بهرام امیر احمدیان - روزنامه اطلاعات: یکی از مهمترین دلایل حمله روسیه به گرجستان و اوکراین، دریای سیاه است. روسیه در جنوب غربی با دریای سیاه هم مرز است. دریای سیاه تقریبا بیضی شکل است و حوضه بزرگی را اشغال می کند که از نظر استراتژیک در منتهی الیه جنوب شرقی اروپا واقع شده است، اما توسط تنگه بسفر (که از گوشه جنوبی غربی دریا بیرون می آید)، دریای مرمره، تنگه داردانل، دریای اژه، دریای مدیترانه به آبهای دور دست اقیانوس اطلس متصل است. شبه جزیره کریمه از شمال به دریای سیاه رانده می شود و درست در شرق آن، تنگه باریک «کرچ» دریا را به دریای کوچکتر آزوف متصل می کند. خط ساحلی دریای سیاه در غیر این صورت نسبتا منظم است.
حداکثر وسعت شرقی-غربی دریا حدود ۱۱۷۵ کیلومتر و کوتاه ترین فاصله بین نوک کریمه و دماغه کریمه در جنوب حدود ۲۶۰ کیلومتر است. در دوره جنگ سرد جنوب دریای خزر قلمرو ناتو(ترکیه) محسوب می شد و بقیه خطوط ساحلی در اختیار روسیه و دیگر کشورهای بلوک شرق قرار داشت.
روسیه که در سال ۲۰۱۴ شبه جزیره کریمه را از خاک اوکراین جدا و به خاک خود ضمیمه کرد، به پشتوانه کم تحرکی و بی تفاوتی قدرت های بزرگ و اعضای دائم شورای امنیت در سال ۲۰۰۸ بود که روسیه دو بخش جدایی طلب گرجستان را در آستانه برگزاری المپیک پکن(۸/۸/۲۰۰۸)، یکی «استان خود مختار اوستیای جنوبی»، در شمال گرجستان و هم مرز با روسیه و دیگری «جمهوری خودمختار آبخازیا» که از شمال هم مرز با روسیه و از غرب ساحلی طولانی در دریای سیاه دارد و مهمترین پایگاه دریایی شوروی در دریای سیاه (پس از سواستوپل در شبه جزیره کریمه) بوده است.
روسیه در دوره شوروی ۳۸۹۲ کیلومتر خط ساحلی در دریای سیاه داشت(که به ترتیب از شرق به غرب شامل ۳۱۰ کیلومتر برای گرجستان، ۸۰۰ کیلومتر برای فدراسیون روسیه و ۲۷۸۲ برای اوکراین. فروپاشی شوروی ضربه جبران ناپذیری بر حضور نظامی-اقتصادی در دریای سیاه داشت، زیرا بر اساس تقسیمات جدید بعد از شوروی ناوگان دریای سیاه نیز بین گرجستان، اوکراین، و روسیه تقسیم شده بود.
روسیه با از دست دادن نوار ساحلی گرجستان از دستیابی به بندر نظامی-تجاری سوخومی در آبخازیا و بندر سواستوپل در شبه جزیره کریمه (محل نگهداری ناوگران زیر دریایی اتمی شوروی) محروم شده بود. در این دوره روسیه تنها مالک ۸۰۰ کیلومتر از نوار ساحلی ۳۸۹۲ کیلومتری دوره شوروی شد(حدود ۳۰۰۰ کیلومتر از نوار ساحلی خود را از دست داد). در دوره شوروی سواحل آبخازیا، کریمه(و ساحل و گوشه زیبای آن یالتا= کنفرانس معروف یالتا در جنگ جهانی دوم) و اودسا، سواحلی زیبا سرشار از زیبایی طبیعی و تنها قلمرو اقلیمی جنب حاره ای برای کشتیرانی، ماهیگیری و توریسم شوروی بود.
روسیه برای جبران این نقیصه در مرحله نخست اقدام به پشتیبانی از دو منطقه جدایی طلب گرجستان(که در بالا بدان اشاره شد) و جدا کردن آنها از قلمرو گرجستان شد تا بتواند «بندر سوخومی» را در اختیار بگیرد.
درباره بندر سواستوپل، اقدام به اجاره این بندر کرد که در نهایت با مخالفت ملی گرایان اوکراینی که خواستار تخلیه بندر از سوی روسیه شده بودند، روسیه در سال ۲۰۱۴ اقدام به انتقال نیروی نظامی با هویت ناشناخته به شبه جزیره کریمه، برگزاری انتخابات فرمایشی استقلال و سپس برگزاری همه پرسی انضمام این شبه جزیره به خاک روسیه کرد که در همه موارد از سوی جامعه بین المللی مردود شمرده شد. در نهایت روسیه با اشغال شبه جزیره کریمه و بخش شرقی اوکراین در سال دریای ازوف، اوکراین را از داشتن ساحل در پیرامون شبه جزیره کریمه و دریای آزف محروم کرد.
دریای آزف خودداری موقعیت دهانه ای برای ارتباط کشتیرانی با دریای خزر از طریق بهره برداری از «کانال دُن- ولگا» بود که با آغاز جنگ روسیه با اوکراین و احداث پل بین «دماغه کرچ» در شرق در قلمرو روسیه با شبه جزیره کریمه، و عدم شناسائیی بین المللی ایین تغییرات که آبهای سرزمینی و ساحلی شبه جزیره کریمه و دریای آزوف اوکراین و منطقه جنگی بودن، کشتیرانی بین المللی برای ارتباط با دریای خزر امکان پذیر نیست.
روسیه در استراتژی خود برای آینده، بدنبال اشغال بخش ساحلی باقیمانده اوکراین در دریای سیاه است تا اوکراین را به یک کشور محصور در خشکی تبدیل کند که برای رسیده به آبهای آزاد در دریای سیاه ناگزیر به گذر از خاک روسیه باشد. این خطرناکترین و فاجعه بارترین سناریوهای روسیه است که امنیت اروپا را به خطر می اندازد.
این رفتار های روسیه و اشغال سرزمینی بدعتی خواهد شد در محیط بین الملل. روسیه وسیعترین کشور جهان با ۱۷ میلیون کیلومتر مربع وسعت که تنها یک پنجم این وسعت در بخش اروپایی روسیه واقع شده، تنها سه چهارم جمعیت آن در این بخش زندگی می کنند. در بخش آسیایی روسیه نیز که تنها یک چهارم جمعیت روسیه در آن اقامت دارند فضاهایی زیادی برای اسکان جمعیت های بیشتر فراهم است. یکی از بهانه های روسیه برای حمله به اوکراین، اعتراض به اتهام تبعیض بین مردم روس تبار و پیروان مسیحیت ارتدوکس شرق اوکراین نسبت به دیگر نقاط اوکراین بوده که اغلب پیرو مذهب مسیحیت کاتولیک هستند.
در حالی که روسیه می توانست این مورد را با مذاکره با اوکراین و الزام دولت مرکزی اوکراین به اعطای خودمختاری فرهنگی در سطحی مناسب حل کند. ولی دولت روسیه راه تجاوز نظامی به خاک همسایه رات پیش گرفت.
این مورد به رویه ای بین قدذرتهای عضو دائم شورای امنیت شده است، موردی که با اشغال دو بخش از گرجستان و شبه جزیره کریمه و شرق اوکراین از کشور اوکراین شده است. این رویه از سوی ایالات متحده توسط آقای ترامپ رئیس جمهور در باره الحاق کانادا به ایالات متحده و تشکیل ۵۱ مین ایالات آمریکا، بازپس گیری مالکیت کانال پاناما، انضمام گرینلند به آمریکا و اخیرا تهدید ایران به مذاکرات هسته ای یا تهاجم نظامی، نشان از یک نظام آشفته جانی دارد. احتمال بالای حمله ارت جمهوری خلق چین به تایوان نیز در همین راستا ارزیابی می شود که جهان با یک وضعیت آنارشیک جهانی روبرو خواهد شد.
از پایان جنگ سرد تاکنون، ایالات متحده خود را حافظ نظمی جهانی معرفی میکرد که بر پایه «برابری حاکمیتی کشورها» و «تمامیت ارضی» بنا شده بود. اما بهگفته جفری منکوف، پژوهشگر مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی و نویسنده کتاب «امپراتوریهای اوراسیا»، این اصول در تضاد با نگاه روسیه و چین به منافعشان است.
در پیشنویس نهایی بیانیه، کشورهای گروه ۷متشکل از بریتانیا، کانادا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن و ایالات متحده، اعلام کردند: «اعضای گروه ۷از روسیه خواستند با توافق با آتشبس در شرایط مساوی و اجرای کامل آن، همراه شود.». از آن زمان تاکنون روسیه تن به آتش بس نداده است. در عین حال این جنگ خانمان سوز و بی منطق (به قول الوین تافلر «جنگ از نبود عقلانیت است=کتاب جنگ و پاد جنگ)، همچنان جان مردم بیگناه را در اوکراین و دیگر نقاط جهان می گیرد .