بهرام امیر احمدیان - روزنامه اطلاعات: این روزها در محیط سیاسی جهان، سخن از احتمال برقراری آتش بس در جبهه های جنگ روسیه علیه اوکراین است. ترامپ رئیس جمهوری ایالات متحده در راستای «آمریکا را دو باره قدرتمند کنیم»، می خواهد سیطره سیاسی-اقتصادی ایالات متحده را بر جهان اعمال کند، به همین سبب بدنبال کشاندن روسیه و اوکراین بر سر میز مذاکره برای برقراری آتش بس و گفت و گوهای صلح است.
ولادیمیر پوتین با بهره گیری از این فضای مه آلود، با فشار های ترامپ، آمادگی خود را برای آتش بس مشروط اعلام کرده است. ترامپ در دوره ریاست جمهوری بایدن با ایرادات زیادی که به ریاست جمهوری او می گرفت، اعلام می کرد که اگر او رئیس جمهوری بود، هرگز جنگ روسیه و اوکراین اتفاق نمی افتاد و در صورت جنگ بلافاصله در طی یک هفته آن را متوقف می کرد. دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده، پس از روی کار آمدن، مذاکراتی را برای تضمین آتش بس و پایان دادن به جنگ در اوکراین آغاز کرد.
در نخستین اقدام، ایالات متحده، نمایندگانی را همراه با نمایندگان روسیه به ریاض فرستاد تا در باره جنگ روسیه و اوکراین به رایزنی بپردازند. دور اول مذاکرات بین هیأت های ایالات متحده و روسیه در۱۷ فوریه در ریاض در عربستان سعودی برگزار شد، هر چند بظاهر برای یافتن راهی جهت آتش بس بود، ولی یکی از دو طرف اصلی جنگ(اوکراین) که مورد تجاوز قرار گرفته، در این مذاکرات مشارکت داده نشده بود. پس از مناقشه شدید بین ترامپ و زلنسکی در کاخ سفید در ۲۸فوریه، ایالات متحده کمک های نظامی و تبادل اطلاعات با اوکراین را به حالت تعلیق درآورد و کی یف را تحت فشار قرار داد تا وارد مذاکرات صلح شود.
در مذاکرات سطح بالا بین هیئت های ایالات متحده و اوکراین که در ۱۱ مارس در جده عربستان سعودی برگزار شد، نتیجه کلیدی موافقت اوکراین با پیشنهاد ایالات متحده برای آتش بس ۳۰روزه بود که مشروط به پایبندی روسیه به همان آتش بس بود.
به گفته مارکو روبیو، وزیر امور خارجه ایالات متحده، توپ اکنون در زمین پوتین است. اولین گام پذیرش این موضوع است که هیچ راه حل نظامی برای این درگیری وجود ندارد و هیچ یک از طرفین نمیتواند از نظر نظامی به اهداف خود دست یابد. این نکته نشان می دهد که روسیه با تمام قدرت نظامی خود توانایی پیروزی نظامی در این جنگ و رسیدن به اهداف نظامی خود را نداشته است و دائما این نبرد را «عملیات ویژه » نام نهاده است.
با این وجود با الحاق شبه جزیره کریمه و اشغال نظامی بخش شرقی اوکراین (که اکثریت ساکنان آن را روس تباران تشکیل می دهند) در ساحل غربی دریای آزوف که به شبه جزیره کریمه متصل و مجموعا یک چهارم خاک اوکراین را تشکیل می دهد، روسیه در مذاکرات صلح دست برتر را داراست، هرچند بخشهایی از روسیه در منطقه کورسک در اشغال اوکراین است. با این وجود جنگ روسیه علیه اوکراین به یک مناقشه بین المللی تبدیل شده است.
پذیرش شرایط روسیه برای آتش بس و برقراری صلح، برای تمامیت ارضی اوکراین، یکپارچکی اتحادیه اروپا و دیگر جمهوری های شوروی سابق، تهدیدی بالقوه و بالفعل است. زیرا در صورت رسمیت یافتن اشغال و ادغام اراضی کشورهای دیگر از سوی اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل، رویه ای برای حقوق بین الملل خواهد بودکه تبعات منفی آن شامل کشورهایی خواهد شد که در برابر تجاوز نظامی ابر قدرتها، ناگزیر به گردن نهادن به افزون خواهی آنها خواهند شد.
در این راه اتحادیه اروپا همان طور که در اجلاس لندن اعلام شد، با حمایت نظامی و پشتیبانی تسلیحاتی و نظامی از اوکراین در برابر روسیه با اهرمهای فشار در اختیار، مقابله خواهد کرد.در همین روزها، کرملین ادعا کرده است که ممکن است از پیشنهاد آتش بس که اوکراین با آن موافقت کرده است، برای کسب امتیازات پیشگیرانه در مذاکرات صلح استفاده کند. بر اساس گزارش موسسه مطالعات جنگ(ISW)، پوتین به ویژه تلاش خواهد کرد تا اوکراین را از مذاکرات کنار بگذارد و فقط با ایالات متحده مذاکره کند.منابع بلندپایه روسی روز ۱۲ مارس به رویترز گفتند که توافق آتش بس موقت باید پیشروی های روسیه در میدان نبرد را «در نظر بگیرد» و «نگرانی های روسیه را برطرف کند».
منابع آشنا با دیدگاه کرملین و وضعیت در گفتگو با بلومبرگ گفتند که پوتین «جدول زمانی» توافق آتش بس را افزایش خواهد داد.
این به او اجازه می دهد تا اطمینان حاصل کند که شرایط او «در نظر گرفته می شود».در این زمینه روسیه ممکن است به عنوان شرط موافقت با آتش بس موقت، خواستار توقف ارسال تسلیحات به اوکراین شود. با این حال، این منبع مشخص نکرد که آیا این امر برای همه محموله های تسلیحاتی بین المللی به اوکراین اعمال می شود یا فقط در مورد تدارکات کشورهای خاص. «تعلیق کمک های نظامی ایالات متحده یا سایر کمک های نظامی به اوکراین» در طول آتش بس برای روسیه که تدارکات و کمک های نظامی از منابع خارجی دریافت می کند، بسیار سودمند خواهد بود. چنین امتیاز عظیمی همچنین اهرم ایالات متحده را در مذاکرات آینده از بین می برد، علاوه بر این شرایطی را که اوکراین در وهله اول با آتش بس موافقت کرده بود، نقض می کند».
روسیه پیش از این بارها گفته بود که شرط نپیوستن اوکراین به سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، عدم استقرار نیروهای خارجی در اوکراین و به رسمیت شناختن تعلق شبه جزیره کریمه و چهار استان اوکراین به روسیه، از جمله خواستههای اصلی کرملین برای توافق پایان جنگ است.
اگر اوکراین با این خواسته های روسیه موافقت کند، در واقع اوکراین دوره ای از ناآرامی های ملی در کشور را شاهد خواهد بود که زخم اشغال اراضی، کشتار مردم، بی خانمانی میلیون ها شهروند اوکراینی، ویرانی های گسترده سرزمینی (که بازسازی ویرانی های ناشی از تهاجم نظامی و بمباران زیرساخت های شهری و شبکه های ارتباطی و زیرساختهای اقتصادی سالها بدرازا خواهد کشید) و نسلی از مردم پدید خواهد آمد که از صدمات جنگ در عذاب خواهند بود.
مردمی که هیچ نقشی در پدید آمدن جنگ نداشتند ولی به سبب همسایگی با وسیعترن کشور جهان که تعدادی از روس تباران به سبب نقشه سیاسی جهان در داخل و محدوه اوکراین قرار گرفته بودند، به بهانه حمایت از آنان، کشوری دیگر را نابود کردند.
این مساله شبیه مورد اسرائیل است که در راستای ایدئولوژی صهیونیستی و سرزمین موعود، دهه هاست که به سرزمین مسلمانان تجاوز و به خاک خود ضمیمه می کند. کسی از رهبران روسیه سوال نکرده است که کشوری با ۱۷ میلیون کیلومتر مربع با ۱۴۵ میلیون نفر جمعیت(در مقایسه با چین با ۶/۹ میلیون کیلومتر حدود ۴/۱ میلیارد نفر و هند با ۳/۳ میلیون کیلومتر مربع ۴/۱ میلیون نفر جمعیت، وسعتی بسیار و جمعیتی اندک دارد)، اراضی بسیاری برای اسکان روس تباران شرق اوکراین دارد.
اگر خواهان سعادت روس تباران هستند و وضعیت آنها در شرق اوکراین نامناسب است، آنها را به قلمرو خود انتقال نمی دهد تا در کشوری وسیع با منابع طبیعی بیکران، زندگی سعادتمندی داشته باشند؟ چرا به بهانه تضییع حقوق روس تباران ساکن در شرق اوکراین، به این سرزمین تجاوز نظامی و با جنگ و بمباران و خونریزی در صدد احیای حقوق آنان است؟ آیا با این الگو چه تضمنی وجود دارد که هدف بعدی جمهوری قزاقستان نباشد که در آن تعداد زیادی روس تبار زندگی می کنند.
یا در جمهوری های بالتیک با جمعیتهای اقلیت روس تبار، آیا همین الگو پیاده سازی نخواهد شد؟ ظاهرا رهبران روسیه در صدد احیای شوروی سابق و انضمام قلمروهای جمهوری های سابق شوروی در قفقاز و آسیای مرکزی و اروپای شرقی به خاک خود هستند(ایدئولوژی نو اوراسیاگرائی و جهان روسی). این رویه اگر ادامه یابد، دوره ای از نا آرامی ها و جنگ و تجاوز نظامی ادامه خواهد یافت.
این همان بدعتی است که ایالات متحده بدان دامن زده است: الحاق کانادا به ایالات متحده، خرید سرزمین گریلند(از دانمارک) و تصاحب کانال پاناما. جهان با این بحران ها بسوی یک آنارشیسم واقعی در حرکت است و این فرایند با بقدرت رسیدن رونالد ترامپ در ایالات متحده تشدید شده است.