به گزارش «اطلاعات آنلاین»، مسعود پزشکیان در جریان بازدید خود از قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا با اشاره به مشکلات تهران تصریح کرد که با تداوم سیاستها و اقداماتی که تا به حال اتخاذ و اجرا شدهاند، فقط تشدید شده و راهحل اساسی جابجایی مرکزیت سیاسی و اقتصادی کشور است.
وی همچنین از آغاز مطالعات طرح انتقال پایتخت خبر داد و گفت: آقای دکتر عارف مأموریت بررسی این طرح را بر عهده دارند. بیتوجهی به این موضوع میتواند کشور را در آینده با بحرانهای زیستمحیطی و مشکلات متعدد دیگر مواجه سازد.
انتشار اظهارات پزشکیان درباره طرح انتقال پایتخت واکنش هایی را به همراه داشته است.
ناصر فکوهی از فعالان رسانه ای در این باره در یادداشتی نوشت: موضوع «انتقال پایتخت»، «نجات تهران» و ... کوچه های بنبستی هستند برای مقابله با مشکلاتی اساسی و بسیار حاد که کشور ما سالهاست دچار آنهاست، اما پیوسته عمیقتر و گستردهتر میشوند و در پی ارائه دادن راهحلهای سادهانگارانه، عامیانه و باورپذیر هستند. بنابراین در یک کلام یعنی پاسخهای نادرست برای پرسشهای درست.
اینکه امروز با مشکلات زیستمحیطی، اقتصادی، اجتماعی و... در تهران روبرو هستیم، مشکل و پرسشی اساسی، مشروع و جدی است. اما اینکه با اجرای برنامههای اجراناپذیری همچون انتقال پایتخت که یک بار به شکلی فاجعهبار در دولت احمدی نژاد برای آن تلاش شد و زیانهای بسیار زیادی ایجاد کرد، میتوان این مشکل را حل کرد، گول زدن خود یا دیگران، بیشتر با اهداف سودجویانه و فسادبرانگیز است.
واقعیت این است که ریشه مشکلات تهران نه در خود این شهر، بلکه در سیاستگذاریهای کلان و خرد تصمیمگیرندگان و اراده مدیریتی غالب در کشور از یکسو؛ و در رفتارهای نابسامان و به دور از رویکردهای شهرمندانه اکثریت مردم از سوی دیگر است.
روشن است که در اینجا دو سویه این رابطه را نمیتوان دارای مسئولیت یکسان دانست، اما مسئله در این نیست. تعیین «گناهکار» و «مجرم» مشکلی را حل نمیکند،.مگر در راهحلهای رادیکالی که تصور میکنند اولا میتوان مجرم را حذف کرد و ثانیا با حدف احتمالی مجرم، مجرم یا مجرمان دیگری در همان وضعیت پیشین ظاهر نخواهند شد.
تجربه قرن حاضر در ایران و جهان گویای چنین شکلی از خوشخیالی نیست. آنچه اهمیت دارد و شاید بتواند موثر باشد، ایجاد چرخههای مثبت در کنش و زبان در هر دو سوی این رابطه است تا دایره حاصل از آن از شکل یک دور باطل به سوی نابودی و فروپاشی مطلق، به سوی بهبود تدریجی و احتمالی (با همه فراز و فرودهایش) پیش رود. اما احتمال رسیدن به نتیجهای مثبت در شکل نخست تقریبا صفر و در شکل دوم، بسیار بیشتر است. بی آنکه بتوانیم از رویکردی نسیگرا خارج شویم.
بنابراین پیشنهاد ما برای بهبود اوضاع در تهران، تغییری هر اندازه ممکن است رادیکال در سیاستگذاریهای کلان، رابطه بهتر، مثبتتر، صلحجویانهتر و دورتر از تنش ما با منطقه و جهان، مشارکت حداکثری در جهان پیرامونی برای تصمیمگیرندگان؛ تجدید نظر هر چه رادیگالتر در رفتارهای مصرفگرایانه و پرخاشجویانه در عمل و در زبان در عموم مردم است. تهران نتیجه و حاصل مجموعه رفتارها و ذهنیات حاکم در کشور و نابرابریها، بیعدالتیها، فساد گسترده مادی و ذهنی حاکم است و با راه حلی فیزیکی در حد تلاش برای جابه جایی یک پایتخت به جایی دیگر ممکن نیست. به سختی میتوان پذیرفت کسانی که از جابه جایی شهر سخن میگویند درک درستی اصولا از شهر و پایتخت در مفهوم تاریخی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی این امر داشته باشند.