دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۴:۲۶
نظرات: ۰
۰
-

اقدامات نتانیاهو در گسترش تنش‌ها، عرصه‌های داخلی و خارجی آمریکا را نیز مدنظر داده است. آنچه که نتانیاهو از درک آن عاجز است دو موضوع مهم می‌باشد. اول آنکه ریشه مشکلات منطقه، ماهیت انگار‌های صهیونیستی است. دوم آنکه ایران و مقاومت قوی‌تر و هشیارتر از همیشه هستند.

محمد کاظم سجاد پور: اقدامات رژیم صهیونیستی در انجام چند ترور و مخصوصاً ترور شهید اسماعیل هنیه، به بحث‌ها و تحلیل‌های گوناگون در سراسر جهان در مورد منطقه آسیای غربی دامن زده است.شاید هیچگاه در دوران اخیر، مانند امروز، نه منطقه خاورمیانه، پرتنش نبوده و سخن از جنگ منطقه‌ای در پی اقدامات رژیم صهیونیستی، ترجیع‌بند هر تحلیلی شده است.

در کنار عوامل ساختاری، تردیدی نیست که نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، به عنوان فردی که نتوانسته بحران‌های گوناگون رژیم و مخصوصاً  موضوع گروگان‌ها را حل و فصل کند، بیشترین نقش را در ایجاد شرایط کنونی دارد. اما نتانیاهو و رژیم صهیونیستی را نمی‌توان بدون در نظر داشت عنصرآمریکا، مورد بررسی قرار داد. 

مخصوصاً که اگر در نظر بگیریم که آمریکا در فضای انتخاباتی به‌سر برده و حدود صد روز دیگر، ترامپ یا هریس، رئیس‌جمهوری خواهند شد.  لذا سؤالی جدی از نظر تحلیلی فراروی ما قرار می‌گیرد و آن اینکه چون می‌توان رفتار و سیاست‌های نتانیاهو در افزایش تنش در منطقه را با توجه به عنصر آمریکایی معادلات و کنش و واکنش‌های کنونی مورد بررسی قرار داد؟ در جواب باید سر پدیده«پرخاشگری در موقعیت ضعف»،تغییر دادن معادلات داخل آمریکا به نفع ترامپ «و کشاندن آمریکا به جنگ منطقه‌ای» را مورد مداقه قرار داد.

ناتوانی و ضعف رژیم صهیونیستی و شخص نتانیاهو در مدیریت بحران و چالشی که از 7 اکتبر 2023 آغاز شده است نیازی به توضیح ندارد. شخص نتانیاهو و رژیم صهیونیستی، علیرغم بمباران مردم بی‌دفاع فلسطین و ترورهای متعدد، نه فقط در تأمین امنیت رژیم ناتوان، بلکه نتوانسته‌اند گروگان‌ها را هم نجات دهند. هیچ‌گاه رژیم صهیونیستی بدین درجه در جهان منزوی و محکوم نبوده و هیچ‌گاه مانند امروز، جهان به فلسطین و فلسطینی‌ها هم روی نشان نداده است. در بیش از هفت دهه‌ای که از تأسیس رژیم صهیونیستی می‌گذرد، از نظر حمایت جهانی، فلسطینی‌ها  تا این حد مورد توجه جهانیان نبوده‌اند به‌گونه‌ای که جانبداری از فلسطین تبدیل به جریانی جدی در داخل مجموعه‌های غربی مخصوصاً ایالات متحده شده است. 

در این میان نتانیاهو، یک خط گفتمانی و تبلیغاتی را دنبال می‌کند و آن مسئله فلسطین و فلسطینی‌ها نیست. مسئله از نظر ایران است. گسترده کردن عرصه نبرد به خارج از فلسطین، در حقیقت، فرار از پذیرش ناتوانی و فرافکنی است. آنچه که در نطق نتانیاهو در کنگره آمریکا، هویدا بود،‌ همین پدیده بود.اما ورای هیاهوهای تبلیغاتی و ناتوانی‌های عمیق ساختاری و شخصیتی، نتانیاهوی ضعیف شده، نگاهی استراتژیک به داخل آمریکا و تحولات پیش روی آن کشور در عرصه انتخابات دارد. روابط رژیم صهیونیستی و آمریکا بسیار عمیق، استراتژیک و ماهوی است.

اما در جزئیات و اولویت‌های سیاسی لحظه‌ای، نمی‌توان تفاوت‌ها را منکر شد. بایدن رئیس جمهور تضعیف شده و ناتوانی است که به طور همزمان با چند مسئله در رابطه با رژیم صهیونیستی و نتانیاهو روبروست. او متعهد به امنیت رژیم صهیونیستی است. اما مسئله اصلی در اطمینان یافتن از پیروزی هریس در انتخابات است. واضح است که نتانیاهو بین هریس و ترامپ، دومی را نه فقط ترجیح می‌دهد، بلکه برای پیروزی او سخت تلاش می‌کند.

ترامپ برای نتانیاهو، شناخته شده است. ترامپ از نظر نتانیاهو، به رژیم صهیونیستی، چک سفید داده و می‌دهد. اقدامات ترامپ برای رژیم صهیونیستی، کم سابقه و تاریخی است. این نتانیاهو بود که با دوستی با ترامپ، جناح راست رژیم صهیونیستی را از نظر گرفتن امتیازات فربه کرد.

هریس، در نقطه مقابل، از نظر نتانیاهو، در حمایت همه جانبه از رژیم صهیونیستی با ابهامات متعددی روبروست. او ادامه اوباماست. او چندین بار بر لزوم حفظ جان فلسطینی‌ها تاکید کرده است.

هریس بعد از دیدار اخیر با نتانیاهو ضمن حمایت از امنیت رژیم صهیونیستی گفت مهم است که این امنیت چگونه تامین می‌شود؟ گزاره‌ای که به مذاق نتانیاهو خوش نمی‌آید. هریس به رای طرفداران فلسطین در چند ایالت موسوم به ایالت چرخشی نیاز دارد و به هر صورت ضمن حمایت از رژیم صهیونیستی، موضع رعایت حقوق فلسطینی‌ها را خواهد گرفت.

لذا از نظر راست افراطی رژیم صهیونیستی و نتانیاهو، نه فقط ترامپ باید پیروز شود، بلکه باید کاری کرد که هریس نتواند سربلند کند و مناسب‌ترین راه درگیر کردن آمریکا و یک جنگ منطقه‌ای است.

در صورت شدت گرفتن تنش‌هایی که زائیده رفتار رژیم صهیونیستی و تصمیمات نتانیاهوست، دامنه درگیری گسترده خواهد شد و آمریکای بایدن وارد جنگ و منازعه‌ای می‌شود که ابتدای آن، معلوم و سرانجام آن نامعلوم است. هدف نتانیاهو در این جنگی که دارد زمینه آن را فراهم می‌کند، به قول توماس فریدمن، ستون فریس نیویورک تایمز در نوشته مورخ اول اوت 2024 (13/5/1403) درگیر کردن نظامی آمریکا و ایران است. این آرزو و طراحی استراتژیک رژیم صهیونیستی در سه دهه‌ای است که از پایان جنگ سرد می‌گذرد.

رژیم صهیونیستی، مخصوصاً در دوران نخست وزیری نتانیاهو که بیش از نیمی از دوران پساجنگ سرد را در برمی‌گیرد، هدف مشخص و معینی را پیوسته دنبال کرده است و آن این که تا حد امکان تنش بین تهران و واشنگتن را عمیق‌تر کند و آن را به مرحله رویارویی و برخورد نظامی برساند. جالب است که جانبداران رژیم صهیونیستی در نوشته‌های استراتژیک خود، مخصوصاً در این اواخر، مهار و برخورد نظامی ایران از سوی ایالات متحده را برابر با راه‌اندازی یک جنگ تمام عیار قلمداد نمی‌کنند و به گونه‌ای این موضوع را القاء می‌کنند که می‌توان، بدون جنگ ولی با ضربه‌های مهم به زیرساخت‌های ایران توسط آمریکا، به اهداف رژیم صهیونیستی دست یافت.

هر چه هست، اقدامات نتانیاهو در گسترش تنش‌ها، عرصه‌های داخلی و خارجی آمریکا را نیز مدنظر داده است. آنچه که نتانیاهو از درک آن عاجز است دو موضوع مهم می‌باشد. اول آنکه ریشه مشکلات منطقه، ماهیت انگار‌های صهیونیستی است. دوم آنکه ایران و مقاومت قوی‌تر و هشیارتر از همیشه هستند.

 در این میان نتانیاهو، یک خط گفتمانی و تبلیغاتی را دنبال می‌کند و آن مسئله فلسطین و فلسطینی‌ها نیست. مسئله از نظر ایران است. گسترده کردن عرصه نبرد به خارج از فلسطین، در حقیقت، فرار از پذیرش ناتوانی و فرافکنی است. آنچه که در نطق نتانیاهو در کنگره آمریکا، هویدا بود،‌ همین پدیده بود.

اما ورای هیاهوهای تبلیغاتی و ناتوانی‌های عمیق ساختاری و شخصیتی، نتانیاهوی ضعیف شده، نگاهی استراتژیک به داخل آمریکا و تحولات پیش روی آن کشور در عرصه انتخابات دارد. روابط رژیم صهیونیستی و آمریکا بسیار عمیق، استراتژیک و ماهوی است. اما در جزئیات و اولویت‌های سیاسی لحظه‌ای، نمی‌توان تفاوت‌ها را منکر شد. بایدن رئیس جمهور تضعیف شده و ناتوانی است که به طور همزمان با چند مسئله در رابطه با رژیم صهیونیستی و نتانیاهو روبروست.

 او متعهد به امنیت رژیم صهیونیستی است. اما مسئله اصلی در اطمینان یافتن از پیروزی هریس در انتخابات است. واضح است که نتانیاهو بین هریس و ترامپ، دومی را نه فقط ترجیح می‌دهد، بلکه برای پیروزی او سخت تلاش می‌کند. ترامپ برای نتانیاهو، شناخته شده است. ترامپ از نظر نتانیاهو، به رژیم صهیونیستی، چک سفید داده و می‌دهد.

 اقدامات ترامپ برای رژیم صهیونیستی، کم سابقه و تاریخی است. این نتانیاهو بود که با دوستی با ترامپ، جناح راست رژیم صهیونیستی را از نظر گرفتن امتیازات فربه کرد. هریس، در نقطه مقابل، از نظر نتانیاهو، در حمایت همه جانبه از رژیم صهیونیستی با ابهامات متعددی روبروست. او ادامه اوباماست. او چندین بار بر لزوم حفظ جان فلسطینی‌ها تاکید کرده است. 

هریس بعد از دیدار اخیر با نتانیاهو ضمن حمایت از امنیت رژیم صهیونیستی گفت مهم است که این امنیت چگونه تامین می‌شود؟ گزاره‌ای که به مذاق نتانیاهو خوش نمی‌آید. هریس به رای طرفداران فلسطین در چند ایالت موسوم به ایالت چرخشی نیاز دارد و به هر صورت ضمن حمایت از رژیم صهیونیستی، موضع رعایت حقوق فلسطینی‌ها را خواهد گرفت.

 لذا از نظر راست افراطی رژیم صهیونیستی و نتانیاهو، نه فقط ترامپ باید پیروز شود، بلکه باید کاری کرد که هریس نتواند سربلند کند و مناسب‌ترین راه درگیر کردن آمریکا و یک جنگ منطقه‌ای است. در صورت شدت گرفتن تنش‌هایی که زائیده رفتار رژیم صهیونیستی و تصمیمات نتانیاهوست، دامنه درگیری گسترده خواهد شد و آمریکای بایدن وارد جنگ و منازعه‌ای می‌شود که ابتدای آن، معلوم و سرانجام آن نامعلوم است.

 هدف نتانیاهو در این جنگی که دارد زمینه آن را فراهم می‌کند، به قول توماس فریدمن، ستون فریس نیویورک تایمز در نوشته مورخ اول اوت 2024 (13/5/1403) درگیر کردن نظامی آمریکا و ایران است. این آرزو و طراحی استراتژیک رژیم صهیونیستی در سه دهه‌ای است که از پایان جنگ سرد می‌گذرد. رژیم صهیونیستی، مخصوصاً در دوران نخست وزیری نتانیاهو که بیش از نیمی از دوران پساجنگ سرد را در برمی‌گیرد، هدف مشخص و معینی را پیوسته دنبال کرده است و آن این که تا حد امکان تنش بین تهران و واشنگتن را عمیق‌تر کند و آن را به مرحله رویارویی و برخورد نظامی برساند. 

جالب است که جانبداران رژیم صهیونیستی در نوشته‌های استراتژیک خود، مخصوصاً در این اواخر، مهار و برخورد نظامی ایران از سوی ایالات متحده را برابر با راه‌اندازی یک جنگ تمام عیار قلمداد نمی‌کنند و به گونه‌ای این موضوع را القاء می‌کنند که می‌توان، بدون جنگ ولی با ضربه‌های مهم به زیرساخت‌های ایران توسط آمریکا، به اهداف رژیم صهیونیستی دست یافت.

هر چه هست، اقدامات نتانیاهو در گسترش تنش‌ها، عرصه‌های داخلی و خارجی آمریکا را نیز مدنظر داده است. 

آنچه که نتانیاهو از درک آن عاجز است دو موضوع مهم می‌باشد. اول آنکه ریشه مشکلات منطقه، ماهیت انگار‌های صهیونیستی است. دوم آنکه ایران و مقاومت قوی‌تر و هشیارتر از همیشه هستند.

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی