کیوان آقابابایی سامانی

دکتر کیوان آقابابایی سامانی، عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی اصفهان و همچنین عضو هیأت تحریریه مجله پژوهش فیزیک ایران، در مقاله‌ای که تابستان امسال منتشر کرده، چند توصیه و راهکار برای دانشجویان دوره تحصیلات تکمیلی ارائه داده‌است.
 

چکیده‌ای از این مقاله را در ذیل می‌خوانیم.

هدفتان را مشخص کنید 
نسیم طالب در کتاب قوی سیاه می‌گوید اگر می‌خواهید تصمیمی بگیرید یا گزاره‌ای را اثبات کنید به‌دنبال شواهد تأییدکننده نگردید؛ به دنبال مثال‌های نقض بگردید! زودتر به نتیجه می‌رسید.
اگر قصد ادامة تحصیل دارید از خودتان بپرسید چرا می‌خواهید ادامة تحصیل بدهید. آیا کار بهتری نمی‌توان انجام داد؟ آیا تحت تأثیر اطرافیان یا جو غالب نیستید؟ چه‌قدر برایتان مهم است که روزی آقا یا خانم دکتر صدایتان کنند؟ چه تصویری از آیندة شغلی‌تان دارید؟ می‌خواهید به خارج مهاجرت کنید؟ دوست دارید کارآفرین باشید و شرکت خودتان را تأسیس کنید؟
فکر کردن به این پرسش‌ها کمک می‌کند که تصمیم درست‌تری بگیرید، اگر لازم شد، مسیرتان را اصلاح کنید و تصویر و دورنمایی از آینده در ذهنتان شکل بدهید. البته همیشه عدم قطعیت وجود دارد و هرگز نمی‌توان از درستی یک تصمیم صددرصد اطمینان داشت. ایرادی ندارد که آدم در مقطعی از زندگی به این نتیجه برسد که هدفش را به درستی تعیین نکرده یا مسیر درستی را انتخاب نکرده و باید اصلاحش کند ولی نمی‌شود که اصلاً هدف نداشته باشد و خودش را به جریان روزگار بسپارد.

ارتباط با استاد راهنما
پروژه یا تز شاید مهم‌ترین بخش یک دوره تحصیلات تکمیلی باشد؛ چه کارشناسی ارشد، چه دکتری. بنابراین به میزانی که امکانش را دارید در انتخاب استاد راهنما دقت کنید و معیارهایی مثل زمینه و علاقه‌مندی‌های پژوهشی، کارنامه و پیشینه پژوهشی و توانایی راهنمایی را در نظر بگیرید. هدفتان از ادامه تحصیل هم قطعاً نقش مهمی در انتخابتان خواهد داشت.
کاری که استاد راهنما می‌تواند برای شما انجام دهد، بیش از راهنمایی نیست ولی شما به‌عنوان دانشجو می‌توانید بهره بیشتری از این همکاری پژوهشی ببرید.
اینشتین می‌گوید: «اگر می‌خواهید چیزی از فیزیک‌دانان نظری درباره روش‌هایی که به کار می‌گیرند دریابید، به حرف‌های آن‌ها گوش ندهید؛ توجه خود را معطوف به اعمال آن‌ها کنید.» بنابراین توجه و دقت به روش‌های پژوهشی استادتان شاید مفیدتر باشد تا گوش دادن به حرف‌ها و توصیه‌هایش.
بکوشید با استادتان رفتاری صادقانه، صریح و محترمانه داشته باشید. وقت‌شناس باشید، حتی اگر استادتان وقت‌شناس نیست.
تشویق و انگیزه‌بخشی استاد می‌تواند مفید باشد ولی مهم‌تر از آن نقشی است که می‌تواند در بهبود عملکرد شما داشته باشد. بگذارید مثالی بزنم:
سمیناری در حضور استاد و راهنما و دیگران ارائه می‌کنید. بعد از پایان جلسه استادتان را می‌بینید.
سؤال غلط: استاد سمینارم خوب بود؟ راضی بودید؟
سؤال درست: ممکن است نقاط ضعف و قوت سمینارم را بگویید؟ یا چیزی که باعث شود سمینار بعدی‌ام را بهتر ارائه کنم؟
متأسفانه برای بیشتر دانشجویان رضایت استاد راهنما مهم‌تر از پیشرفت و ارتقای خودشان است؛ یعنی ترجیح می‌دهند استاد از سمینارشان تعریف کند تا نکاتی را به آن‌ها تذکر دهد که موجب ارتقای عملکردشان شود.
و توصیه آخر: هرگز پیش از دانش‌آموختگی به استادتان هدیه ندهید.

آزادی و مسئولیت
نه آزادی تعریف ساده و فراگیری دارد، نه مسئولیت؛ اما در مورد آزادی و مسئولیت دانشجو کم‌وبیش منظور روشن است.
بگذارید با یک مثال شروع کنم. بسیار پیش می‌آید که دانشجویی برای مشورت در مورد انتخاب رشته یا دانشگاه به من مراجعه کند: در مورد انتخاب‌های پیش رویش و شرایط و محدودیت‌هایش توضیح می‌دهد و نظرم را می‌پرسد. در حد اطلاعاتی که دارم نکات مثبت و منفی هر انتخاب را برایش می‌گویم و تصمیم را به خودش وامی‌گذارم. در بسیاری از موارد، بعد از همة این حرف‌ها دانشجو می‌پرسد: «حالا نظر شما چیست؟ کدامش را انتخاب کنم؟» معنی این سؤال این است که دانشجو به‌جای استفاده از آزادی‌اش در انتخاب ترجیج می‌دهد شخص دیگری به‌جای او تصمیم بگیرد و به او بگوید که چه کند. شاید یک حس درونی به او می‌گوید که در این صورت مسئولیت انتخاب هم با او نیست.
بسیاری از ما نه آزادی را می‌خواهیم و نه مسئولیت ناشی از آن را. به‌جای این‌که از آزادی‌مان استفاده کنیم و بهترین گزینه را انتخاب کنیم، ترجیح می‌دهیم کسی به ما بگوید که دقیقاً چه کنیم و ما هم در بهترین حالت همان کار را بی‌کم‌وکاست انجام دهیم. اگر نتیجه مطلوب بود که چه بهتر. اگر نبود، مسئولش ما نیستیم.
دانشجویی که رضایت استاد برایش مهم‌تر از پیشرفت خودش است، دست‌وپای خود را می‌بندد تا همانی باشد که فکر می‌کند استاد می‌پسندد. آزادی خود را فدا می‌کند ولی در خیالش از عذاب وجدان ناشی از شکست رها می‌شود. چنین دانشجویی در بهترین حالت یک دانش‌آموز خوب است، نه دانشجو.

بنویسید
معمولاً وجه تمایز انسان و جانوران دیگر را در گفتار می‌دانند ولی ناصرخسرو نوشتن را مهم‌تر از سخن گفتن می‌داند: همة انسان‌ها سخن می‌گویند ولی هر انسانی نویسنده نیست.
اگر دانشجو هستید باید نوشتن را جدی بگیرید. وقتی مقاله یا کتاب می‌خوانید،  درس‌هایتان را مرور می‌کنید یا در کلاس درس به حرف‌های استاد گوش می‌کنید، همیشه باید قلم و کاغذ داشته باشید. 
برای خودتان گزارش‌های روزانه یا هفتگی بنویسید؛ گزارشی از آنچه خوانده‌اید (همراه با ثبت منبع)، سؤال‌هایی که از ذهنتان گذشته، گفت‌وگوهایی که با استادتان یا دیگران داشته‌اید و هر چیز دیگری که فکر می‌کنید ارزش نوشتن داشته باشد.
اهمیت نوشتن البته فقط در ثبت سؤال‌ها و ایده‌ها نیست. نوشتن باعث پالایش و وضوح افکار شما می‌شود؛ افکار درهم و برهم و نامنظم‌تان را منظم می‌کند و روی کاغذ می‌آورد و به این‌ترتیب ذهنتان را خالی و سبک می‌کند و آماده برای پرداختن به سؤال‌ها و ایده‌ها و افکار جدید.
نوشتن را هم مثل مهارت‌های دیگر می‌توان آموخت و بهبود بخشید. برای خوب نوشتن باید خوب بخوانید. نوشته‌های نویسندگانی را که دوست دارید و سبک نوشتارشان را می‌پسندید بخوانید و با دقت بخوانید. حتی برخی متن‌های کهن ادبیات فارسی می‌تواند در تقویت مهارت نوشتن شما مفید باشد. 
گاهی فقط برای خودتان می‌نویسید و گاهی می‌نویسید تا دیگران بخوانند. در این حالت دوم مهم است که بدانید چه می‌نویسید، چرا می‌نویسید و برای که می‌نویسید. اگر می‌خواهید ببینید نوشته‌تان ممکن است چه اثری روی خواننده بگذارد، با صدای بلند بخوانیدش.  اگر برای خودتان روان و خوش‌آهنگ نیست، احتمالاً برای دیگران هم چنین است. 
به‌عنوان دانشجو، بخشی از نوشته‌های شما به فعالیت‌های علمی‌تان مربوط است: گزارش، مقاله، پایان‌نامه یا رساله. نوشتار علمی باید تا حد امکان ساده و روشن باشد. از جمله‌های طولانی، واژه‌های دشوار و آرایه‌های ادبی بپرهیزید. بکوشید نوشته‌تان خالی از غلو و جمله‌های احساسی و عاطفی باشد. 

شبکه بسازید 
شاید هنوز هم کسانی باشند که تصویر دانشمند در ذهنشان، فردی تنها و خلوت‌گزیده در یک آزمایشگاه یا کنج یک کتابخانه است که آزمایش و محاسبه و مطالعه می‌کند و حوصله هیچ مزاحمی را ندارد. اگر سر و وضع ژولیده و عینک ته استکانی هم داشته باشد، احتمالاً مراتب دانشش بالاتر است. اما در دنیای امروز کار علمی به هیچ وجه کاری نیست که بتوان به تنهایی و در کنج عزلت و با اتکا به استعداد و نبوغ فردی انجامش داد. امروزه فرایند علم تا حدی زیادی جمعی است و مشکل بتوان بدون ارتباط با اجتماع علمی کاری از پیش برد. 
دانشجویان تحصیلات تکمیلی هم از این قاعده مستثنا نیستند. به عنوان دانشجوی تحصیلات تکمیلی بکوشید به شکل‌های مختلف ارتباط‌هایی را با اعضای دیگر جامعه علمی برقرار کنید. 
یکی از راه‌های ارتباطی و شاید مهم‌ترین آن‌ها شرکت در همایش‌های علمی است. همچنین از امکانات دنیای مجازی تا حد امکان استفاده کنید. از ایمیل‌زدن به نویسندگان مقاله‌ها و کتاب‌ها نترسید. ممکن است خیلی از آن‌ها جواب شما را ندهند ولی بعضی‌ها هم جواب می‌دهند و گاهی یکی از همین جواب‌ها به جهشی در روند انجام پروژه شما می‌انجامد. 
افرد شاخص در زمینه پژوهشی خود را در شبکه‌های مجازی دنبال کنید و در گروه‌های مجازی مرتبط با کار خودتان عضو شوید. برای خودتان گروه، کانال یا صفحه‌ای در شبکه‌های مجازی بسازید و تجربه‌های خود را با دیگران در میان بگذارید. از نقد شدن و محک خوردن نهراسید. تردید نداشته باشید که نقدها نهایتاً به نفع شماست. 

عمیق و نقادانه مطالعه کنید
مطالعه‌بخشی جدایی ناپذیر از هر کار پژوهشی‌ است. شما در طول تحصیل و به‌ویژه هنگام انجام تز نیاز دارید کتاب‌ها و مقاله‌های متعددی را بخوانید. مطالعه می‌تواند سریع و سطحی باشد یا آهسته و عمیق. لازم نیست هر متنی را کامل، دقیق و با تأمل مطالعه کنید. برای بسیاری از مقاله‌ها فقط مرور سریع عنوان، چکیده و نتیجه‌گیری کافی است. ولی بعضی مقاله‌ها را هم باید خط‌به‌خط، دقیق و با صبر و حوصله بخوانید. از هر مقاله‌ای یادداشت‌برداری کنید و نکات مهم را در جایی ثبت کنید. این یادداشت‌ها بعداً هنگام نوشتن پایان‌نامه یا مقاله به کارتان خواهند آمد. 
در مورد مقالات گاهی اوقات بد نیست که فرض کنید داور مقاله هستید و قرار است نظر خود را در مورد آن برای ویراستار مجله بفرستید. بسیاری از ایده‌های جدید از همین مطالعه نقادانه و عمیق به وجود می‌آیند. 
در هنگام انجام تز یک خطر بزرگ این است که غرق جزئیات کار، اعم از محاسبات تحلیلی یا عددی، انجام آزمایش یا شبیه‌سازی شوید و به بستر و جایگاه کلی کار خود توجه نکنید. در یک کار پژوهشی خوب هم توجه به جزئیات مهم است و هم داشتن یک دید کلی. برای به دست آوردن دید کلی باید دامنه مطالعات خود را از محدوده کار تزتان فراتر ببرید. مطالعات فراوان و پراکنده می‌تواند به تمرکز و تعمق شما لطمه بزند. 

سخن پایانی 
برای پرداختن به علم و پژوهش راه کلی‌ای که برای همه یکسان باشد وجود ندارد. هیچ دو انسانی با هم یکسان نیستند و بنابراین راه موفقیتشان هم لزوماً یکسان نیست. پرورش ویژگی‌های شخصی نقش بیشتری در موفقیت دارد تا تقلید از روش‌ها و رفتارهای دیگران. 

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی