رویداد۲۴ نوشت: سوال مهم این روزهای بیشتر مردم این است: «آیا میان ایران و اسرائیل جنگ اتفاق خواهد افتاد؟» هم زیربنای این سئوال به تصور و تصویری برمیگردد که مردم از جنگ در ذهن خودشان دارند. پیش زمینه ذهنی آنها از جنگ در واقع شکل یافتن جنگی نظیر جنگ ایران و عراق و یا جنگ اوکراین و روسیه است؛ جنگی از نوع جنگ تمامکننده و پایانبخش. از همین روست که میبینیم در زمان هر دو حمله «وعده صادق» پمپبنزینها شلوغ میشوند و عدهای به فکر خروج از شهر میافتند. اما آیا تصور آنها درست است؟ اگر اسرائیل قرار باشد پاسخ حمله ایران را بدهد، شهرها را هدف میگیرد؟ یا آنکه به سراغ اهداف دیگر میرود؟ سناریوهای پیش رو چه میتواند باشد؟ و در نهایت اینکه هر کدام از طرفین چه ابزار و امکاناتی برای حمله نهایی در اختیار دارند؟
جنگ تمام عیار؟
در حالی که عدهای در تهران و تلآویو به دنبال جنگی تمامعیار و پایانبخش برای طرف مقابل هستند، نباید انتظار چنین جنگی را داشت. اگر نگاهی به اظهارات مقامات اسرائیلی و حتی آمریکایی بعد از عملیات اخیر بیندازیم، خواهیم دید که هیچ کدام مدعی نیستند که حمله ایران به خاک یک کشور صورت گرفته و این به معنای اعلام جنگ است؛ جنگی که باید تا مرحله نهایی یعنی سقوط طرف مقابل ادامه پیدا کند.
طبیعتا اگر نگاهی بکنیم به جنگ ایران و عراق و آغاز جنگ، اتفاقاً با یک حمله هوایی آغاز شد. پس بنابراین این اتفاق میتواند در بسیاری از جنگها مبنا و ریشه آغاز یک جنگ در نظر گرفته شود. اینکه یک کشوری مستقیماً به خاک دیگری حمله کند، حتی اگر حمله زمینی را هم ترتیب نداده باشد، یک اعلام جنگ رسمی است. اما در مورد درگیری ایران و اسرائیل ما با چنین وضعیتی روبرو نیستیم. مقامات اسرائیلی هم مدعی هستند که قصد دارند تنها «پاسخ» دهند یا «تلافی» کنند. در هیچ جا صحبت از جنگ وجود ندارد. جنگی که مستقیما همه شهروندان را درگیر آن کند.
مقامات آمریکایی هم در پشتیبانی از اسرائیل حتی از هدف قرار گرفتن همه زیرساختها و تاسیسات ایرانی پشتیبانی نمیکنند. به این معنا که بایدن به طور مشخص اعلام کرد «ما از حمله اسرائیل به تاسیسات نظامی ایران پشتیبانی نمیکنیم.»
بنابراین ما با حالتی از تلاش برای موازنه قوا میان ایران و اسرائیل روبرو هستیم. در این حالت طرفین سعی میکنند قدرت و برتری خود را بر دیگری به نمایش بگذارند. اما این قدرتها در کجاست؟
قدرت نهایی اسرائیل و ایران
با وجود آنکه مقامات اسرائیل به طور رسمی به داشتن بمب هستهای اعتراف نمیکنند، اما مشهور است که آنها دارای سلاح هستهای غیرقانونی هستند. عدم حضور آنها در معاهده منع و گسترش سلاحهای هستهای نیز مویدی است بر این موضوع. کشورهای هستهای بزرگ دنیا نیز از آنها پشتیبانی میکنند. از جمله آمریکا، انگلیسی و فرانسه.
در عین حال سالهاست اسرائیل از ایران چهرهای ساخته که تلاش میکند به بمب هستهای دست پیدا کند. آنها به همین بهانه از ایران چهرهای «ضدامنیت و صلح جهانی» ترسیم کردند. با این وجود ایران به سمت سلاح هستهای حرکت نکرده است. تمام اختلافات در برجام هم بر سر این بود که فاصله ایران با ساخت سلاح هستهای زیاد شود و در واقع نقطه گریز ایران به سمت بمب افزایش پیدا کند. این کار با کاهش میزان اورانیوم غنیشده در خاک ایران رقم خورد. اما بعد از خروج ترامپ از برجام، ایران گامهایی در جهت کاهش تعهدات خود برداشت که امروز مدتهاست از زمان گریز هستهای عبور کرده است. البته این به منزله دستیابی ایران به سلاح هستهای نیست. بلکه به این معناست که برای ساخت سلاح میتواند ظرف مدت چند ماه و یک سری آزمایشها به آن دست پیدا کند.
با این وجود میبینیم که در هر دو طرف بحث تهدید هستهای به میان نیامده است. اسرائیل تا به حال با وجود ادعاهای مختلفی که در مورد داشتن بمب هستهای مطرح شده هیچ تهدید هستهای علیه ایران صورت نداده است. به عبارت روشنتر اسرائیل نخواسته یا نتوانسته است به ایران اعلام کند که شما به خاک اسرائیل و دولتی که دارای سلاح هستهای است حمله کردهاید و این حمله را بدون پاسخ نمیگذاریم. ایران هم این ادعا را در معادلاتش از ذهن کنار گذاشته است.
قدرت ایران که همتراز قدرت اتمی برای اسرائیل به حساب میآید ناامن کردن شهرهای برای ساکنان سرزمین اشغالی است. از این منظر در صورتی که ایران فضای زندگی را برای اسرائیلیها با ناامنی روبهرو کند، کسی که پاسپورت اروپایی و آمریکایی را در جیبش خودش دارد به طور حتم در تلآویو زیر بمب و موشک زندگی نخواهد کرد. این برای رژیم اسرائیل همچون بمب اتم عمل میکند که زمینها را تسخیر و اشغال کرده باشد اما هیچ کس حاضر نشود در آنها زندگی کند.
پس بنابراین نزاع ایران و اسرائیل در سطحی پایینتر از سطح هستهای و بمباران شهرها ادامه خواهد داشت تا هر دو طرف بتوانند قدرت خودشان را تثبیت کنند.
در نتیجه حملهای که ایران به اسرائیل انجام داد و پاسخ اسرائیل به ایران، و اتفاقاتی که بعد از آن خواهد افتاد، یک جنگ تمامعیار -جنگی که شهرها و مردم رو درگیر کند- نیست. این تصور غلط که برخی به محض شلیک چند تا موشک از به سمت پمپ بنزین هجوم میبرند و یا فکر میکنند که الان باید به سمت پناهگاه بروند، تصور درستی نیست.
از طرف دیگر دست اسرائیل برای حمله به شهرهای ایران بسته است، چون نخستوزیر آنها تلاش میکند از خودش چهرهای ناجی برای مردم ایران بسازد. همچنین به دلیل آنکه ایران و اسرائیل دارای مرز مشترک زمینی نیستند، امکان درگیری نیروهای زمینی نظامی وجود ندارد مگر ازطریق خاک سوریه و یا لبنان. در این وضعیت هم مشخص است که دولتهای این کشورها تمایلی به ورود به جنگ ندارند.
سناریوهای محتمل
بنابراین ما با این سناریوها و در سطوح دیگری درگیری را شاهد خواهیم بود: 1- اهداف نظامی، توانمندیهای نظامی، به طور ویژه توانمندی هوایی هر دو طرف 2 – توانمندیهای اقتصادی (چاههای نفت برای ایران و بنادر برای اسرائیل) 3 – زیرساختهای استراتژیک (نیروگاهها، پالایشگاهها)4 – زیرساختها و مراکز صنعتی 5 - اهداف شهری و امنیت روانی شهروندان 6 – عملیات علیه توانمندیهای دو طرف در خارج از مرزها؛ نظیر حمله به مواضع اسرائیل در کشورهای دیگر و همچنین حمله اسرائیل به مواضع نیروهای وفادار به ایران از جمله، حزب الله لبنان و حماس.