چه شد آقای جواد انصافی به سیاه بودن علاقهمند شدند؟
من از دوران دبستان و دبیرستان، کار نمایش انجام میدادم و از سال ۱۳۵۰ بهصورت حرفهای وارد این کار شدم، اما به خودم اجازه نمیدادم که لباس سیاه بپوشم. به خاطر همین شروع به پژوهش درباره شخصیت سیاه کردم و پس از حدود چهار سال به دانستههایی که میخواستم درمورد این شخصیت بدانم رسیدم. در سال ۱۳۵۴ اولین نمایشم را روی صحنه بردم و لباس سیاه پوشیدم.
گفتگو با جواد انصافی را اینجا بخوانید
***
گفتگوی نوروزی با آذین حسینزاده و کتایون شهپرراد؛
زندگی دو شوالیه زیر یک سقف؛ اختلاف داریم ولی مشکلی نیست!
ما در برخی مسائل، دیدگاههایی متفاوت داریم، ولی مشکلی وجود ندارد. من از کتایون خیلی خیلی یاد گرفتهام. آشنایی من با ادبیات فرانسه، مدیون کارهای کتایون است. این یادگیری همیشه به صورت دادوستد و دوسویه بوده. ما از سال ۱۳۶۵ با هم سینما میرفتیم، نمایشگاه میرفتیم، کتاب میخواندیم.
گفتگو را اینجا بخوانید
***
گفتگوی نوروزی با هربرت کریممسیحی
من عاشق ایرانم، ولی ایرانی که میشناسم با آنچه میگویند متفاوت است!
متولد ۱۳۵۸ تهران، عاشق دیدن و حبس کردن دیدنیهایی که در یک لحظه اتفاق میافتد و دلم میخواهد جاودانه شوند. اولین باری که عکس گرفتم زمانی بود که به دنیا آمدم، اولین پلکی که زدم اولین شاتر را زدم و اولین عکس را گرفتم. اولین عکسم با دوربین سال ۱۳۶۹ بود، با دوربین یاشیکا. راستش هیچ وقت نفهمیدم کی عکاس شدم، شاید هم عکاس نیستم و صرفا لمسکننده دکمه شاتر باشم. تعریف درستی از عکاسی در ذهن ندارم. شاید بتوانم بگویم من تصویرگر یک رویا هستم. نمیتوانم از آدمها، حشرات و گلها عکس بگیرم، تنها کاری که میتوانم بکنم عکاسی از آثار باستانی است. خودم را مجبور کردهام که دینم را به این سرزمین ادا کنم و تا جایی که میتوانم آنچه را در رویا از ایران دارم در دنیای واقعی پیدا و ثبت میکنم.
***
گفتگوی نوروزی با آلبرت کوچویی، روایتگر ادبیات
ما آشوریان صاحب نخستین حماسه بشری هستیم!
واژه ناشناخته در مورد ادبیات آشوری، بیرحمانه نیست، واقعیت محض است. ما آشوریان صاحب نخستین حماسه بشری هستیم، «گیلگمش» از نخستین حماسههای جهانی است، پیش از ایلیاد و ادیسه. وقتی نگاه میکنیم به این حماسه و ساختار شعرگونه آن، اندیشه این حماسه هنوز هم بهروز است؛ مسأله مرگ و زندگی و جاودانگی که هنوز هم دغدغه انسان قرن ۲۱ است. ما همیشه حماسه داشتهایم، حماسههایی که سینه بهسینه آمده و حتی آتشسوزان مغولان و تیموریان نتوانسته این ادبیات را نابود کند و از بین ببرد. ادبیات آشوری به زبان عرب نزدیک است، بده و بستانهایی دارد، هم قبل و هم بعد از اسلام. حتی در بسیاری از موارد، آثار آشوری به عنوان ادبیات سریانی در دورههای خلافت ترجمه شده است.
گفتگو را اینجا بخوانید