حضور مقامات عربستان در ایران و تغییر روابط تهران و ریاض یکی از اتفاقات مهم در عرصه سیاست منطقهای ایران به شمار میرود اما جریانهایی در داخل گویا این روابط حسنه را بر نمیتابند.
برنامه «درنگ» با اجرای محسن افشانی همین چند روز پیش با تمسخر مقامات عربستان یکی از همین جریانها بود که پخش آن صداوسیما در مظن اتهام قرار داد.
در این برهه حساس که گشایشهایی در عرصه سیاست خارجی و منطقهای ایران اتفاق افتاده این حرکات میتواند بر ضد منافع کشور عمل کند. اما ضربههای رسانه ملی علیه منافع ملی تمامی ندارد.
به طور مثال شب گذشته مدیر شبکه یک به خاطر پخش اظهاراتی توهینآمیز در خلال برنامه سیمای خانواده علیه مقدسات اهل سنت برکنار شد که این موضوع علاوه بر تفرقه افکنی بین شیعه و سنی، آورده دیگهای ندارد.
مهرداد خدیر، فعال سیاسی در همین ارتباط اما مساله «نفوذ» را پیش میکشد و درباره اهانت به مقدسات اهل سنت و مینویسد:
به تازگی در برنامۀ "سیمای خانواده" در شبکه اول که سیاسیترین شبکه سازمان با گرایش امنیتی است به خلیفه اول توهین شد در حالی که رییس جمهوری کنونی ایران با حمایت برادران و هموطنان اهل سنت به پیروزی رسیده و مهمتر این که عنوان رسمی حکومت برآمده از انقلاب ۱۳۵۷ "جمهوری اسلامی ایران" است نه "جمهوری شیعی ایران" هرچند یک مرجع شیعه آن را رهبری کرد و در رأس حکومت هم یک فقیه شیعی مینشیند اما جمهوری شیعی نیست. جمهوری اسلامی است و اسلام هم منحصر در تشیع نیست.
تازه خود اسلام هم با خوانش امام خمینی که می دانیم اسلام او منحصر در فقه نبود و اهل عرفان و فلسفه و ادبیات هم بود و آشکارا ابن عربی و صدرالمتالهین را میستود و از این نظر با فقیهان مخالف فلسفه و عرفان کاملا متمایز بود.
مذهب رسمی البته مطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مذهب جعفری است و امروز هم به مناسبت روز رحلت رییس همین مذهب در ایران تعطیل است ولی امام جعفر صادق علیهالسلام نزد برخی مذاهب اسلامی ارج و قربی چون بزرگان خودشان دارد و در تذکره الاولیای عطار هم شاهدیم که شاعر غیر شیعه کتاب سترگ خود را با حکایتی دربارۀ امام صادق علیهالسلام شروع میکند.
شک بیشتر به خاطر آن است که دو سه روز قبل از این اتفاق و درست همزمان با سفر برادر ولیعهد سعودی به تهران در برنامه به ظاهر طنز به تمسخر وزیر خارجه عربستان پرداختند.
یک حدس این است که جریان نفوذ دست در کار است و میخواهد خودنمایی کند چون ساخت این برنامهها از کشتن اسماعیل هنیه در اقامتگاه تحت مراقبت شدید طبعا آسانتر و امکان پذیرتر است که بینفوذ ممکن نبود.
احتمال دیگر این است که وقتی صدا و سیما این همه شبکه دارد یک جایی هم کار از دستشان درمی رود و خطا در هر رسانه محتمل است. همین رسانه که این نوشته در آن منتشر میشود هم طبعا عاری از خطا نیست و از ما هم اشتباه سر میزند و این که صدا و سیما ۴۰ هزار کارمند و ۳۰ هزار میلیارد تومان بودجه دارد کار آقای جبلی را دشوارتر میکند نه آسان تر. با این نگاه گیر به صدا و سیما به خاطر آن است که چطور در رسانه های مکتوب و برخط مدیران مسؤول باید پاسخ دهند و در صدا وسیما در رده های پایین تر رفع و رجوع می کنند؟
حدس سوم این است که عمدی است یعنی دستی در کار است تا زودتر پیمان جبلی و وحید جلیلی مرخص شوند و صدا وسیما از چنبره جبهه پایداری خلاص شود و نفسی تازه کند. چه در درون سازمان و از جانب ناراضیان و چه احتمالا در بیرون که حضور برادر سعید جلیلی در فضای مذاکره و بعد از توافق را ناموجه ارزیابی میکنند.