شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳ - ۰۶:۰۷
نظرات: ۱
۰
-
سناریوی سیاه اسرائیل برای جنگ جهانی لو رفت

یک درگیری منطقه ای در خاورمیانه می تواند روسیه را نیز وارد معرکه کند و از طرفی آتش اشتیاق چین را برای کسب منافع خود شعله‌ور سازد.

اطلاعات نوشت: اگر از شهروندان عادی هر کشوری بپرسید که آیا رهبران آنها باید جنگ را آغاز کنند، تقریباً جواب همه آنها یک «نه» قاطع خواهد بود.

باور و تجربه بر این است که عموم مردم به طور کلی مخالف جنگ هستند، اما رهبرانی را تحمل می کنند که قدرت، میراث و منافع ویژه را بر خواسته های مردم خود ترجیح می دهند.اینگونه است که ما به سرعت به سمت یک درگیری جهانی پیش می‌رویم که این نبرد بزرگ می تواند هرلحظه از دل بحران های منطقه ای که در حال حاضر در حال آشکار شدن هستند بیرون بیاید.

بیایید با خاورمیانه شروع کنیم. اسرائیل با حمله اخیر خود به برخی مراکز در ایران می خواهد ایالات متحده را به یک جنگ منطقه ای با ایران بکشاند. این حمله هفته ها پیش  از سوی تل‌آویو طراحی شده بود و علیرغم هشدارهای آمریکا، اسرائیل عملیات تهاجمی خود علیه ایران را انجام داد.

اگرچه، اکنون به نظر می‌رسد ایران خویشتنداری نشان می‌دهد، اما باید بگوییم که رهبری ایالات متحده برای جلوگیری از زبانه کشیدن آتش در منطقه آماده نیست. دولت بایدن ناکارآمدی خود را ثابت کرده است.

این دولت نه تنها در برقراری آتش بس در غزه شکست خورده است، بلکه دولت اسرائیل را با ارائه کمک های نظامی در برابر حملات تلافی جویانه ایران نیز جسورتر می کند. اسرائیل به نوبه خود به فشارهایش ادامه می دهد و درخواست های ایالات متحده برای خویشتنداری را نادیده می گیرد چون مطمئن است که لابی‌های قدرتمند اسرائیل در بدنه سیاسی آمریکا تضمین خواهند کرد که سیاستمداران آمریکایی به تامین پول، سلاح و اطلاعات به تل‌آویو تحت هر شرایطی ادامه خواهند داد.

به جنگ روسیه و اوکراین توجه کنید

یک درگیری منطقه‌ای در خاورمیانه با کشیده شدن پای روسیه به معرکه، می‌تواند به جنگ بزرگ‌تری تبدیل شود . با توجه به حضور روسیه در سوریه، هیچ پیش بینی دقیقی وجود ندارد که واکنش مسکو به یک جنگ منطقه ای با دخالت ایالات متحده چه خواهد بود.

آنچه ما می دانیم این است که روسیه هشدارهای شدیدی به اسرائیل در مورد حمله به سایت های هسته ای ایران داده است .درک موضع روسیه دشوار نیست. برای ایالات متحده، یک جنگ منطقه ای خاورمیانه به معنای وارد شدن به نبرد برای اسرائیل است.

اما برای روسیه، منطقه کلید شبکه ای از منافع در هم تنیده است. روسیه همکاری گسترده سیاسی و نظامی با ایران دارد و ایران نیز به نوبه خود همواره مشتری بالقوه سیستم‌های دفاعی پیشرفته روسیه بوده است.از این گذشته جنگ در اوکراین ادامه دارد؛ جایی که طرف های درگیر در سطح جهانی رو در روی هم ایستاده‌اند.

اعضای ناتو که متعهد به یک پیمان دفاعی متقابل هستند، از اوکراین در جنگش علیه روسیه حمایت می کنند. در پاسخ، چهار کشور گرد هم می‌آیند و اتحاد روسیه، چین، کره شمالی و ایران را تشکیل می‌دهند.به عنوان بخشی از اتحاد خود، غرب به تامین تجهیزات نظامی با قابلیت های تهاجمی بیشتر ادامه می دهد. ولودیمیر زلنسکی،رئیس جمهوری اوکراین خواهان موشک های دوربردی است که ارتش این کشور بتواند از آنها برای حمله به عمق خاک روسیه استفاده کند.

ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه بارها هشدار داده است که در صورت عبور از برخی خطوط قرمز، او حق استفاده از سلاح های هسته ای تاکتیکی را برای خود محفوظ می‌داند.تاکنون، غرب از چند خط قرمز پوتین عبور کرده است. سوالی که ممکن است بپرسیم این است: هر دو طرف تا کی می خواهند این رولت روسی را بازی کند؟ درگیری‌های خاورمیانه و اوکراین هر دو خطر فزاینده‌ای را ایجاد می‌کنند که ایالات متحده و ناتو در نهایت در رویارویی مستقیم با روسیه و متحدانش در یک جنگ جهانی جدید قرار می‌گیرند.

گلوله برفی در شرق دور

اگر این جنگ جهانی در امتداد خطوط جنگ خاورمیانه و درگیری اوکراین رخ دهد، دلیلی وجود ندارد که فکر کنیم می توان از گسترش آتش جلوگیری کرد.همچنین هر اشتباه محاسباتی یا حادثه نظامی در تنگه تایوان یا دریای چین جنوبی می‌تواند باعث رویارویی مستقیم بین چین  و ایالات متحده شود.

به عنوان مثال، یک جنگ گسترده تر در اروپای شرقی یا خاورمیانه می تواند به چین فرصتی برای جنگ بر سر تایوان بدهد. تا کنون، به نظر می‌رسد چین عجله‌ای برای تهاجم ندارد و به طور ضمنی سیاست ایالات متحده مبنی بر «ابهام استراتژیک» را می‌پذیرد ؛جایی که ایالات متحده عمداً مواضع خود را مبنی بر اینکه آیا آمریکا  از تایوان دفاع خواهد کرد یا خیر، مبهم نگه داشته است.اگر غرب درگیر یک جنگ تمام عیار با روسیه یا خاورمیانه شود، این محاسبات ممکن است دستخوش تغییر شوند.حتی در صورت تهاجم به تایوان، چین احتمالاً  از سرگرمی غرب، برای اقدامات تهاجمی تر در دریای چین جنوبی؛ جایی که پتانسیل درگیری بالا است، استفاده خواهد کرد. قدرت رو به رشد شرقی در حال حاضر نسخه خاص خود از دکترین مونرو را اجرا می کند.در صورت هر درگیری جدی در خاورمیانه و ورود آمریکا به آن چین با زیرپا گذاشتن قوانین بین‌المللی، با  ادعای کنترل بر مسیرهای ناوبری کشورهای همسایه ویتنام، مالزی و فیلیپین را تهدید می‌کند و از این راه قدرت خود را  افزایش می‌دهد.

تاریخ ، راهنمای ما

دو حقیقت مطلق در مورد جنگ وجود دارد. پس از شروع، نتیجه غیر قابل پیش بینی است. ثانیا و مهمتر از آن، جنگ ها عموما تشدید می شوند. در سه جبهه شاهد درگیری هایی هستیم که هر دو ویژگی‌های خاص خود را نشان می دهند.تاریخ معلم قدرتمندی است. بسیاری از آنچه در صفحه شطرنج ژئوپلیتیک امروزی رخ می دهد مشابه رویدادهایی است که در اوایل قرن بیستم رخ داد. به دلیل گستاخی و حماقت محض، روابط بین سه پسرعمو  پادشاه جورج پنجم بریتانیا، ویلهلم دوم آلمان و تزار نیکلاس دوم روسیه  به دلیل ترکیبی از عوامل شخصی، سیاسی و ملی بدتر شد.

این در نهایت به بروز دعوای عظیم خواهر و برادری که ما به عنوان جنگ جهانی اول می شناسیم، کمک کرد.مانند امروز، چندین عامل کلیدی زمینه را برای جنگ جهانی اول فراهم کردند. نظامی گری و ناسیونالیسم در حال افزایش بود و مسابقه تسلیحاتی بین قدرت های بزرگ بیداد می کرد. امپراتوری های اروپایی درگیر رقابت شدید برای تسلط جهانی و دسترسی به منابع، به ویژه در آفریقا بودند.همانطور که امروز است، قدرت ها به اتحادهایی تقسیم شدند: اتحاد سه گانه بین آلمان، اتریش-مجارستان و ایتالیا (اگرچه ایتالیا بعداً عقب نشینی کرد) از یک طرف و سه گانه آنتانت، با روسیه محاصره شده که به فرانسه و بریتانیا پیوست.

در سناریویی که امروز بازتاب دارد، این اتحادها قرار بود دفاع متقابل را فراهم کنند، اما همچنین موقعیتی مخاطره آمیز ایجاد کردند که در آن درگیری با یک عضو می تواند به سرعت به یک جنگ گسترده تر تبدیل شود.این امپراتوری ها بودند. مردم آن کشورها را می‌توان به خاطر ناتوانی در تحت تأثیر قرار دادن رهبران خود، که همیشه در معرض حماقت محض آنها بود، سرزنش کرد. امروزه، رفتارهای برخی از کنشگران با این شرایط مطابقت دارد ، اما نه همه آنها. در غرب دموکراتیک قرار است صدایی داشته باشیم. با این حال، بسیاری از سیاستمداران امروزی، با کمک رسانه‌های جریان اصلی، نسبت به خواسته‌های رای‌دهندگان خود بی‌تفاوت رفتار  و  در عوض به طبقه کمک‌کننده که منافع ویژه‌ای در آغاز یک جنگ دارند، توجه می‌کنند.در این محیط گیج کننده از منافع متقابل جهانی و  رهبرانی‌ که خود را ملزم به پاسخگویی نمی دانند، شانس ما می تواند بسیار کم باشد. با این حال، ما حق اعمال فشار بر دولت‌هایمان را داریم و باید به فشار بر سیاستگذاران ادامه دهیم تا قبل از اینکه خیلی دیر شود، این جنون را متوقف کنیم. 

نویسنده: فرانک جوسترا    منبع:اینترسپت  مترجم: آرش میری خانی 

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

نظرسنجی

آیا حل موضوع رجیستری آیفون جزو اولویت‌های مردم بود؟

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی