سجاد تبریزی خبرنگار اطلاعات نوشت: ثبت جهانی «مهمانی افطار»، «هنر تذهیب» و «جشن سده» به همراه چند کشور همسایه در فهرست میراث ناملموس جهانی، افتخار بزرگی برای فرهنگ مردمانی است که هزاران سال در این پهنه بزرگ به آرامش و تسامح زیستهاند. میراث ناملموس، میراثی فرامرزی و متعلق به مردمانی است که تاریخ مشترکی دارند و گرچه ممکن است امروزه خطی فرضی میانشان کشیده و آنها را از هم جدا کرده باشد، ولی روزی روزگاری با هم زیستن را تجربه کردهاند.
موضوع پاسداری از میراث ناملموس، واکنشی خردمندانه به «جهانیسازی» و شتاب بیامان سفینه بهرهروی اقتصادی در جهان است که طی دو دهه گذشته، موفقیتهای نسبی برای کاهش سرعت تخریب فرهنگها داشته است.
با این حال در برخی موارد، ثبت میراث ناملموس کشورهای همسایه در افکار و اذهان عمومی ایران با واکنشهایی مواجه شده که به نظر میرسد ریشه در عدم شناخت صحیح از فلسفه این ثبتها در فهرست میراث ناملموس جهانی یونسکو داشته باشد.
مرکز مطالعات در خیابان کوشک
عمارت چشمنواز «کوشک شقاقی» در مرکز تهران، محلی است برای مطالعات پاسداری از میراث ناملموس حوزه آسیای غربی و مرکزی، عمارتی که همانند مقوله میراث ناملموس، ناشناخته مانده است.
دکتر آتوسا مومنی، رییس مرکز مطالعات پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس در آسیای غربی و مرکزی میگوید: در این مرکز برای 24 کشور در حوزه آسیای غربی و مرکزی، طراحی، برنامهریزی و سیاستگذاری میشود و همچنین آموزش، ترویج و شبکهسازی به منظور تبادل اطلاعات و ظرفیتسازی در راستای پاسداری از میراث ناملموس برای این حوزه جغرافیایی صورت میگیرد.
این مرکز یکی از مراکز هشتگانه یونسکو برای پاسداری از مواریث ناملموس از طریق اجرایی کردن کنوانسیون 2003 به شمار میرود که به دلیل جایگاه فرهنگی – تاریخی و تمدنی کشورمان و سابقه درخشان در حفاظت و پاسداری از مواریث ملموس و ناملموس و همچنین با توجه به ثبتهای موفق پروندههای ملی و جهانی انتخاب شده است.
چرا پاسداری میراث ناملموس؟
شاید به دلیل عدم آشنایی دقیق از صورتهای میراث فرهنگی، ارزش و اهمیت میراث ناملموس بهطور فراگیر واضح نشده است. دکتر آتوسا مومنی در این باره میگوید: پس از ویرانیهای جنگ جهانی دوم و وارد آمدن آسیبهای جبرانناپذیر بر ارزشهای صوری و جوهری جامعه بشری، میراث ارزشمند فرهنگی و تاریخی ملتها از طریق قانون الزامآور جهانی کنوانسیون 1972 در چتر حفاظتی قانونمند قرار گرفت که 10 معیار را مد نظر قرار میداد.
معیار شماره شش میتوانست توجهات را به میراثهای زنده جلب کند، یعنی میراثی که بهطور مستقیم یا ملموس مرتبط با رویدادها یا سنتهای زندگی، افکار و عقاید یا آثار هنری یا ادبی دارای اهمیت عالی جهانی باشد. به عبارتی فارغ از تاریخ و ارزشهای نمادین تاریخی، معرف یک رویداد، باورمندی و وجوه زندهای از تعامل بین انسان و طبیعت باشد، اما به دلیل دخالت ابرقدرتها ــ کشورهایی چون آمریکا و انگلیس ــ این بند از میدان به در شد.
از طرفی سرعت «جهانی شَوی» و هجمه فرهنگ غرب برای درنوردیدن فرهنگ شرق و آفریقا به قدری زیاد بود که سازمان ملل متوجه شد اگر این روند متوقف نشود، هیچ فرهنگی باقی نمیماند؛ یعنی از دانش کهن، از هویت ملی ملتها، از هنرها و... هیچ نمیماند.
برای همین از حدود سال 1982 نخبگان بر آن شدند تا برای حفاظت از مواریث زنده بشری که زیر ریل قطار یکپارچهسازی فرهنگ غرب در حال اضمحلال بودند، اقدامی عملیاتی را رقم بزنند.
در نهایت کنوانسیون جدیدی خلق شد تا میراثهای زنده و ناملموس، شناسایی، صیانت و ترویج شوند و در منظومهای جدید در فهرستی ممتاز به نام میراث ناملموس بشری پایدار بمانند و بهعنوان گنجینههای دانشی و هویتی ثبت شوند؛ چرا که میراثهای زنده خالق میراثهای ملموس هستند و اگر مواریث ناملموس حفاظت شوند، انتقال فرهنگ و تجربیات زیسته انسان تضمین میشود. با این هدف، کنوانسیونی با عنوان کنوانسیون 2003 برای پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس به تصویب رسید و به دنیا پیشنهاد شد.
این باستانشناس ضمن تبریک ثبت چندملیتی سه عنصر ارزشمند ایرانی اخیر، افطار، هنر تذهیب و جشن سده تأکید میکند: پس از ثبت اخیر سه اثر، ما رتبه پنجم را در دنیا به دست آوردهایم.
چرا میراث ما در جاهای دیگر ثبت شد؟
پروندههای ثبت میراث ناملموس در کشور ما در مواردی با جنجال مواجه شد، بسیاری از ایرانیان از ثبت برخی از عناصر فرهنگی در کشورهای دیگر نگرانند. دکتر آتوسا مومنی میگوید: برای ثبت آثار ناملموس سه معیار وجود دارد. اول این که عنصر موردنظر، حقوق بشر را به رسمیت بشناسد. دوم این که عنصر فرهنگی موردنظر به توسعه پایدار وفادار باشد، مثلا اگر قرار است دانش و مهارت خلق یک هنر سنتی و صنایع دستی چوبی به منابع جنگلی لطمه بزند، هرگز در منظومه میراث ناملموس ثبت نمیشود.
سومین معیار این است که پدیده فرهنگی موردنظر دچار شکست نسلی نشده باشد و بر مدار تداوم و انتقال بیننسلی، عبوری موفق و تأثیرگذار داشته باشد، یعنی تا این لحظه به حیات خود هرچند با تغییرات، ادامه داده باشد.
«نوروز» یکی از نمونههای برجسته میراث ناملموس بشری است که هر سه معیار را داراست و ما به همراه کشورهای منطقه آسیای غربی و مرکزی دیگر موفق به ثبت آن بهعنوان میراثی صلحپرور و مهرگستر شدیم و آن را در انگارهای چندملتی به جهان هدیه کردیم.
روح پاسداری از میراث ناملموس
میراث ناملموس، میراثی سیال، زنده و مرزنورد است و برخلاف میراث ملموس به یک جغرافیای سیاسی محدود نمیشود. رییس مرکز مطالعات پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس توضیح میدهد: روح کنوانسیون 2003 برای پاسداری از میراث ناملموس مبتنی بر وفاق ملتهاست، در حالی که روح کنوانسیون 1972 مبتنی بر «ترین»ها و ارزشهای یگانه و ممتاز تاریخی و طبیعی است و بر مبنای مالکیت اثر فرهنگی ـ تاریخی در نظام مدیریت حاکمیتی دولتها شاخص میشود.
میراث ناملموس در واقع میگوید ما کسانی هستیم که در توسعه پایدار و داشتههای امروز بشر نقشآفرین بوده، میراث نسلهای پیش از خود را تکریم و حفاظت کرده و به درستی به نسل آتی انتقال دادهایم. لذا امروز بر مدار وفاق با حاملان و ناقلان میراثهای زنده در پی هدایت آن به نسلهای آتی اهتمام میورزیم و با تأکید بر اهمیت احصای مواریث مشترکمان فراتر از مرزهای جغرافیای زیستی و سرزمینی امروزمان به دنبال شناخت اشتراکات و بهرهگیری و نیز صیانت از آنهاییم تا در مسیر توسعه پایدار و حصول صلح جهانی قرار گیریم.
لذا اگر گاهی بین ما و کشوری دیگر بر سر ثبت میراث ناملموس، رقابتهای غیرسازنده به وجود میآید، نشان از این دارد که ما به روح و جوهره چرایی پاسداری از میراث ناملموس نزدیک نشدهایم.
نگرانیهای ثبت
ثبت ساز «تار» از کشور آذربایجان در فهرست میراث ناملموس، در فضای رسانهای کشور بازتاب مثبتی نداشت و نگرانی ایجاد کرد. سال گذشته همین اتفاق در مورد ورزش پهلوانی تکرار شد. دکتر مومنی با اشاره به این موارد میگوید: وقتی تار آذربایجان ثبت شد، شاهد حواشی زیادی بودیم. هرچه توضیح میدادیم که ما دو سال پیش از آن، ردیف موسیقی ایرانی را ثبت کردیم که تار یکی از عناصر مهم نواخت در آن است، حرف ما شنیده نمیشد.
میگفتند چرا پهلوانی در آنجا ثبت شد؟ ما توضیح میدادیم که پهلوانی در سال 2011 توسط ایران ثبت جهانی شده، حالا کشور آذربایجان، پهلوانی خودش را با تفاوتها و شباهتهایی که آنها را زنده نگاه داشته، ثبت کرده است و این اقدام از منظر قانونی و کنوانسیونی ایرادی ندارد. لذا این انتظار درست نیست که با ثبت عنصری زنده و مرزنورد در جغرافیای دیگر مخالفت کنیم. کنوانسیون بر پایه وفاق و صلحآفرینی ایجاد شده و مخالفت با عناصر فرهنگی ملتها با روح آن در تضاد است.
وی تأکید میکند: ما برای وصل کردن آمدیم. پاسداری از میراث ناملموس مشترک در واقع دیپلماسی فرهنگی برای ما ایجاد میکند، چرا که افتراقها از میان میرود. ما به دنبال نقاط مشترک هستیم تا به یکدیگر نزدیک شویم.
میراث ناملموس و محیط زیست
«توسعه پایدار» با آنچه در اذهان در مورد توسعه شکل گرفته تفاوت دارد. توسعه بر مبنای تولید ناخالص ملی است ولی توسعه پایدار به حفاظت از طبیعت و ارتباط انسان با آن توجه دارد.
از این منظر، حفاظت از میراث ناملموس، حفاظت از محیط زیست و منابع ارزشمند آن است. رییس مرکز مطالعات پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس میگوید: اگر حکمرانی میراث ناملموس در دنیا وجود داشت، امروز دچار تغییرات اقلیمی نبودیم، چرا که گذشتگان ما خود را با طبیعت و زمین انطباق داده بودند و بهرهبرداری از منابع سرزمینی با توان زمین همخوانی داشت.
دکتر آتوسا مومنی در پایان گفتگوی خود با روزنامه تأکید میکند: جوهره کنوانسیون 2003 یونسکو برای پاسداری از میراث ناملموس، تلاش برای ایجاد همگرایی بین ملتها و توسعه و رونق اقتصاد معیشتی پایدار جوامع و توجه به بازیابی ارتباط صحیح میان انسان و طبیعت برای حصول توسعه پایدار است.