یکشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۹
نظرات: ۰
۰
-
روایت خواندنی یک نویسنده از دورهمی چند ایرانی که خود را به جنگ لبنان رسانده‌اند

جواد موگویی از گپ‌وگفت چند ایرانی که در روزهای جنگ اخیر خود را به لبنان رسانده‌اند، روایت می‌کند.

عصر ایران نوشت: جواد موگویی، نویسنده و گزارشگر ایرانی که این روزها در بیروت به سر می‌برد، در روایتی از گپ‌وگفت چند ایرانی که در روزهای جنگ اخیر خود را به لبنان رسانده‌اند، از حضور سید عطاءالله مهاجرانی در این جمع نوشته است:

در اتاق ایرانی‌ها -در اردوگاه آوارگان- نشستیم به قلیان‌کشی که دکتر مهاجرانی سررسید!

او هم دست کمی از این‌ها ندارد! پیرمرد از خیابان‌های لندن پاشده آمده در خرابه‌های بیروت، روایت مقاومت بنویسد! 

بسته گز از کیف درآورد: «از لندن آوردم! شنیدم چنین جمع ایرانی در اینجا جمع شده‌، آمدم حرف‌هایتان را بشنوم.» 

هرکسی قصه آمدنش را گفت. سیدداوود خواست ۱۸تیر و دهه۷۰ را بکشد وسط، سیدکمیل درگوشی اشاره کرد: «دکتر الان خودی و انقلابیه. باید جذب بشه!»

مهاجرانی در بیروت

من دکتر را انداختم به خاطره‌گویی. از نامه معروف آقای‌خامنه‌ای به او در سال۶۹ پرسیدم: «جنگ تمام‌شده بود، بوش پدر به ایران پیام مذاکره داده بود. من مقاله‌ای با تیتر «مذاکره مستقیم» نوشتم. حرفی از رابطه نزدم. آیت‌الله خامنه‌ای در نمازجمعه نسبت به رابطه با آمریکا واکنش نشان داد. ناگهان موجی از توهین و تکفیر علیه‌ام براه افتاد. میدان‌دار هم مهدی نصیری سردبیر کیهان بود. از بیت رهبری زنگ زدند گفتتد آقا بین دونماز نامه‌ای در حمایت از شما نوشته. آقا بزرگوارانه به‌خاطر توهین‌های سایرین از من عذرخواهی کردند.»

دنیا چرخش‌ها دارد! حالا مهاجرانی در خرابه‌های بیروت فریاد مقاومت سر می‌دهد و نصیری رابطه که هیچ، می‌گوید باید تسلیم شویم!

حرف بچه‌ها به زدن و نزدن موشک‌ها رسید، دکتر گفت رهبری در نمازجمعه حرف آخر را زد: «نه تعلل می‌کنیم نه شتاب‌زده.»

بحث رسید به جلیلی-قالیباف. دکتر گفت: «الان وقت این حرف‌ها نیست. بچسبید به مقاومت.»

این جنگ عجیب ما را دور هم جمع کرده...

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی