بر اساس برخی پژوهش‌ها طلاق‌ عاطفی در میان زوج‌های ایرانی رو به افزایش است 
طلاق عاطفی؛ نشانه‌ها، پیامدها و روش‌های پیشگیری  
 

طلاق عاطفی یکی از پدیده‌های اجتماعی و روان‌شناختی است که در سال‌های اخیر به‌ویژه در جوامع مدرن بیشتر به چشم می‌خورد. این نوع طلاق به معنای قطع روابط عاطفی و احساسی میان زوجین است، بدون اینکه از نظر قانونی و رسمی از یکدیگر جدا شوند. در واقع، این پدیده نشان‌دهنده بحران عمیق در روابط زناشویی است که می‌تواند پیامدهای منفی زیادی داشته باشد.سن شایع در طلاق عاطفی معمولاً 5 تا 10 سال پس از ازدواج است و این مدت زمانی است که بسیاری از زوج‌ها ممکن است با چالش‌ها و تغییرات زندگی مشترک مواجه شوند و احساسات و ارتباطات عاطفی آن‌ها تحت تأثیر قرار گیرد. البته این موضوع به شرایط فردی هر زوج و عوامل گوناگون اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بستگی دارد.

سیما مستفشار ـ کارشناس ارشد روان شناسی بالینی:آمار دقیق طلاق عاطفی در ایران را به‌سختی می‌توان تعیین و اعلام کرد؛ زیرا این نوع طلاق به‌طور رسمی ثبت نمی‌شود و بسیاری از افراد ممکن است از بیان وضعیت عاطفی خود، بپرهیزند. با این حال، برخی از پژوهش‌ها و نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند که طلاق عاطفی در میان زوج‌های ایرانی رو به افزایش است.
به‌طور کلی، آمارهای رسمی نشان‌دهنده افزایش طلاق در ایران است، که می‌تواند با افزایش موارد طلاق عاطفی نیز مرتبط باشد. برخی از کارشناسان اجتماعی و روان‌شناسان بر این باورند که عوامل گوناگونی مانند تغییرات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی می‌توانند بر روابط عاطفی زوجین تأثیر بگذارند و به طلاق عاطفی منجر شوند.یکی از دلایل اصلی طلاق عاطفی، عدم توانایی زوجین در برقراری ارتباط مؤثر است. در دنیای امروز، مشغله‌های کاری و فشارهای روزمره زندگی ممکن است باعث شوند که زوجین نتوانند به‌خوبی با یکدیگر گفتگو کنند و احساسات خود را به اشتراک بگذارند که می‌تواند به تدریج به انزوا و فاصله عاطفی آن‌ها بیانجامد. در بسیاری از موارد، زوجین به‌جای گفتگو و حل مسائل، به سکوت و بی‌توجهی روی می‌آورند که می‌تواند روابط‌شان را به شدت آسیب‌پذیر کند.علاوه بر عدم ارتباط، یکنواختی زندگی نیز می‌تواند عامل مهمی در بروز طلاق‌های عاطفی باشد. زندگی روزمره، بخصوص زمانی که شامل مسئولیت‌های سنگین مانند کار، تربیت فرزندان و مسائل مالی باشد، می‌تواند به خستگی و بی‌میلی در روابط منجر شود. این خستگی معمولاً به کاهش احساسات مثبت و عاطفی میان زوجین می‌انجامد و رابطه آنان را به سوی سردی و فاصله می‌کشاند. 
فشارهای مالی و اجتماعی  و حتی مهاجرت می‌تواند به‌عنوان عوامل مؤثری در بروز این پدیده عمل کند. فاصله جغرافیایی ناشی از مهاجرت می‌تواند منجر به کاهش ارتباطات عاطفی و تنش‌های فرهنگی و اجتماعی شود و تنش‌های جدی در روابط زناشویی ایجاد کند.همچنین  زوجین معمولاً در مواجهه با مشکلات مالی به‌جای همکاری و همفکری، به تقابل و درگیری می‌پردازند. که می‌تواند احساسات منفی را افزایش دهند و باعث شوند که زوجین بیشتر از یکدیگر فاصله بگیرند. همچنین، تغییرات شخصیتی و تحول در علایق یکی از طرفین نیز می‌تواند به ایجاد فاصله‌های عاطفی منجر شود، به‌ویژه اگر یکی از زوجین نتواند با تغییرات دیگری سازگار شود.
از نشانه‌های بارز طلاق عاطفی می‌توان به کاهش ابراز محبت و توجه به یکدیگر اشاره کرد. وقتی که زوجین به یکدیگر بی‌توجه می‌شوند و احساسات خود را بیان نمی‌کنند، رابطه‌شان به تدریج سرد می‌شود که می‌تواند شامل کاهش صحبت‌های روزمره، عدم ابراز عشق و محبت و کاهش فعالیت‌های مشترک باشد. همچنین، احساس تنهایی یکی دیگر از نشانه‌های مهم طلاق عاطفی است و زوجینی که در چنین وضعیتی قرار دارند، ممکن است احساس کنند که در کنار هم، ولی در حقیقت بسیار تنها هستند.
کاهش یا عدم تمایل به برقراری ارتباط جنسی نیز می‌تواند نشانه‌ای از وجود طلاق عاطفی باشد. این کاهش تمایل معمولاً به‌دلیل عدم جذابیت و ارتباط عاطفی است و در نهایت، افزایش تنش‌ها و اختلافات کوچک که به‌راحتی حل نمی‌شوند، می‌تواند نشان‌دهنده بروز طلاق عاطفی باشد. این اختلافات معمولاً به دلیل عدم ارتباط مؤثر و عدم درک متقابل ایجاد می‌شوند و می‌توانند به یک دور باطل از تنش و فاصله عاطفی منجر شوند.
پیامدهای طلاق عاطفی نه‌ فقط بر روابط زناشویی تأثیر می‌گذارد، بلکه می‌تواند به سلامت روانی و عاطفی افراد نیز آسیب برساند. این پیامدها ممکن است شامل افسردگی، اضطراب، کاهش اعتماد به نفس و احساس تنهایی باشد. طلاق عاطفی همچنین می‌تواند به فرزندان نیز آسیب برساند و در شکل‌گیری نگرش‌های آنها نسبت به روابط زناشویی، تأثیرگذار باشد.در نتیجه، شناخت علت‌ها، نشانه‌ها و پیامدهای طلاق عاطفی می‌تواند به زوجین کمک کند تا احساسات خود را بهتر درک کنند و در صورت نیاز، اقداماتی برای بهبود آن انجام دهند. مشاوره‌های زناشویی و ارتباط مؤثر می‌توانند ابزارهایی مؤثر در پیشگیری از طلاق عاطفی باشند. این اقدامات می‌توانند به زوجین کمک کنند تا دوباره به یکدیگر نزدیک شوند و رابطه‌ای سالم و پایدار را تجربه کنند و در نهایت، حفظ و تقویت ارتباطات عاطفی، کلید موفقیت در هر رابطه زناشویی است.
 

آموزش زبان فارسی با اعمال شاقه! 
دکتر مهدی علیجانی ـ مدرس خبرنویسی سازمان صداوسیما: فارسی شکر نیست! بله، تعجب نکنید. اگر تا آخر این مطلب را بخوانید، با من هم عقیده می‌شوید که در روزگار کنونی و با این سیاست‌های آموزش و پرورش درباره درس ادبیات فارسی، این زبان از نظر قریب به اتفاق دانش‌آموزان نه فقط شکر نیست، بلکه بسی تلختر از هندوانه ابوجهل است و مرحوم جمالزاده هم علی‌القاعده در این باره اشتباه کرده یا شاید هم دوران قدیم را مد نظر داشته است و فقط قدیم قدیم‌ها فارسی شکر بوده است!
الغرض، دختر نازنینی دارم که با توصیف و تعریف‌هایم از زبان و ادبیات فارسی و آموزش آسان دستور این زبان بر اساس دستور زبان فارسی مدارس دهه 60 و 70 شیفته آن شده بود و به راحتی اغلب متون کهن ادب فارسی را می‌خواند و می‌فهمید  و لذت می‌برد، ولی از کلاس ششم به بعد هر سال به درس زبان فارسی اگر که نگویم متنفرتر، بی‌علاقه‌تر می‌شود و علت آن چیزی نیست به جز درج اشعار و مطالب اکثرا غیرمتناسب با سن و علایق این قشر و این نسل که خوشبختانه در یکی دو سال اخیر درباره آنان صحبت ـ و البته فقط صحبت ـ زیادی می‌شود و دریغ از یک جو عمل! 
همچنین با پیچیده‌کردن و در نتیجه سنگین و حجیم‌کردن مطالب دستوری و نیز مفاهیم ابیات و آرایه‌های ادبی در سطح بالا به دانش‌آموزی که هنوز وارد مقطع اصلی دبیرستان نشده است و به ناچار مجبور است غوره نشده مویز شود، بالکل او را از آموزش زبان مادری یا ملی خود سر خورده می‌کنند و دانش‌آموز عطای عشق و علاقه به خواندن و تدبر در متون ادبی غنی و سرشار از مفاهیم والای ایرانی ـ اسلامی را به لقایش می‌بخشد و به خواندن با اعمال شاقه این درس فقط برای گرفتن نمره قبولی بسنده می‌کند!
سوال اساسی این است که مسئولان تالیف کتاب‌های درسی چه اصراری دارند که درس فارسی را برای دانش‌آموز، هر چه سخت‌تر و متکلفانه‌تر و ثقیل الهضم‌تر کنند؟بیفزایید به این مصیبت‌نامه، این موضوع را که بعد از تحویل گرفتن کتاب درسی متاسفانه از مدرسه و طبعا از اداره آموزش و پرورش به دانش‌آموزان امر می‌شود که فلان کتاب کمک آموزشی متعلق به بهمان ناشر بازاری را که متاسفانه به چاپ صد و بیستم! رسیده است با مبلغی سنگین بخرند و بر اساس مطالب آن‌که حجمش حداقل 6 تا 7 برابر کتاب درسی است، پیش بروند! اگر قرار است مبنا کتاب کمک درسی باشد، پس برای چه کتاب درسی را تالیف کرده‌اند و به دانش‌آموز داده‌اند و اگر مبنا کتاب درسی است، پس این امر و دستور که باید فلان کتاب کمک‌درسی تهیه شود، دیگر چیست؟
به کجا باید برد این درد را و به کدام گوش باید نه حرف، بلکه داد زد تا بشنود و راه چاره‌ای بجوید که عالیجنابان آموزش و پرورش، با این کارهایتان دارید این نسل را از زبان ملی خود فراری می‌دهید!من خود 30 سال پیش دانش‌آموز بودم و به ضرورت شغلی تا 10ـ15 سال پیش با کتاب‌های فارسی دبستان و دبیرستان در آن دوران آشنا هیچ چنین وضعی نبود و درس ادبیات فارسی برای دانش‌آموزان بسیار مناسب، کم‌حجم، سبک و شیرین بود و هیچ الزامی هم به خرید کتاب کمک درسی 700 صفحه‌ای فلان ناشر هم نمی‌شد که با پول همین کتاب‌های مزخرف و پر از غلط و غلوط به الاف و اولوف رسیده‌اند، نمی‌دانم که در این یکی دو دهه چه اتفاقی افتاده که کار به اینجا کشیده شده است. انگار اراده‌ای بر این قرار گرفته است که زبان فارسی را هر چه سخت تر و دشوارتر و سنگین‌تر و حجیم‌تر به دانش‌آموزان بنمایانند و در نتیجه آنان را از هویت ملی خود، که زبان فارسی رکن رکین آن است، بیزار کنند. حضرات، مشکل از خودتان است، کمی تعمق کنید، اندکی تدبر کنید، در عملکردتان، به خود آیید و ببینید چه کرده‌اید و چه می‌کنید. به قول ناصر خسرو بزرگ: 
چون نیک نظر کرد پر خویش در آن دید 
گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست! 
 

حذف مازوت‌سوزی؛ یکباره یا تدریجی؟!
محمد ماکویی ـ طنزپرداز: اصلاً نمی‌توان دستور ارزشمند رئیس‌جمهوری درباره حذف مازوت‌سوزی در نیروگاه‌ها، را نادیده گرفت؛ زیرا ایشان با اطلاع از اینکه این امر نارضایتی‌های گسترده‌ای را به ارمغان! می‌آورد، در عمل نشان دادند که آدم زنده ناراضی را بسیار بیشتر از انسان مرده راضی دوست دارند!
با این حال؛ از نظر من بهتر بود حذف مازوت به جای یکباره، تدریجی صورت می‌گرفت و مثلاً در پایان دوره 4 ساله ریاست‌جمهوری شاهد حذف کامل مازوت‌سوزی در نیروگاه‌ها بودیم.
اولین دلیل من این است که اصولاً انسان‌ها با تغییرات تدریجی راحتتر کنار می‌آیند و آنهایی که عادت کرده‌اند در ماه‌های سرد پاییز و زمستان تن و بدن خود را بدون پوشش اضافی گرم نگه دارند، ممکن است نتوانند به‌راحتی با شرایطی که مثل پارسال نیست، کنار بیایند  و دچار بیماری یا مرگ زودرس شوند!
دلیل دوم؛ آمادگی افراد برای پذیرش موضوع و داستان جدید است و اگر این آمادگی وجود نداشته باشد، چه‌بسا شرایط به دوران قبل از تغییر بازگشت داده شود.به‌عنوان مثال؛ وقتی در یکی از ایالت‌های آمریکا می‌خواستند پساب را در حدی تصفیه کنند که از آن بتوانند به‌عنوان آب شرب استفاده کنند 1000 ساعت (اگر اشتباه نکنم!) برنامه‌های آموزشی برای مردم گذاشتند، تا ایشان را مجاب کنند که آنچه از این به بعد خواهند آشامید با آنچه قبلاً می‌آشامیدند، کوچکترین تفاوتی ندارد!
اگر آب با آب فرق ندارد، که ندارد، مرگ بر اثر آلودگی هوا اصلاً به مرگ بر اثر سرما نمی‌ماند و برای مردمی که خوب می‌دانند هر سال «سرمای گداکُش» شماری از آنها را به کشتن می‌دهد، اما کوچکترین اطلاعی از مازوت‌سوزی و آلودگی‌هایش ندارند، سخت است به یکباره پذیرای چیزی باشند که با بیشتر آنها کار نداشت، اما با کمتر آنها کار حسابی داشت و در عوض چیزی را از دست بدهند که تقریباً همه، زیاد یا کم، از نعمات آن بهره می‌بردند!

از فضیلت های فراموش شده...
آب رفته به جوی نیاید! 
باقر رشادتی ـ فردیس کرج: گهگاه زیر و رو کردن نوشته‌ها و یاداشت‌های دوران دانش‌آموزی و جوانی کم پر برکت نیست، زیرا که آدم چند ساعتی از مشغولیات روزمرگی و ذهنی فارغ و چند لحظه‌ای وارد دنیای بی‌ماتریال می‌شود و بی‌خیال همه چیز احساس شعف و شادی می‌کند و به عمر تلف کرده خویش حسرت و تأسف می‌خورد. نمره انشاء 19 و شیمی 20 مختصر تکانت می‌دهد، تا خوش‌به‌حالی دریابی  و به کوتاهی عمری که سپری شده است، آهی را در سینه تنگت حبس کرده‌ای، بیرون بفرستی و سبک از زندان آن، خلاص شوی! آب رفته بجوی نیاید و اندک امیدی به بازگشت دوباره عمر گذشته مطلقاً نیست و درست به همین دلیل است که گفته‌اند: «چراغ از بهر تاریکی نگه‌دار، چو به گشتی طبیب از خود میازار».

آدم طمعکار همیشه محتاج است 
یکی از خصلت‌های بسیار نیکو و پسندیده‌ای که حتی از سوی ادیبان و بزرگان فاضل اغلب جامعه‌های اخلاقی و آرمانی توصیه و تأکید شده است، پرهیز از طمع و آز است که متأسفانه سرانجام تا خوشایندی به جز احتیاج و نیازهای پایان‌ناپذیر ندارد. مثل بیماری‌های ناعلاج و یا سخت درمان که جسم و جان بیمار را می‌خورد و روح‌ او را آشفته می‌سازد و می‌آزارد. از همین روست که بزرگان فاضل و ادیب ما، زیادی توصیه و تأکید کرده‌اند که آدم‌ها از طمعکاری دوری کنند. زیرا که سرانجام طمعکاری به جز احتیاج و فلاکت دایم‌العمر حاصلی ندارد و رهایی از آن هم سهل و آسان نخواهد بود!

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی