آرمان امروز نوشت: با بارش بارانها شدید در استان سیستان و بلوچستان بیش از۲۰۰۰ روستا در معرض خطرات سیل قرار گرفتند و کمکهای صورت گرفته محدود قادر به پاسخگویی به نیازهای اهالی این منطقه محروم کشور نیست؛ به گفته برخی رسانهها شدت سیل بخشهای جنوبی سیستان و بلوچستان را محاصره کرده، رفت و آمد را به مناطقی غیرممکن کرده و بسیاری از مردم را بیخانمان ساخته است؛ طبق گفته افراد محلی، امدادرسانی کافی در منطقه صورت نگرفته است. و ظاهراً، ۲۴ هزار نفر از اهالی بخش تلنگ در پی بارندگی شدید، چهار روز در محاصره سیل بودند و کمکی به آنها نرسید و در نهایت خسارت بسیاری به زمینهای کشاورزی و مردم وارد شده است.
به دلیل طغیان رودخانه، بسیاری از خانههای خشتی و گلی کامل از بین رفته و در واقع تنها راه امداد به بسیاری از این مناطق، از طریق بالگرد امکانپذیر است؛ چون راه تمامی روستاهای درگیر بسته شده است. حتی برق چندین روستا قطع شده و آذوقه این افراد اتمام پیدا کرده، ولی راهی برای برقراری ارتباط با آنها وجود ندارد. بیصدایی و کم صدایی این مردم محروم کشور در سکوت خبری رسانهها و کمکهای محدود مسئولین عرصه را برای زندگی آنها تنگ کرده است.
به رغم هشدارهای هواشناسی مبنی بر بارش سنگین باران اما ظاهراً این توجهات از سوی مسئولان استا ن مورد توجه قرار نگرفته و این نعمت الهی مبدل به مشکل جدی برای اهالی گردید و آنها را در معرض خطرات جدی قرار داده است. این استان محروم کشور در سال ۱۴۰۰ نیز با سیل مواجه شد و هنوز بازماندگان آن سیل درگیر مشکلات مترتب به آن هستند. به واقع برنامهریزی برای سیلاب در کشور و خطرات دیگردر کشور نیازمند برنامهای مشترک میان دستگاهها نیست که هر از چندی با وارد آوردن خسارت به هموطنان همچنان با بیبرنامه گی روبه رو میشویم.
مصادف شدن این واقعه با انتخابات امکان ارائه خدمات به این شهروندان عزیز را با مشکل روبه رو ساخته است! و این مهم به تشدید خسارتهای وارده به آنها گردید! این به معنی آن است که اولاً تدارک لازم برای مواجه با این نوع وقایع در کشور و در این استان بسیار محدود است و دوم انکه مردم محروم این بخش از کشور صدایی در میان مدیران و رسانهها ندارند که عمق فاجعه را به گوش مردم و مسئولان برساند! همه اینها تحت تا ثیر انتخابات از حداقل نیز کمتر بود! بعد از پایان انتخابات شاهد ورود وزیر کشور و برخی مسئولان به این منطقه شدهایم که به نظر میرسد خیلی دیربه آن توجه شد. درست است که کشور باید انتخابات را با جدیت پیش میبرد اما ایا با ید همه امکانات دراین حوزه هزینه میشد و در برابر وقوع وقایعی چون این سیل دست بسته میماند.
بروز وقایعی مثل سیل و زلزله و فرونشست به امری جدی در کشور ما مبدل شده و دامنگیر شهرهای بزرگ و کوچک کشور میشود و هر از چند گاهی این نگرانی تشدید میشود.
کشور ما در جهان دومین کشور از نظر فرونشست زمین است! میزان فرونشست در کشور ما ۴۰ برابر دیگر نقاط جهان است؛ و ما در سکوت مسئولان برای این امر قرا ر گرفتیم، چند روز پیش اصفهان با این واقعه در وسط شهر روبه رو شد و همه از آن عبور کردند بیصدا! چرا که هیچ گونه اقدام جدی برای مقابله با این موارد در کشور وجود ندارد! بیتوجهی به این مهم انگونه است که شهرهای بزرگ یکی پس از دیگری با فرونشست روبه رو میشوند و تنها در قالب یک خبر از آن عبور میشود.
در خصوص سیل نیز با این رویه روبه رو هستیم؛ سیل زدگان دراین مقطع نیازمند نگاهی ویژه از سوی مردم و مسئولان هستند. آنان هموطنان عزیزی هستند که به دلیل کم توجهی مدیریت استانی وملی گرفتار شدهاند، و نیازمند همراهی و همدلی هستند!.
تصاویر ارسالی از عمق فاجعه پیش آمده برای این استان نگرانیها را تشدید میکند. طی روزهای نخست سیل به گفته برخی مسئولان هیچ بالگردی به داد سیل زدگان نرسید، و سیل زیر سایه انتخابات قرار گرفت. ظاهراً مدیریت بحران هم در سیل را فراموش کرد. در نهایت ما نیازمند بسیج عمومی برای ارائه خدمات اولیه و اسکان این عزیزان به ویژه روستا نشینان گرفتار در سیل هستیم، کمکهایی محدود با بسیج برخی نهادهای مردمی صورت گرفته اما کافی نیست؛ این مهم به امری جدیتر نیازمند است. شاید اگر رسانه ملی باگوشه چشمی به این استان بتواند عمق فاجعه را به مردم بنمایند. ودر بسیج نیروهای مردمی این استان را یاری کند! اما کم توجهی از سوی آنها نیز ظاهراً دوام داراست.
به نظر میرسد بیبرنامه گی نسبت به وقوع این نوع حوادث طبیعی در کشور به امری عادی مبدل شده و هیچ برنامه مدون و کارآیی نه از سوی مسئولان اجرایی و نه مسئولان قانونگذاری برای مواجه با این خطرات که بیش از پیش سرزمین ما را تهدید میکند وجود ندارد. تغییرات اقلیمی و بیتوجهی مدیریت کشور به این مهم مبدل به یک رویه جدی شده در حالی که دیگر کشورها با داشتن برنامههای مدون و پیشگیرانه از یک سو و ارائه خدمات فوری به آسیب دیدگان از سوی دیگر میدانند که در معرض چه خطرات بزرگی هستند. وجود برخی آبخوانها و سدها تا حدودی توانسته از میزان افزون شدن خسارت جلوگیری کند! ولی گرفتار شدن این حجم از روستا به معنی نابودی زمینهای زیر کشت و محصولات دامی و زندگی مردم است.
دستکاری طبیعت از یک سو و کاهش بارندگیها از سوی دیگر به همراه تغییرات فصول که بر اساس تغییرات اقلیمی در کشور و در جهان صورت گرفته باید به عنوان یک امر مهم و جدی از سوی مدیران و مسئولان تلقی شود. اما همه در سکوت هستیم تا واقعه به وقوع بپیوندد و بعد از آن به کمکها محدود بسنده کنیم!. این معنی دیگری دارد که ناشی از بیبرنامه گی و کم توجهی است که میزان خسارت را تشدید و توامان مردم کشور به خصوص مناطق محروم را به رنج میاندازد.