکن است در همان لحظه، آن را به دیگری تقدیم کنند یا گلی را که به شما تقدیم کردهاند، چند لحظه بعد از شما بگیرند و به دیگری بدهند. اگر در مواردی از او موفقتر عمل کنید، باید انتظار ناراحتی او را داشته باشید. ممکن است حتی به شما بگوید در این مورد شانس آوردی یا آنقدرها هم کار مهمی انجام ندادی.
تکرار اشتباه
وقتی مراجعه کنندگان به دفتر مشاوره را دستهبندی میکنیم، متوجه میشویم که افراد، اکثراً الگوهای رفتاری خاصی را در زندگی خود تکرار میکنند. مثلاً کسی که عاشق فرد خود شیفته میشود، معمولا کارنامهای پر از روابط ناتمام با این افراد دارد. سئوال اینجاست که چه چیز باعث میشود که فردی از یک سوراخ بارها گزیده شود؟
یکی از مهمترین سئوالهایی که افراد در ارتباط با شریک عاطفی خودشیفته خود میپرسند، این است که چرا من در همان برخورد اول او را پسندیدم؟ چه چیزی در او وجود دارد که مرا جذب او میکند؟
کسب قدرت
آیا شما هم کسی هستید که جذب افرادی میشوید که کسب قدرت و شهرت از دلمشغولیهای بیپایان اوست؟ آیا از همنشینی با افرادی که خود را برجسته و خاص میدانند و به دنبال افراد ویژه و مخصوصی هستند لذت میبرید؟
کسانی که به طور دائم انتظار دارند دیگران رفتار و برخورد ویژهای با آنها داشته باشند. آیا متوجه شدهاید که به طور دائم با افرادی ارتباط برقرار میکنید که از شما سوء استفاده میکنند و قادر به درک و فهم احساسات و نیازهای شما نیستند. شدیداً به دیگران حسادت میکنند، اما اینها همه را از چشم دیگران میبینند.
ظاهری متفاوت
آیا به نظر شما عاشق یک فرد خودشیفته شدن کار راحتی نیست؟ چگونه ممکن است کسی عاشق فردی با این ویژگیها شود؟ اما در نظر داشته باشید که افراد خودشیفته به ظاهر کارآمد با اعتماد به نفس بالا دارای عزت نفس، با تجربه و موفق به نظر میآیند. در واقع بسیار دشوار است که کسی بتواند تحت تاثیر فردی خودشیفته با هوش بالا قرار نگیرد. در حالی که بعدها متوجه میشود آن ویژگیها چیزی جز دروغ، خیالپردازی و بزرگنمایی نبوده است.
همه چیز با تو
بهتر است اینگونه از شما بپرسم آیا تمایل دارید که در درون یک رابطه تحت کنترل قرار بگیرید؟ آیا تمایل دارید که همه چیز را در زندگی به دیگری بسپارید؟ درحالی که تصور میکنید او فردی قوی، توانا و همه فن حریف است.
آیا آمادگی دارید زمام زندگی خود را به طور کامل به دست او بسپارید؟ در این صورت شما به دنبال یک شریک عاطفی خودشیفته میگردید. اگرچه تکیه کردن به او در ظاهر، شما را از نگرانیهای حاصل از مسئولیت و تصمیم گیری رها میکند، اما متاسفانه در نهایت او صرفاً به خاطر علایق و نیازهای خود، رهبری این رابطه را بر عهده میگیرد نه اینکه از توانایی بیشتری نسبت به شما برخوردار باشد.