جمعه ۱۵ فروردین ۱۴۰۴ - ۰۰:۵۴
نظرات: ۰
۰
-
عبدالله گیویان

دکتر عبدالله گیویان، انسان‌شناس و استاد دانشگاه درباره حافظه جمعی مردم نکاتی جالبی را بیان کرد.

خبرآنلاین نوشت: دکتر عبدالله گیویان، انسان‌شناس و استاد دانشگاه معتقد است که مفهومی مثل برند فریبنده بوده و مناسب جامعه ایران نیست. گیویان استدلال می‌کند در ایران احزاب سیاسی وجود ندارد که روی یک چهره کار کند. او برندینگ را به قله‌ای تشبیه می‌کند که باید بر کوهپایه استوار باشد؛ اما وقتی کوهپایه وجود نداشته باشد برندینگ در مورد چهره‌های سیاسی قابل اطلاق نیست.

این استاد دانشگاه در بخشی از این گفت‌وگو به سوالاتی پاسخ داد

عکس بهروز وثوقی یا فردین را پشت این همه وانت می‌بینید، در حالی که نظام رسمی تلاش کرده این‌ها را منها کند

چون بحث حافظه جمعی را مطرح کردید، این سوال پیش می‌آید که حافظه جمعی اساساً در جامعه ساخته می‌شود یا نهاد سیاست هم در آن دخل و تصرف دارد. صحبت‌های شما ناظر به آن بود که سیاست در آن نقش دارد.

همه در آن دخالت دارند. حافظه جمعی چیزی زنده است و با منابع تاریخی فرق دارد. ممکن است هزار و یک چیز در کتب تاریخی شما به درست یا غلط باشد. اما مردم آن را زندگی نمی‌کنند. اما تصور زنده‌ای که مردم از هستی، پیشینه، وضعیت جاری و آینده خود دارند حافظه جمعی است.

شما نمی‌توانید به اراده، بعضی از چیزها را از حافظه جمعی منها کنید. منها کردن برخی چهره‌های فرهنگی، منها کردن برخی چهره‌های اقتصادی، منها کردن برخی چهره‌های سیاسی به فرموده و به اراده نیست. اینها دارند به حیات خود ادامه می‌دهند. برای مثال شما عکس بهروز وثوقی یا فردین را پشت این همه وانت می‌بینید. در حالی که نظام رسمی و حاکم فرهنگی شما تلاش کرده این‌ها را منها کند. این حافظه جمعی است. حافظه جمعی این نیست که من بیایم از پشت تریبون اعلام کنم.

این مطلب را هم ببینید: پزشکیان چه با شنل ارغوانی چه با لباس کارگری بازهم همین شخصیت است

بحث به نوعی به سمت شکاف بین دولت- ملت پیش رفت. در صحبت‌های شما این بود که افرادی که به مجلس می‌روند متناسب با انتظارات جامعه نیستند. می‌خواهم ببینم که این تناسبی که در نمایندگی از گفتمان جامعه وجود دارد، چقدر در ایجاد این شکاف موثر است؟

هر که آمد عمارتی نو ساخت/ رفت و منزل به دیگری پرداخت؛ متاسفانه رقابت‌های سیاسی در حد بالای آن در کشور ما بیشتر از آن که فزاینده باشد و هم افزایی را دنبال کند به دنبال نفی و در حد ریشه کن کردن است. در فضای حداقل ۳۰۰ -۴۰۰ساله اخیر در کشور ما چهار تا گفتمان فرهنگی موثر و جدی در کشور وجود داشته است. من این چهار گفتمان را این‌طور می‌فهمم نظام تفکر وگفتمان شیعی، گفتمان ایرانی‌گری، گفتمان تمایل و گرایش به غرب (به معنای عام آن نه الزاما غرب گرایی، بلکه دیدن غرب و پیشرفت‌های صنعتی که در جهان معاصر اتفاق افتاده) و دیگری هم گفتمان عرفان و تصوف.

عرفان و تصوف با دو ابزار بسیار قدرتمند و هنری در ایران در اعماق وجود مردم رخنه کرده و حضور دارد. یکی موسیقی و دیگری شعر و این‌ها به حضور خود ادامه داده اند. حالا صورت‌های دیگر هنری از جمله خطاطی هم در ایران از این قبیل است. اتفاقی که افتاده این است که در هر دوره هر کدام از این گفتمان‌ها در ایران حاکم شدند و تلاش کردند آن سه گفتمان دیگر را کلا حذف کنند. گفتمان ملی گرایی از اواخر دوره رضا شاه به بعد با گفتمان تمایل به غرب و گرایش به غرب در واقع نوعی همدستی و هم داستانی کردند و سعی کردند دو گرایش دیگر شیعه‌گری و تصوف و عرفان را که به بوته فراموشی بسپارند.

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی