به گزارش اطلاعات آنلاین، پرداختن به مشکلات و خواستههای جوانان همواره در دستور کار دولتها بوده. به دست آوردن رضایت جوانان برابر است با به دست آوردن رضایت پدران و مادرانی که نگرانی از آینده و سرنوشت فرزندانشان مشغله دائمی آنهاست. وقتی آینده و زندگی یک جوان تأمین است، هم خودش و هم والدینش راضیاند.
در سال ۱۳۴۸، روزنامه «آیندگان» گزارش قابل توجهی منتشر کرد از «مرکز بازارشناسی و سنجش افکار» موسسه ملی روانشناسی که حاوی نتایج جالبی درباره مشکلات و نیازهای جوانان آن روزگار بود. این موسسه عضو گروه بینالمللی گالپ (یا گالوپ) بود که با همکاری گروهی از محققان اجتماعی گزارشهای جالبی از مسائل مختلف جوامع گوناگون ایرانی تهیه و منتشر میکرد.
این موسسه در مرداد ۱۳۴۷ تحقیقی انجام داد با عنوان «مشکلات عمده جوانان کدماند و جوانان برای رفع این مشکلات چه توقعاتی از دولت دارند؟». این موسسه برای آشنایی با توقعات و انتظارات جوانان و راهحلهایی که به نظر خود آنها میرسد، ۴ ماه اول سال ۱۳۴۷ در بررسیهای متعددی نظرات گروهی از دانشجویان و جوانان دیپلمه جویای کار را درباره مشکلات آنها و توقعشان از دولت برای حل این مشکلات جویا شد.
اما در این تحقیق مشکلات عمده جوانان چهها بودند؟ جالب است که عمدهترین دغدغه جوانان در حوزه تحصیل بوده. در گزارش «آیندگان» آمده: «مشکل عمده جوانان موانعی است که در راه ادامه تحصیلات آنان موجود است. آنها که به دانشگاه راه نیافتهاند علاقهمندند به هر ترتیب شده این راه برای آنان طوری هموار شود تا بتوانند آن را طی کنند و دستهای که موفق به ورود به دانشگاه شدهاند از نقص و کمبود وسایل تحصیلی گله دارند و آن را مشکلی برای خود میدانند. برخلاف آنچه ظاهراً به نظر میرسد میل باطنی جوانان تنها دریافت گواهینامه پایان تحصیل نیست. گروه کثیری از آنان خواستار توجه بیشتر دولت به تربیت و ارشادشان میباشد.»
نکته جالب دیگر که در گزارش آیندگان آمده رو به سوی مسئلهای اجتماعی دارد. به گزارش این روزنامه، «مشکل دیگر جوانان تضاد عقیده و سلیقه بین نسل جوان و نسل گذشته است و معتقدند که به اصطلاح اولیای جوانان نمیتوانند آنها را درک کنند و نیازمندی آنها را متناسب با رشد اجتماعی و فکری آنها مرتفع نمایند.» حالا که برمیگردیم و به دهه ۱۳۴۰ نگاه میکنیم، بهتر متوجه میشویم چرا جوانان آن دوره از والدینشان احساس دورافتادگی میکردند. دهه ۱۳۴۰ دوره مهمی در تاریخ معاصر ایران است. تحولات اقتصادی مهمی که در این دوره رقم خورد، حوزههای فرهنگی و اجتماعی را به شدت تحت تأثیر قرار داد و طبیعتاً جوانان سبک و سیاقی از زندگی را برگزیدند که بسیار با زندگی والدینشان متفاوت بود. شکاف نسلها خودش را در شئون مختلف زندگی جوانان و والدینشان نشان میداد. جامعه ایرانی در این دوره تحولی را از سر میگذراند که پرشتابتر از آن بود که نهادهای سنتی جامعه تابوتوان همپایی و همراهی با آن را داشته باشند. نتیجه طبیعی چنین وضعی احساس عدم تفاهم میان نسلها بود.
در این گزارش در دو جدول نتایج این تحقیق آمده است. در جدول نخست نتایج پاسخ به این پرسش منعکس شده است: به نظر شما بزرگترین مشکل جوانان در حال حاضر چیست؟». ۱۰ مورد در این جدول از مشکلات جوانان دانشجو و دیپلمه به ترتیب اولویت دیده میشود. مورد اول «مشکل ادامه تحصیل عالی و مجهز نبودن دانشگاه» عنوان شده است. جالب است که پنجمین مورد از مشکلات جوانان آن دوره «وجود محدودیت در روابط پسران و دختران» بوده است؛ یعنی به رغم همه تغییرات اجتماعی گستردهای که در این دهه رخ داده بود، جامعه ایران هنوز به طور کلی جامعهای سنتی و مقید بود.
در جدول دوم پاسخ به این پرسش بازتاب یافته که «دولت برای رفع این مشکلات چه میتواند بکند؟». طبیعتاً با توجه به اینکه مشکل اصلی جوانان تحصیل بوده، خواست مه مشان هم «تأسیس دانشگاههای بیشتر و رفع نواقص دانشگاهها» را شامل میشده است. مورد هشتم این جدول باز جالب توجه است: «امین آزادی». مورد آخر این جدول هم «جلوگیری از اشاعه فساد از طریق کنترل مطبوعات و مجامع» بوده است.
خواستِ محدود کردن مطبوعات میتواند این ظن منطقی را دامن بزند که این تحقیق و تحقیقات مشابه آن بدون جهتگیری انجام میشده یا این تحقیقات وسیلهای برای برآوردن برخی خواستهای دولتی پهلوی دوم بوده؟