مصطفی هاشمیطبا، رییس اسبق سازمان تربیت بدنی درباره وضعیت کنونی ورزش ایران و همچنین عملکرد وزیر ورزش دولت مسعود پزشکیان به خبرنگار ورزشی «اطلاعات آنلاین» گفت: من در کل دولت تغییری ندیده ام و ورزش هم همینطور. بالاخره من رابطه ام با رسانه ها خوب است. آنچه می خوانم نشان می دهد اتفاق خاصی رخ نداده است. نمی دانم چه می گذرد. باید اول ببینیم منظور از تغییر چیست. باید بدانیم برنامه های ورزش برای آینده چیست؟ دوستانی که از قبل بودند حرف هایی می زنند که خیلی نشان دهنده مسیر ورزش نیست.مثلا معاون ورزش گفته بود در المپیک آینده آمریکا را تحقیر می کنیم! خب این چه چیزی را می تواند نشان دهد؟ چیز دندانگیری که آدم احساس کند نشان از تغییر دارد نمی بینیم.
وی افزود: انتصابات اخیر را نه تائید می کنم و نه تکذیب چون این افراد را خیلی نمی شناسم ولی در کل در سیستم کشور خط و مشی و سیاست مهمتر از افراد است. به نظر من خیلی اتفاق خاصی رخ نداده است.
رییس اسبق سازمان تربیت بدنی درباره این شایعه که برخی فشارها از سوی برخی نمایندگان مجلس به انتصابات اخیر در راس ورزش ختم شده است گفت: زمان ما که این موضوع نبود. حتی یک مورد روی توصیه بالا دستی ها فردی را منصوب نکردیم. اصلا توصیه ای نبود ولی برخی می گویند الان وجود دارد. مسئولان ما نباید تسلیم این فشارها شوند. زمان ما فقط یکبار اتفاق افتاد که آقای رییس جمهور درخواستی داشت. آقای خاتمی گفتند آقای فائقی را برکنار کنم که بنده در نامه ای خواستار دلایلی ایشان برای عدم کفایت آقای فائقی شدم و بعد هم کلا آن برکناری منتفی شد. جز این مورد حتی توصیه ای هم به بنده نمی شد.
هاشمی طبا درباره رویکرد احمد دنیامالی مبنی بر اداره فدراسیون ها با سرپرست گفت: من واقعا معتقدم به انتخابات. برخی می گویند ترکیب مجامع خوب نیست؛ خب آن را درست کنند. معنای حرف ایشان این است که کلا انتصابات شود. بنده در زمان خودم دیدم ۸۵ درصد انتصابات قبلی و حتی انتصابات خودم اشتباه بوده است و روش را تغییر دادیم. اگر به دموکراسی اعتقاد داریم باید این مسیر را پیش ببریم. ضمنا طبق اساسنامه بیش از ۶ ماه نمی توان از یک فرد به عنوان سرپرست استفاده کرد.
وی درباره انتصابات دستوری مدیران غیرورزشی در راس باشگاهها به ویژه برخی باشگاههای صنعتی گفت: هر باشگاه یک شرکت است. در شرکت های خصوصی یا خصولتی، مجمع، هیات مدیره بخش های زیرمجموعه را انتخاب می کنند اما مدیران منصوب شده اغلب دستوری هستند. بر اساس ارتباطات مدیران باشگاهها را انتخاب می کنند. شرکت های خصوصی مجامعی دارند. مثلا ایران خودرو و سایپا ظاهرا دولتی نیستند ولی عملا دولتی اداره می شوند. مدیریت در آنجا بر اساس خواسته و نظر سهامداران نیست چون خیلی از سرمایهگذاران دور هستند و دخلی ندارند. باشگاهای ورزشی زیر مجموعه اینها را هم مدیرانی اداره می کنند که رفقای دیگران هستند. مثلا می گویند فلان فرد را کجا قرار دهیم و بعد بدون شناخت می فرستند به بخش ورزش و باشگاه و ...بعد هم خرابکاری می کنند و می روند. در برخی باشگاهها آدم های بی صلاحیت را از بالا می گذارند مدیر. مثلا این آدم برای ورزش نبوده و آمده در ورزش. این اشکال ماهوی است. اینجا چون سهامدار واقعی هیات مدیره را انتخاب نکرده است روند به این شکل می شود. مثلا در شرکت های تولیدی سهامدار می داند اعضای هیات مدیره باید چه کسانی باشند و هیات مدیره می داند چه کسی می بایست مدیرعامل شود. نابسامانی ها در باشگاههای وابسته به بخش های دولتی و خصولتی ریشه در این نوع انتخابات دارد.
وی درباره انتخابات اسفندماه فدراسیون فوتبال به «اطلاعات آنلاین» گفت: فدراسیون اساسنامه ندارد. همان اساسنامه زمان ما باید باشد. اساسنامه فدراسیون ها باید به تایید هیات دولت برسد حتی اگر فیفا تائید کرده باشد. هیچکدام از اساسنامههای مورد ادعای فدراسیون تائیدیه ندارد و همه مدیران کنونی غیرقانونی هستند. زمان آقای احمدی نژاد گفتند تائید شده که درست نبود. این قانون است که اساسنامه فدراسیون های ورزشی باید به تائید هیات دولت برسد. می توانند انتخابات پیش رو را با همان اساسنامه زمان ما برگزار کنند وگرنه قانونی نخواهد بود. در ایران معمولا تخلف به این شکل است که مثلا متن اساسنامه را با زبان انگلیسی به شکلی دیگر تنظیم می کنند و می فرستند برای خارجی ها اما در زمان اجرا تفسیر خود و برگردان آن به زبان فارسی را پیاده می کنند که با متن انگلیسی تفاوت دارد.
«دقیقا ۳۰ سال قبل امیر عابدینی رییس فدراسیون فوتبال پس از ناکامی تیم ملی در هیروشیما از سوی شما که رییس سازمان تربیت بدنی بودید برکنار شد؛ اگر زمان به عقب برگردد بازهم همان تصمیم را می گیرید؟» هاشمیطبا در در پاسخ به این سوال گفت: اولا آقای عابدینی یکی از با صلاحیت ترین روسای فدراسیون ها بود. در هیروشیما از تمرین تیم ملی بازدید کردم و دیدم خیلی آشفته است. گفتم وضع تیم خراب است و این روش خوبی نیست. دوره آقای استانکو بود. آقای عابدینی گفت تیم ما قهرمان می شود. گفتم در دور اول حذف می شویم. گفتم اگر قهرمان نشدید در تهران برکنار می شوید. تیم حذف شد. با آنکه آقای عابدینی از دوستان من بود اما ایشان را برکنار کردم چون به خودم قول داده بودم. اصلا هم اصراری به آوردن مربی دیگری نداشتم و دلیل برکناری ایشان این نبود. آقای عابدینی آدم جوانمردی است و خودشان هم می دانند داستان چه بوده است.وقتی آقای علی پروین بودند تیم ملی کاملا در دستان ایشان بود اما زمان استانکو تیم ول بود.